سلام هنوز کلمه وصل نشده رو یاه ست خبر ندارین کی وصل میشه حداقل ماه رمضان وصل میشد فیض میبردیم
پاسخ : علیکم السلام خواهر گرامی مونس ، تا جایی که اطلاع دارم هنوز شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست وصل نشده و از استاد عزیزم آقای ملازاده که در شبکه جهانی توحید داره فعالیت میکنه شنیدم که گفت به محض اینکه مشکل مالی شبکه جهانی کلمه حل بشه دوباره شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست نیز ان شاء الله فعالیتش را شروع میکنه و همان طور که میدانی ماه پر برکت رمضان ماه ویژه ای هست برای اجابت دعا ، پس خواهر گرامی مونس در این ماه مبارک رمضان به درگاه الله متعال دعا کن که مشکل مالی شبکه جهانی کلمه نیز حل بشه و فکر کنم در حال حاضر بر ماهواره هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیتش را داره ادامه میده و من به دلیل اینکه دیش ماهواره ام از هاتبرد دچار مشکل فنی شده به خوبی خبر ندارم که در هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیت داره یا نه و خواهر گرامی مونس به محض اینکه دوباره ان شاء الله اطلاعاتی جدید پیدا کردم در مورد فعالیت شبکه جهانی کلمه در وبلاگم به اشتراک میگذارم و شما خواهر گرامی مونس مثلا از طریق آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز هر روزانه میتوانی پیگیری کنی چون بارها دیدم که در صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز مسئولان شبکه اطلاع رسانی میکنند در مورد وضع شبکه و غیره و این آدرس اینستاگرام شبکه جهانی کلمه هست : https://www.instagram.com/kalemehtv/
سلام ممنونم از کامنت شما
پست های بسیار خوبی نوشتی ،
و اینکه دوست عزیز همیشه شعیه و سُنی با همدیگه بحث داشتن ،،، ولی مهم اینکه هر دو طرف بتونن به باور های هم احترام بذارن ، و کاش یه روز اینجور بشه ..
پاسخ : علیکم السلام برادر عزیز ، و ممنونم که به وبلاگم سر زدی و برادر عزیز میخوام به شما بگم وقتی آخوندهای ظالم شیعه به مقدسات ما اهل سنت احترام نمیگذارند و به الله متعال و به رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به همسران حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و کلاً به دین مبین اسلام توهین و لعن میکنند پس ما اهل سنت باید از عقیده های خود دفاع کنیم و فکر میکنم شما برادر عزیز یکی از نفرات مردم شیعه هستی و وقتی مثلاً برای خواندن نماز جماعت به مسجد میروی بعدش احتمالاً بعضی وقت ها پای حرفای آخوندهای ظالم مینشینی و آخوندهای ظالم شیعه بدعت های زیادی در دین مبین اسلام وارد کرده اند و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نسبت میدهند و به الله متعال گناه کبیره ی شرک و .... را انجام میدهند و در بین ما اهل سنت نیز شنیده ام و دیده ام که کسانی هستند که کارهای شرک آمیز و بدعت انجام میدهند و در کل میخوام بگم بیاییم مسلمان واقعی باشیم
چند روز پیش پیامی ویدئویی خطاب به قوای سرکوب دولت ظالم آخوندی ایران از نیروهای ارتشی کشور عزیز دلمان ایران دیدم که گفته اند هر گونه برخورد قهری با مردم کشورم را با شدیدترین نحو پاسخ خواهیم داد. صدای مردم ایران به گوش ارتشیان رسیده است ، هر چند که سالهاست که ندای مظلومیت شما در قلب ما هست. و حالا میخوام به همه ی شما ارتشیان کشورم ایران بگم که آخه چرا هنوز که هنوزه با شدیدترین نحو پاسخ نداده اید و آخه تا کی میخواهید صبر کنید ، لطفا لطفا هر چه زودتر بیایید از ما مردم ایران حمایت عملی کنید و من هنوز که هنوزه ندیده ام که شما ارتشیان کشورم از ما مردم ایران به صورت عملی حمایت کنید و همان طور که گفته اید هر گونه برخورد قهری با مردم کشورم را با شدیدترین نحو پاسخ خواهیم داد پس بیایید واقعا به این حرفتان عمل کنید و دنبال وسوسه های شیطان نگیرید و از ما مردم ایران به صورت عملی حمایت کنید.
سلام همان طور که میدانید خیلی از ما مردم ایران این روزها فعلا به برنامه ی اینستا و واتساپ نیز متاسفانه دسترسی نداریم پس هر کداممان بیاییم این پیام را به مسئولین شبکه جهانی کلمه برسانیم که ان شاء الله این پیام به دست مسئولین شبکه جهانی کلمه برسه و لطف کنند آدرس ایمیل شبکه جهانی کلمه را نیز با فونت بزرگ در قسمتی از شبکه ی جهانی کلمه قرار بدهند که ما مردم از این طریق نیز بتوانیم استفاده کنیم.
و این آدرس ایمیل شبکه ی جهانی کلمه
info@kalemeh.tv
از ام المومنین حضرت عایشه رضی الله عنها روایت است که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم فرمودند دو رکعت سنت قبل از نماز صبح از دنیا و آنچه در آن است بهتر است. صحیح مسلم : 725
راهکارهای بیدار شدن برای نماز صبح :
دعا کنیم که الله جل جلاله توفیق حضور در نماز جماعت را به ما بدهد. تصمیم بیدار شدن داشته باشیم و بی خیال نباشیم. ترک گناه کنیم. از خوردن غذاهای سنگین در شب خودداری کنیم. از ساعت و موبایل و ... جهت بیدار شدن استفاده ببریم.
آدرس کانال اینستاگرام استاد سید عقیل هاشمی :
https://www.instagram.com/seyed_aqil_hashemi/
آدرس کانال اینستاگرام استاد محمد ابراهیم کیانی :
https://www.instagram.com/mohammad_ebrahim_kiani/
آدرس کانال اینستاگرام استاد ابراهیم احراری خلف :
https://www.instagram.com/ebrahim_ahrari_khalaf/
آدرس کانال اینستاگرام آکادمی شبکه جهانی کلمه :
https://www.instagram.com/academykalemeh/
آدرس کانال تلگرام برنامه پرسش و پاسخ استاد عبدالفتاح خدمتی :
https://telegram.me/porsesh_k
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جهت اطلاع رسانی میخوام بگم که فرکانس شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست تغییر یافت و در حال حاضر شماره فرکانس جدید شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست به شرح زیر می باشد .
فرکانس : 11958
پولاریزاسیون : عمودی
اف.ای.سی : اتوماتیک
سیمبل ریت : 27500
منبع این مطلب از شبکه جهانی کلمه :
kalemeh.tv
بیان شب قدر
در میان شب های رمضان ، شبی به نام ( شب قدر ) وجود دارد که شبی است بسیار پر برکت ، قرآن مجید آن را از هزار ماه بهتر گفته است ؛ هزار ماه ، هشتاد و سه سال و چهار ماه می شود ، خوش نصیب است کسی که عبادت این شب نصیبش گردد ؛ زیرا هر شخص که این یک شب را به عبادت بگذراند ، گویا مدت هشتاد و سه سال و چهار ماه به عبادت پرداخته است و این هم معلوم نیست که از هزار ماه چند ماه دیگر اضافه بر آن ، افضل است در حقیقت این یک انعام بسیار بزرگی است از جانب الله جل جلاله که برای قدرشناسان این نعمت را عطا فرموده است .
عَن عَائِشَة رضی الله عنها قَالَت قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وسلم تَحَرَّوا لَیلَةَ القَدرِ فِی الوِتِر مِنَ العَشرِ الاَ وَاخِرِ مِن رَمَضَانَ ( مشکوة عن البخاری )
حضرت عائشه رضی الله عنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل می کند که لیلة القدر را در شب های طاق ( فرد ) دهه ی آخر رمضان جستجو کنید
توضیح : به عقیده ی همه علما ، دهه ی آخر از بیست و یکمین شب آغاز می شود . فرق نمی کند که ماه بیست و نه روز باشد یا سی روز ، از روی این حساب طبق حدیث بالا شب قدر باید در شب های : 21 ، 23 ، 25 ، 27 ، 29 جستجو شود . اگر ماه ، 29 روزه هم باشد ، باز هم دهه ی آخر همین است . اما نظر علّامه اِبنِ حَزم ( رحمه الله ) این است که عشره به معنی ده است ، لذا اگر رمضان 30 روزه بشود ، مسلماً دهه ی آخر همان است که ذکر شد . امّا اگر رمضان 29 روز شود ، در این صورت دهه ی آخر از شب بیست آغاز می شود و در این صورت شب های طاق این می شوند : 20 ، 22 ، 24 ، 26 ، 28 ، امّا رسول الله صلی الله علیه وسلم به منظور جست و جوی لیلة القدر در رمضان معتکف می شد و اعتکاف آن حضرت صلی الله علیه وسلم به اتفاق همه از شب بیست و یکم آغاز می شد از این رو قول عموم علما که می گویند به احتمال قوی ، شب بیست و یکم از شب های طاق خواهد بود ، بیشتر ترجیح دارد . اگر چه احتمال شب قدر ، در شب های دیگر هم وجود دارد و یافتن شب قدر مطابق این هر دو قول ، زمانی ممکن است که از شب بیستم گرفته تا شب عید در هر شب بیدار بوده و به فکر شب قدر باشد ، ده الی یازده شب چیز مشکلی نیست ، کسی که امید ثواب داشته باشد ، بیداری شب چه مشکلی دارد ؟
عرفی ، اگر به گریه میسّر شدی وصال / صد سال می توان به تمنّا گریستن
علما درباره ی پوشیده نگه داشتن شب قدر حکمت هایی بیان کرده اند :
اوّل این که اگر تعیین می شد ، بسیاری از افراد سست همّت و راحت طلب ، به شب های دیگر ، اهتمام نمی کردند ؛ امّا با تعیین نشدن شب قدر ، به احتمال این که شاید امشب ، شب قدر باشد یا فلان شب ، عبادت شب های زیادی نصیب اهل طلب می گردد .
دوّم این که بسیاری از مردم چنانند که آن ها بغیر از انجام دادن گناه ، آرام نمی گیرند ؛ اگر شب قدر برایشان معلوم می شد و با وجود دانستن شب قدر ، در آن شب هم به انجام گناه جرأت می کردند برای آن ها بسیار خطرناک بود .
روزی رسول الله صلی الله علیه وسلم به مسجد تشریف بردند آنجا دیدند که یک صحابی خوابیده است ؛ آن حضرت صلی الله علیه وسلم به حضرت علی مرتضی کرم الله وجهه فرمودند که او را بیدار کن تا وضو کند . حضرت علی مرتضی کرم الله وجهه او را بیدار کرد در ضمن ، از آن حضرت صلی الله علیه وسلم پرسید که شما در کار خیر همیشه سبقت می گیرید . پس چرا این مرد را خود شما بیدار نکردید ؟ آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند که ممکن بود ، انکار کند و به سبب انکار کردن دستور من ، کافر می شد و اگر گفته ی تو را انکار کند ، کافر نمی شود . همین طور رحمت الله جل جلاله پسند نکرد که کسی در حالی جرأت بر گناه بکند که شب قدر برایش معلوم باشد .
سوّم این که در صورت تعیین ، اگر اتفاقاً آن شب از دست کسی می رفت پس در شب های آینده به علت افسردگی و رنج ، شب بیداری نصیبش نمی شد ولی حالا ، حداقل یک و دو شب رمضان برای هر شخصی میسّر می شود .
چهارم این که ، تمام شب هایی که در طلب شب قدر می گذرد ، ثواب همه آن ها مستقلاً به او می رسد .
پنجم این که در عبادت رمضان ، الله جل جلاله جلوی ملائکه افتخار می فرماید : چنان که در روایات گذشته معلوم شد در این صورت ( که تعیین نشده ) موقعیت تفاخر بیشتر است که بندگان با وجود بی علمی ، فقط بنا بر احتمال و خیال ، چندین شب تا صبح بیدار شده ، به عبادت مشغول می شوند ؛ زیرا آن هایی که در صورت احتمال این قدر کوشش می کنند هرگاه برای آن تعیین می شد که مثلاً امشب ، شب قدر است ، خدا می داند که آن ها تا چه اندازه کوشش می کردند . علاوه بر این ها ممکن است ، مصلحت های دیگری هم وجود داشته باشد به خاطر همین امور ، عادت الله جل جلاله بر این است که این گونه چیزهای مهم را مخفی می فرمایند . چنان که اسم اعظم را مخفی فرموده اند هم چنین ، در روز جمعه ، وقت خاصی ، برای قبول شدن دعا وجود دارد که زمان آن را پوشیده نگه داشته اند ؛ به همین صورت ، چیزهای دیگری هم در این مورد وجود دارد . این هم امکان دارد که در آن رمضان به سبب اختلاف ، تعیین شب قدر فراموش گردانیده شد و بعد از آن ، به سبب بقیه ، مصلحت های مذکور ، تعیین آن ، برای همیشه نامعلوم ماند .
منبع این مطلب از کتاب : فضایل اعمال
مؤلف : شیخ الحدیث حضرت مولانا محمد زکریا نورالله مرقده
و برای دریافت بقیه ی مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
همان طور که قبلاً هم گفته ام من نیز جز یکی از نفرات مردم عزیز ایران هستم و در کشور عزیزمان ایران زندگی میکنم و همان طور که به احتمال زیاد همه ی مردم عزیز ایران و جهان با خبر هستند که الان حدود دو هفته و یا بیشتر هست که متاسفانه ( سیلاب های شدید ویرانگر ) در خیلی از شهرها و روستاهای کشور عزیزمان ایران را نیز فرا گرفته و خیلی از مردم عزیزمان دچار مصیبت های گوناگون شده اند و من نیز ضمن ابراز همدردی و تسلیت برای بازماندگان این حادثه ، برای مصدومین شفای عاجل و برای جان باختگان رحمت و غفران و صبر و اجر برای بازماندگان از درگاه الله متعال میخواهم و هر کس که میخواهد به مردم عزیز سیل زده مان نیز کمک مالی کند پس لطفاً لطفاً آن کمک مالی اش را ( خودش مستقیماً ببرد ) تحویل نیازمندان واقعی بدهد و یا اگر ( خودش نمی تواند مستقیماً ببرد ) ، پس آن کمک مالی اش را تحقیق کند که ( به آن دسته از مسئولین انجمن های خیریه که واقعاً مسلمان واقعی و دلسوز مردم باشند ) تحویل بدهد تا آنها نیز فوری ان شاء الله به دست نیازمندان واقعی برسانند ( و کمک مالی تان را از طریق نهادهای وابسته به دولت ظالم آخوندی ایران مثل کمیته امداد خمینی و هلال احمر و سپاه و ارتش و غیره ارسال نکنید ) و این دولت ظالم آخوندی ایران با گذشت 40 سال از عمرش ظاهراً هنوز که هنوزه متاسفانه نمیخواهد سر عقل بیاید و حقوق همه ی مردم مظلوم ایران را بدهد و از خالق همگی مان الله جل جلاله میخواهم که به همه ی مردم عزیز ایران و جهان توفیق بدهد که ( به صورت اعتراضات مسالمت آمیز سراسری پی در پی و بدون جنگ و خونریزی ) با یکدیگر متحد واقعی شوند تا هر چه زودتر حقوقشان را از ظالمان بگیرند و بر همه ی اون مسئولین که در دولت ظالم آخوندی ایران و بر همه ی اون مسئولین که در دولت های ظالم سراسر جهان دارند فعالیت میکنند میخوام بگم اگر یه ذره هم ، خیر در وجودشان نیست و اگر واقعاً لایق هدایت به راه صحیح نیستند از الله متعال میخواهم که آنها را هر چه زودتر دچار عذاب های بسیار شدید گوناگون در همین دنیای فانی نیز بگرداند و در قبر و آخرت نیز آنها را در جهنم دچار عذاب های بسیار شدید گوناگون بگرداند و آن ظالمانی را که گناهانشان نابخشودنی هست را به عذاب های بسیار شدید گوناگون در جهنم به صورت همیشگی دچار کند ( آمین یا رب العالمین ) و نیز میخوام بهشون بگم که بیایید قبل از اینکه مرگ به سراغتان بیاید به درگاه الله متعال توبه ی خالصانه کنید و دین مبین اسلام را برگزینید و بهش عمل کنید تا مسلمان واقعی شوید که الله متعال با رحمتش ان شاء الله شماها را نیز ببخشد و ای مسئولین دولت ظالم آخوندی ایران که خودتان از اعمالتان به خوبی با خبر هستید که چه مقدار در حقوق مردم عزیز ایران و جهان ظلم کرده اید و هنوز شاید الله متعال توفیق توبه کردن را ازتون نگرفته و اگر باز هم نمیخواهید به درگاه الله متعال توبه ی خالصانه کنید پس باید به همین زودی منتظر این باشید که روزی فرا میرسد که الله متعال بهتون توفیق توبه کردن نمیدهد و عذاب های بسیار شدید گوناگون نیز در همین دنیای فانی و در آخرت بهتون نازل میکند .
و به اون دسته از مردم عزیز و مظلوم مان در ایران که تاکنون گول حرف های آخوندهای ظالم شیعه را خورده اند که موجب شده به عقیده هایی برخلاف احکامات واقعی دین مبین اسلام روی بیاورند نیز میخوام بهشون بگم که بیایید ( و با دور انداختن مذهب جعلی و ساختگی آخوندهای ظالم شیعه از قلب و فکر و ذهنتان ) این بار از فرصت باقیمانده ی عمرتان به نحو احسن در جهت رضای الله متعال استفاده کنید ( و با خواندن آیات قرآن کریم و تفکر کردن به معنی و تفسیر صحیح آیات قرآن کریم و نیز با خواندن و تفکر کردن به احادیث های صحیح پیامبر عزیزدلمان حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ) تا به احکامات واقعی دین مبین اسلام ان شاء الله آشنا شوید و اگر دوست داشته باشید که الله متعال بهتون توفیق بدهد که ( مسلمان واقعی شوید ) و در نهایت الله متعال ازتون راضی شود ( پس باید قبل از اینکه الله متعال توفیق توبه کردن را ازتون بگیره به درگاه الله متعال توبه ی خالصانه کنید ) و این عقیده هایی که آخوندهای ظالم شیعه بر مردم عزیز و مظلوم مان در ایران نیز تحمیل کرده اند و بعضی از مردم عزیز و مظلوم مان گول حرف های آخوندهای ظالم شیعه را خورده اند یعنی حرف های آخوندهای ظالم شیعه را هنوز قبول دارند و هنوز قانع نیستند که عمرشان بیهوده تلف شده است و اشتباه کرده اند ، پس یکی از راه های بسیار مفید برای اینکه به اشتباهشان پی ببرند و به حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام برسند این است که ( حداقل یک ماه به طور آزمایشی ) به برنامه های شبکه های توحیدی فارسی زبان نگاه کنند .
سعی کن در هنگام شب سر خود را بسوی آسمان بلند کنی سپس به ستارگان درخشنده بنگر ، آنگاه به دورترین آنها نگاه کن ، سپس چنین تصور کن در روز قیامت کسانی که در درجات و منازل عالی هستند اینگونه مشاهده میکنی ، آیا نمی خواهی درجات و مقامت همانند آن بلند باشد؟!
آیا شوق آن درجات بلند بهشتی نداری؟ آیا قلبت به حرکت نمی آید که از خداوند ( فردوس ) بهشت برین را بخواهی؟ چه چیزی مانع تو می شود که به آن مقامات برسی؟ چه کسی میان تو و آن درجات بلند پرده می شود؟ چرا جلو خودت موانع قرار میدهی؟! چرا برای رسیدن به درجات عالی ، همسران زیبا ، نعمتهای جاویدان تلاش نمی کنی؟
مگر غیر از این است که تو در دنیا برای آخرتت می کاری نه برای دنیا؟ تا کی توبه را به تأخیر می اندازی ، تا کی برای رسیدن به این جایگاهای عالی امروز و فردا می کنی؟ این درجات از تو عمل صالح و صدق و اخلاص می طلبد؟!
کمی با خود به خلوت بنشین و اندکی فکر کن چه کسی و یا چه چیزی تو را از انجام اعمال صالح باز می دارد ، آنگاه با صراحت از خویش بپرس آیا اینهایی که تو را از اعمال صالح باز داشتهاند ، در نزد خدا به تو فایدهای می رسانند؟! بجز اینست آنهایی که مانع تو می شوند و تو را از اعمال صالح باز می دارند یا تو را مشغول می سازند ، خیر تو را نمی خواهند؟! بلکه دشمن تو هستند. فکر کن ، آنگاه تصمیم بگیر ، این تو هستی که تصمیم گیرندهای ، بیش از این منتظر نباش زیرا که مرگ سریعتر از آن است که تصورش را می کنی.
سبقت گیرندگان از تو سبقت گرفتند و به آن درجات بلند رسیدند و تو هنوز در غفلت هستی ، این زرق و برق دنیا و تمدنش تو را فریب ندهد زیرا همه ی اینها هنگام غرغره روح و خارج شدنش فراموش می نمایی.
در آن هنگام میگویی : کاش برای زندگانی ام چیزی فرستاده بودم. پس امروز برای زندگانیت بفرست پیش از آنکه پشیمان شوی و پشیمانی سودی ندهد. امروز تو در سرای عمل هستی و فرصت انجام اعمال نیکی داری هیچ کار نیکی را کوچک نشمار و این کتاب را خوب بدقت بخوان تا بدانی چه اعمالی سبب رفع درجات تو می شود ، امروز عمل است بدون حساب و فردا حساب است بدون اعمال.
امیدوارم که خداوند تو را بسوی آنچه که خیر است موفق بگرداند و درجات تو را در بهشت بلند بسازد و تو را با پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان همنشین بگرداند.
وصلی الله على سيدنا ونبينا محمد وعلى آله وصحبه وسلم تسليماً کثيراً والحمدلله رب العالمين
منبع این مطلب از کتاب : چگونه به مقام عالی در بهشت برسیم ؟
تألیف : دکتر محمد بن ابراهیم نعیم
و این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد :
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
میخوام بگم اون دسته از افراد شیعه و غیره که در گمراهی هستند و عقیده هایی بر خلاف احکامات واقعی دین مبین اسلام دارند و نمیدانند چه کار کنند که الله جل جلاله آنها را به راه راست هدایت کند و نیز تصمیمشان را گرفته اند که به دنبال حقیقت احکامات واقعی اسلام خالص باشند که ان شاء الله هر چه زودتر با احکامات واقعی دین مبین اسلام آشنا بشوند و اولاً باید خودشان مستقیماً از الله جل جلاله بخواهند که به راه راست هدایتشان کند و بهشون توفیق بدهد که با حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام آشنا بشوند و بهش عمل کنند تا مسلمان واقعی شوند و دوماً اون دسته از افراد که تصمیم دارند مسلمان واقعی شوند اما هنوز حقیقت براشون قانع کننده نیست پس به نظر بنده نیز یکی از راه های بسیار مفید که میتوانند به حقیقت برسند و ان شاء الله قانع شوند ، نگاه کردن به شبکه های توحیدی فارسی زبان و عرب زبان و غیره هست که خیلی از افراد شیعه و غیره را دیده ام که با بحث و گفتگو کردن با مثلاً استادان دینی عزیز دلمان از جمله استاد سید عقیل هاشمی که در شبکه جهانی کلمه ( که یکی از شبکه های توحیدی فارسی زبان هست ) فعالیت میکند به حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام الحمدلله آشنا شده اند و مسلمان واقعی شده اند و همه ی ما انسان ها باید برای به دست آوردن رضایت خالق همگی مان الله جل جلاله تلاش کنیم و وقتمان را قیمتی کنیم ، مثلاً فردی از خالق همگی مان الله جل جلاله میخواهد که به وسیله ی استادان دینی شبکه های توحیدی حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام را بهش نصیب کند ولی هر روز و شب که میگذرد آن فرد کارش را با بهانه هایی به عقب می اندازد و خودش را گول میزند و گوش به وسوسه های شیطان میکند و نمی رود وسایل ماهواره و وسایل اینترنت و غیره برای دریافت برنامه های شبکه های توحیدی را تهیه نمی کند و این کارش اشتباه هست و باید به فکر باشد که وقتش را به غفلت نگذراند چون ما انسان ها و جن ها و همه ی مخلوقات نمیدانیم عمرمان تا کی هست و چه وقت ، مرگ به سراغمان می آید پس باید همیشه آماده باشیم و برای رسیدن به حقیقت باید تلاش کنیم تا ان شاء الله به حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام برسیم و مسلمان واقعی شویم و هر کسی که میخواهد در دنیا و آخرت به موفقیت برسد پس باید رضایت خالق همگی مان الله جل جلاله را بدست بیاورد و بیاییم چند لحظه ، بودن در بهشت را در ذهنمان تصور کنیم که هر لحظه اش پر از لذت و خوشی هست مثلاً در این دنیای فانی هر لحظه نمیتوانیم به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کنار فرزندانمان باشیم و باهاشون شوخی و بازی کنیم ولی در دنیای آخرت یعنی در بهشت الله جل جلاله هر لحظه که بهشتیان دلشان بخواهد میتوانند به صورت کاملاً مستقیم یعنی از نزدیک در کنار اون فرزندانشان که بهشتی شده اند باشند و اگر بهشتیان از الله جل جلاله در بهشت درخواست کنند که فرزندان دختر و پسر دیگر نیز به ما بده پس ان شاء الله با تمام صفات خوب مطابق با درجه شان در بهشت به آنها فرزندان خیلی خوشگل دیگر نیز نصیب میکند که میتوانند هر لحظه که دلشان بخواهد از نزدیک در کنارشان باشند و باهاشون شوخی و بازی کنند و در احکامات واقعی دین مبین اسلام آمده هست که همه ی بهشتیان در یک نوع نعمت نیستند بلکه هر کدام از آنان نعمت و لذت خاص خودش را دارد. در هر درجه نعمتی است که درجه ی دیگر که پایین تر هست وجود ندارد ، بنابراین هر چه درجات بالا رود مقام و جایگاه گسترده تر و نعمت هایش افزوده تر می گردد پس یک فرد بهشتی مطابق با درجه اش در بهشت نعمت داده میشود ، و به عنوان مثال اون فردی که در روز قیامت اطلاع پیدا کند که در درجات بالای بهشت قرار دارد و حالا یکی از آرزوهایش این باشد که چند فرزند دختر و پسر خیلی خوشگل طبق خواسته ی خودش نیز الله جل جلاله بهش بدهد مثلاً اون فرد مشخصات صفات فرزندانش را اینگونه به الله جل جلاله بگوید که دوست دارد : رنگ پوست بدن فرزندانش سفید درخشان و نرم و لطیف و بدون موی زائد بدن و چاق متوسط خوش اندام و رنگ پوست صورت فرزندانش نیز سفید درخشان با چهره ی گِرد شکل و مُوی سرشان از نوع سخت و موج دار به رنگ طلایی درخشان و رنگ های چشمشان آبی و سبز و آب دهان و آب بینی و مدفوع و ادرار نداشته باشند و اصلاً مریض نشوند و خیلی خوش صدا و خیلی باهوش و خیلی پرانرژی و خیلی خوش خنده باشند و صفات خوب دیگر نیز داشته باشند که ان شاء الله بهش میدهد ، پس بیاییم در این دنیای فانی مسلمان واقعی باشیم که الله جل جلاله ازمان راضی شود و در نهایت در روز قیامت کارنامه ی اعمالمان به دست راستمان داده بشه و جز اولین گروهی که وارد بهشت میشوند باشیم ( و چهره ی اولین گروه که وارد بهشت میشوند مانند ماه شب چهارده می درخشد ) و در بهترین و بالاترین نقطه ی بهشت یعنی فردوس قرار بگیریم ( و عرش رحمان بر فوق آن قرار دارد و جوی های بهشتی از آن سرچشمه می گیرند ) و به نعمت بی نهایت بزرگ دیدار خالق همگی مان الله جل جلاله و به همه ی نعمت های لذت بخش بهشت برسیم ( آمین یا رب العالمین ) .
هر انسان مؤمن پس از ايمان مكلف است كه خودش و خانوادهاش و سپس ساير انسانها را از عذاب جهنم برهاند .
﴿ لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا ﴾ [الشوری: 7].
« تا اهل مكه و دور بر آن را بترسانی ».
پيامبرمان صلی الله علیه وسلم پيامبر رحمت و هدايت است ، چون پيامبر برای نجات بشر آمده و پس از ايشان پيامبر ديگری نخواهد آمد. پس مسئوليت تبليغ و بيان حق و حقيقت و نجات انسانها از بدبختی وضلالت مسئوليت اين امت است.
﴿ كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَكۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ﴾ [آلعمران: 110].
« شما ( ای پيروان محمد ) بهترين امتی هستيد كه به سود انسانها آفريده شدهايد ( مادام كه ) امر به معروف و نهی از منكر مینمائيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان بياورند ، برای ايشان بهتر است ، بعضی از آنان با ايمانند و بيشتر ايشان فاسق هستند ».
﴿ وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ﴾ [آلعمران: 104].
« بايد از ميان شما گروهی باشند كه دعوت به نيكی كنند و امر به معروف و نهی از منكر نمايند و آنان خود رستگار اند ».
پس هر انسان مؤمن بايد خودش را مسئول نجات انسانهای ديگر بداند. در حديث صحيح كه نعمان بن بشير رضی الله عنه آن را روايت میكند پيامبر صلی الله علیه وسلم اسلام را به يک كشتی تشبيه میكنند.
« مثل القائم في حدود الله والواقع فيها كمثل قوم استهموا علی سفينة فصار بعضهم أعلاها وبعضهم أسفلها فكان الذي في أسفلها إذا استقوا من الماء مروا علی من فوقهم فقالوا: إنا خرقنا في نصيبنا خرقاً ولم نؤذ من فوقنا. فإن تركوهم وما أرادوا، هلكوا جميعاً وإن أخذوا علی أيديهم نجوا ونجوا جميعاً » ( صحیح بخاری و مسند احمد و سنن ترمذی این حدیث را روایت کرده اند ) .
رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مثال كسی كه حدود و قوانين الله را رعايت می كند و مثال كسی كه رعايت نمی كند. مانند آن گروهی است كه سوار بر كشتیاند و از طريق قرعه كشی بعضی ها در طبقه ی بالا و بعضیها در طبقه ی پايين قرار گرفتهاند. آنهايی كه در طبقه ی پايين هستند هر گاه نياز به آب پيدا میكنند به طبقه ی بالا میروند و از آنجا آب بر میدارند. آنگاه با هم مشورت میكنند كه رفتن مكرر به طبقه ی بالا باعث زحمت برای مسافران آنجا است. لذا ما در طبقه ی خود در كشتی ، سوراخی ايجاد كنيم و از دريا آب برداريم. چنانچه مسافران طبقه ی بالا ، مسافران طبقه ی پايين را از اين عمل باز ندارند و بگويند ما با آنها كاری نداريم ، در نتيجه ، كشتی غرق میشود و تمام سر نشينان آن هلاک و نابود میشوند. ولی اگر آنها جلوگيری كنند ، هر دو گروه نجات میيابند».
« نضرالله امرءا سمع مقالتي فوعاها ثم أداها كما سمع » ( سنن ابوداود ) .
« خداوند سر سبز و شاداب گرداند شخصی را كه سخن مرا بشنود آنگاه آن را حفظ كند و سپس همچنان كه شنيده آن را به ديگران برساند ».
﴿ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴾ [فصلت: 33].
« گفتار چه كسی بهتر از گفتار كسی است كه مردمان را به سوی خدا میخواند و كارهای شايسته میكند و اعلام می دارد كه من از زمره ی مسلمانان هستم ».
پيامبر صلی الله علیه وسلم به علی بن أبی طالب فرمودند: « لئن يهدي الله بك رجلاً واحداً خير لك من حمر النعم » ( صحیح بخاری ) .
« اگر خداوند بوسيله ی تو یک نفر را هدايت كند برای تو بهتر از تمام شتران سرخ است ».
با آرزوی اينكه بتوانيم بار سنگين دعوت را تحمل كنيم و آن را به بهترين وجه به انسانهای سراسر دنيا برسانيم. خوشا به حال كسانی كه درک می كنند صفای توحيد و نور رسالت و شهامت و رشادت صحابه و لطف و صميميت اهل بيت را ، و خوشا به حال كسانی كه اسلام را خالص از هر شائبه و پاک از هر آلايش می آموزند و می آموزانند.
عنوان کتاب : اسلام خالص
تألیف : عبدالله حیدری
منبع این مطلب از سایت کتابخانه ی عقیده :
www.aqeedeh.com
ابوسعيد خدری رضی الله عنه از آن حضرت صلی الله علیه وسلم نقل می كند كه فرمود : « يُؤْتي بالمَوت كَاَنَّه كَبشٌ أمْلَحٌ فَيُنَادي مُنَادٍ يا أهلَ الجَنَّة! فَيَشرئِبُّون وَيَنْظُرونَ فَيَقُولُ لَهُم هَلْ تَعْرِفونَ هذا؟ فَيَقُولٌونَ نَعَمْ هَذا الْمَوت. وَكُلُّهم قَدْ رَآه. ثُمَّ يُنادي مُنادٍ يا أهلَ النار! فَيَشرئبُّون وَيَنْظُرُون فَيَقُولون لَهُم هَلْ تَعْرِفُون هذا؟ فَيَقول نَعَمْ هَذا الـموت وَكُلُّهُم قَدْ رَآه ثُمَّ يُؤمَر فَيذبح بَين الجَنَّةِ وَالنار ثُم يُقال يا أهل الجَنَّةِ خلود فلا موت ويا أهل النّار خلود فلا موت. ثم قرأ : ﴿ وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَهُمۡ فِي غَفۡلَةٖ وَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ﴾ [مريم: 39]. وأشار بيده إلى الدنيا » ( بخاری ).
ترجمه : «مرگ را به صورت قوچی فربه ، میآورند و خطاب به بهشتيان و سپس به دوزخيان ، میگويند: اين را میشناسيد؟ آنها چون قبلاً طعم آن را چشيدهاند ، میگويند: بلی. آن را خوب میشناسيم ، مرگ است. آنگاه مرگ را بين بهشت و دوزخ در انظار هر دو گروه ، ذبح می كنند و خطاب به آنان میگويند: از اين پس برای هميشه زنده خواهيد ماند و هرگز مرگ به سراغتان نخواهد آمد. راوی می گويد: در اينجا رسول خدا صلی الله علیه وسلم اين آيه سوره مريم را تلاوت نمود: آنان را ( ظالمان ) از روز حسرت بار ( قيامت ) بيم ده. آنگاه كه كار از كار میگذرد و آنان عمر ( گرانمايه را ) در غفلت به سر برده و ايمان نياوردهاند».
همانطور كه شرح آن در حديث فوق گذشت ، هر دو گروه نسبت به مرگ ، شناخت دارند و هيچكدام آنرا انكار نمیكند. زيرا در دنيا میدانستند كه روزی خواهند مُرد. ولی با اين تفاوت كه بهشتيان همواره با ياد آن ، خود را برای مرگ آماده میساختند و به فكر زاد راه و توشه آخرت میافتادند و هميشه كمر بسته ، آماده سفر بودند و اين سخن رسول خدا صلی الله علیه وسلم را آويزه گوش ، قرار داده بودند كه میفرمايد: « أكثروا ذِكْرَ هادِم اللَّذَّات الْمَوت فإنّه لَم يذكره أحَدٌ في ضَيْقٍ مِنَ الْعَيش إلاَّ وسعه عليه ولا ذكره في سعة إلاَّ ضَيَّقها عليه » ( بیهقی ، ابن حبان و آلبانی ) .
ترجمه : « مرگ را كه نابود كننده تمام لذات است به كثرت ياد كنيد. زيرا اگر تنگدستی آن را به ياد آورد ، احساس توانگری خواهد كرد و اگر توانگری آن را به ياد آورد ، احساس تنگدستی خواهد نمود ».
«طيبی» میگويد: در اينجا آنحضرت صلی الله علیه وسلم لذات فانی دنيا را به ساختمانی بلند كه با ضربههای مهلک فرو میريزد تشبيه كرده است و به كسانی كه غرق در اين شهوات و لذات هستند، میفرمايد: همواره ابزار نابود كننده اين ساختمان ، يعنی مرگ را در نظر داشته باشند. تا مبادا چشم به همين كاخ ناپايدار بدوزند و از سرای جاودان آخرت ، غافل بمانند ( فیض القدیر: 84/2 ).
امام غزالی بر بيماری كه ايشان آن را بسيار خطرناک توصيف میكند و اكثر مردم نيز بدان مبتلا هستند ، انگشت نهاده و میفرمايد: مردم با آنكه همواره شاهد مردن انسانها میباشند و در تدفين و تشييع آنان شركت میكنند ولی متأسفانه هيچ گونه تغيير و تحولی در زندگی آنان بوجود نمیآيد و به راحتی از كنار اينگونه موارد میگذرند. سپس ايشان دارویی جهت مداوای اين بيماری تجويزمیكند و میگويد: بیترديد، مرگ، خطری هولناک و حادثهای بسيار بزرگ است. ولی از آنجا كه يادی از آن نمی شود، مردم، دچار سهلانگاری شده و آنرا به فراموشی سپردهاند و احياناً اگر برخی از آن، ياد میكنند، قلبشان يک سو و خالی نيست بلكه آكنده از شهوات و آرزوهای بيهوده است كه طبعاً چنين ياد و ذكری، تاثير نخواهد داشت. ازاين رو به عنوان يگانه راه موثر و مفيد، پيشنهاد میشود كه به هنگام ياد مرگ، قلب را بايد از تعلقات مختلف، فارغ نمود و به جز مرگ، به چيز ديگری نينديشيد. مثلاً اگر شما در حال آماده شدن برای سفری، به ياد مرگ افتاديد، همان لحظه بايد حركات و شاديهايتان كاهش يابد و قلبتان دچار ترس و خشوع گردد. كمی در مورد رفتگان بينديشيد. مردن و به خاک سپردن آنها و به پُست و مقامشان. چهرههايشان را به خاطر بياوريد. بينديشيد كه اكنون آن چهرههای زيبا و نازنين، در زير خروارها خاک مدفون شده است. اجزای بدنشان در اعماق حفرههای قبر، متلاشی و پراكنده گشته است. فرزندانشان يتيم و بیسرپرست شده و مالهايشان تصاحب گرديده است. جايشان در مجالس، خالی و آثارشان به كلی محو و نابود گرديده است ( التذکرة ).
«امام قرطبی» تعليق زيبائی بر حديث فوق دارد. وی مینويسد: ذكر و ياد مرگ، عرصه حيات را بر انسان تنگ میكند. طوری كه او را از اين جهان، بيزار مینمايد و نظرش را به زندگی جاودان پس از مرگ، معطوف می دارد. ايشان میافزايد: انسان از دو حال خارج نيست. يا تنگدست و ستمديده است و يا توانگر و شاداب. در صورت نخست، ياد مرگ، به او آرامش می بخشد و از فشار دشواریهايش میكاهد. زيرا او مطمئن میشود كه هر گونه رنج و مصيبت، با فرارسيدن مرگ، به پايان میرسد. و هيچ مصيبتی بزرگ تر از مرگ نيست.
و در صورت دوم، يعنی ياد مرگ، در حال توانگری و شادابی، باعث میشود كه انسان دست از فخر فروشی و تكبر، بردارد و دل به اين دنيا نبندد. زيرا يقين دارد كه روزی مرگ، به سراغش خواهد آمد و دستش را از همه مال و املاكش كوتاه خواهد كرد.
عنوان کتاب : آوای بهشتیان و غوغای دوزخیان
تألیف : عبدالحمید البلالی
منبع این مطلب : از سایت کتابخانه ی عقیده
www.aqeedeh.com
خوانندهی عزیز! خواهر و برادر مسلمان ، هموطن ، پدر و مادرم خطاب به همگی شماها این سؤال را مطرح میکنم و از شما میپرسم :
چه عاملی و یا چه شخصیتی و چه هدفی بوده که توانسته اینگونه شخصی مانند مرا که زمانی حجت الاسلام بودم ، زمانی یکی از بهترین روضهخوانها بودم که در گریاندن و سرگرم کردن مردم بسیار موفق و نامدار بودم و... و خلاصه شخصی مثل من که یک شیعه سرسخت بودم ، چه چیزی سبب شد که با چرخش 180 درجهای تغییر مذهب و عقیده دهم و با پشت کردن به مذهب شیعه ، این بار آگاهانه مذهب اهل سنت را برگزینم ؟
کدام فیلسوف ، مفسر و تحلیلگر و کارشناس مسائل اعتقادی و یا غیر اعتقادی است که بداند چه عامل و انگیزهای باعث میشود تا یک جوان تحصیل کرده دانشگاهی که به فاصله یک قدمی پزشک شدن قرار گرفته و از لحاظ زندگی خانوادگی نه تنها احساس هیچگونه کمبودی نداشته ، بلکه در سطح بسیار مرفه و ممتاز نیز به سر میبرده با داشتن پدر و مادری تحصیل کرده ، روشنفکر ، دکتر و استاد دانشگاه ، خلاصه با داشتن یک خانوادهی آگاه و یک زندگی مرفه ، به تمامی اینها پشت کرده و راه ساده زیستن و آوارگی را به خاطر آرمان و عقیده جدیدش پیش بگیرد ؟
چه چیزی سبب شده که این جوان به این زندگی حقیرانه و ساده اما با این اعتقاد و باور جدید ، افتخار نماید و نه تنها برای زندگی گذشته و رفاه ظاهری خم به ابرو نمیآورد بلکه از آن گذشتهی ننگ و تاریک استغفار میکند ؟
خوانندگان گرامی! شاید پاسخ دادن به این پرسشها برای فلاسفه ، مفسران ، اندیشمندان ، تحلیلگران ، صاحب نظران مسائل اعتقادی و یا غیر اعتقادی که میخواهند از زاویه منطق و استدلال و یا به طریق علمی و تحقیقی پاسخگویی نمایند ، شاید مشکل به نظر برسد ، اما من طلبه و حجت الاسلام سابق شیعی حوزهی علمیه قم و دانشجوی سابق دانشگاه شهید بهشتی تهران ، سنی آواره و بینام و نشان فعلی ، خیلی ساده و راحت به این ترتیب پاسخ میدهم :
اول اینکه چنین شخصی دیوانه است! که این نظر والدین ، دوستان و اطرافیان شیعی به ویژه اساتید و علمای حوزه علمیه قم ( مرکز مدیریت ) میباشد آنها اعتقاد دارند که دیوانهام ، اما اشکال اینجاست که آقایان در ارائه استدلال بحث دیوانگی و اینکه چرا و چگونه دیوانه شدهام و یا عامل دیوانگیام چیست و کیست تصور میکنم بلاجواب ماندهاند .
ضمن اینکه در بحث و باب دیوانگی شخصا با آقایان اتفاق نظر دارم و یا به عبارتی ، اعتراف به دیوانگی مینمایم ، مزیدا مجموعه استدلال و منطق خود را در بخش عامل دیوانگی چیست و کیست و چگونه دیوانه شدهام این طور مطرح و تصریح مینمایم .
عامل ، نیرو و قدرتی که توانست واقعیتها و عدم واقعیتها ، صداقتها ، و دروغها ، مثبتها و منفیها ، شعار دادنها اما عمل نکردنها ، ابراز محبت کردن ، اما عمل نکردن و اقتدا نکردنها ، به ظاهر گریاندن دیگران ، اما درد گریه در دل نداشتنها ، ابراز محبتهای کاذب مصلحتی و مقطعیها ، بازی گرفتن دین و عقیده در هرکجا که لازم باشد ، معامله دین و عقیده با مصلحتهای دنیوی ، دشمن شمردن محبان و مقتدیان واقعی الگوهای دینی بنا به مصلحتها ، ریاست طلبیها ، جاه طلبیها ، افراط و تفریطها ، تشکیک و تردیدها ، فرو ریختن دیوارهای بلند جهالت ، پرده برداشتن از تاریکیها ، آشکار شدن تفاوتها و فاصلهها ، و در نهایت عیان ساختن واقعیتها را در قلب و روح من مشخص نماید . پس اوست عامل دیوانگی و یا مشخصا عامل قدرت و نیرویی که دیوانهام کرد ، جز ذات لایزال خداوندی که کل جهان هستی در قبضه و حاکمیت مطلق اوست ، چیز دیگری نبوده و نیست . لذا از این زاویه و دیدگاه اعتقادی است که خود را دیوانه نمیدانم و تمام هستی خود را صرف رضای او و معاوضه و معامله با رضای او کردهام ، و یا به عبارتی همه چیز خود را در گرو رضای آن عامل دیوانگی میدانم ، و از آنچه که به اصطلاح از دست دادهام نه تنها احساس ندامت و پشیمانی نمیکنم بلکه اگر شایسته و مصداق مقوله معروف « به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد » بوده باشم ، به چنین درویشی که رضای عامل دیوانگی را به دنبال داشته باشد ، مفتخر و بسیار شاکر خواهم بود که خداوند سبحان من را به این درویشی متصل کرد .
از پیشگاه خداوند سبحان ، دو تقاضا را دارم :
الف) از خداوند سبحان میخواهم که روح سه برادر شهیدم : شهید محمد رضا موسایی ، شهید علی رضا محمدی ، و شهید ارسطو رادمهر را قرین رحمت خویش گرداند .
ب) کسانی را که هنوز در دنیای تاریکی جهالت ، خرافات ، موهومات ، افراط ، تفریط ، تشکیک و تردید غوطهور هستند به ویژه والدینم را به شاهراه واقعیتهای دینی و عقیدتی هدایت فرماید .
چنانچه چند صباح دیگری عمر باقی ماند ، نه تنها صبر و ثبات و استقامت عطا فرماید ، بلکه زمانی که این دیوانه را مسافر دیار ابدی خواهد ساخت ، غفران و رحمت خویش را بدرقه راهش گرداند . إن شاء الله .
در اینجا جا دارد که از زحمات بیدریغ ابوعبدالله تشکر نمایم .
مرتضی رادمهر
حجت الاسلام سابق حوزه علمیه قم
دانشجوی سابق دانشگاه شهید بهشتی تهران
آواره و گمنام امروز
19/3/1380 - 27 ربیع الاول 1423 هـ . ش
يادآوری
لازم به ذکر است که برادر عزیز ما حجت الإسلام سابق مرتضى رادمهر رضی الله عنه . در سال 1384 هـ.ش در پاکستان به شهادت رسید ، از خداوند مسئلت مینماییم او را رحمت کند و قبر او را بوستانی از بوستان های بهشت قرار دهد . آمین
منبع این مطلب از کتاب : چگونه هدایت یافتم ؟
تولدی دوباره و انتخابی نو
تألیف : مرتضی رادمهر رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد .
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
متن اناشید بسیار زیبا ، ای کودک مسلمان با صدای برادر عزیزمان آقای عبدالستار سماک
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
قرآن بهار دل ها / قرآن نور منزل ها
قرآن صفای جان است / او رحمت جهان است
قرآن بهار دل ها / قرآن نور منزل ها
قرآن صفای جان است / او رحمت جهان است
پس ای کودک دانا / تو ای شمع توانا
هرگز نکن فراموش / همش بده قرآن گوش
که یار تو قرآن است / دلدار تو قرآن است
که یار تو قرآن است / دلدار تو قرآن است
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
شاعر : محمد سارانی
تنظیم آهنگ ، فیلم بردار ، میکس و مونتاژ : عارف حسن نیا
مترجم انگلیسی : صبغه الله غازی
با تشکر از همکاری :
مهد قرآن طیور الجنه قشم
خانم نوال زلفی زاده
خانواده ها و بچه های مهد قرآن
هیئت امنای مسجد سیدنا ابراهیم قشم
کارگردان : عارف حسن نیا
و برای دریافت این کلیپ ( ای کودک مسلمان ) میتوانید به این آدرس در سایت یوتیوب نیز سر بزنید و دانلود کنید :
https://www.youtube.com/watch?v=F74aYFneUZg
و برای دریافت کلیپ های دیگر از برادر عزیزمان آقای عبدالستار سماک میتوانید به کانال اختصاصی اش در سایت آپارات نیز سر بزنید و دانلود کنید به این آدرس :
https://www.aparat.com/nashid
ايمان به قضا و قدر
مطلب بسیار مهم دیگرى كه مطرح است و بدون آن انسان نمیتواند بنده ى خدا باشد و عبادت و بندگى خدا را به صورت كامل انجام دهد ، مسئلهى « قضا و قدر» است . توضیح این كه :
انسان مسلمان باید چنین معتقد باشد كه خداوند متعال از همه چیز خبر دارد ، و همه چیز را میداند ، و قدرت و توانایى این را دارد كه هر چه بخواهد انجام دهد و هر كارى را كه انجام میدهد به جا و صحیح است ، او - جلّ جلاله - كارِ نابه جا و بیهوده انجام نمیدهد ؛ بنابراین قبل از این كه این جهان را خلق كند ؛ براى ساختن آن نقشه اى كشیده است . همان طور كه اگر افرادى بخواهند در جایى بیمارستانى بسازند قبلاً مهندسى مى آید و نقشه ى آن بیمارستان را میكشد و پس از آن معمار و بنّا و كارگرانى مى آیند و طبق نقشه شروع به ساختن آن می كنند ( همان طور که قبلاً نیز گفتیم بیشتر مثال ها به خاطر فهم مطالب است ) . خداوند متعال نیز قبل از اینكه این جهان را خلق كند ، براى آن نقشه كشیده است كه چه مخلوقاتى بیافریند ، از هر نوع به چه تعداد خلق كند ، چه رویدادهایى باید روى بدهد ، چه چیزى انجام گیرد و چه چیزى انجام نگیرد و تمام آنچه كه باید انجام گیرد را روشن كرده است . پس از این برنامه ریزى ، شروع به پیاده كردن آن كرده است . قبل از هر چیز آب را پدید آورد و پس از آن ، آب را به دود تبدیل كرد و پس از آن آسمان ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست از آن ایجاد كرد و آسمان و زمین در دو مرحله ( دو دورهی زمانى ) آفریده شدند و آنچه در زمین است اعم از گیاه و درخت و همه ى نعمت ها و كوهها و ... همه در چهار روز دیگر ساخته شد و بطور كلى تمام جهان را در شش روز آفرید . هر روزِ خدا زمانى بسیار طولانى است . در همان نقشه این را نیز مشخص كرده است كه مخلوقى را به وجود آورد كه هم علم و دانش داشته باشد و خیر و شر و درست و نادرست را از هم تشخیص دهد و هم بتواند از دو راه حق و باطل یكى را برگزیند و انتخاب كند و از دیگرى فاصله بگیرد . این مخلوق انسان است كه خداوند متعال او را با این ویژگى ها آفریده است ( البته « جن » نیز در این ویژگی ها ، هم چون انسان است ) .
همان طور كه قبلاً گفتیم ، خداوند متعال این مطلب را نیز بیان كرده است كه تنها او - جلّ جلاله - قادر به انجام هر چیزى است و در این میان انسان نیز همچون مخلوقات دیگر از جمله سنگ و آتش و چوب و ... سببى است كه خداوند متعال به وسیله ى او برخى از امور را انجام میدهد ؛ اما این به معناى این نیست كه انسان هیچ اراده و اختیارى از خود ندارد و همچون آتش و سنگ و چوب بى اراده است بلكه این مخلوق خدا بر خلاف سایر مخلوقات در عین حال كه یكى از اسباب خداوند متعال میباشد ، داراى اراده نیز هست و میداند و میتواند یكى از راه ها را انتخاب كرده و از دیگرى دست بردارد و خود اوست كه مسیر خوشبختى و بدبختى را انتخاب میكند و در یكى از این راه ها گام بر میدارد . هرگز چنین نیست كه خداوند متعال او را مجبور به انتخاب یكى از راه ها و رها كردن راه دیگر بكند . براى روشن شدن مطلب و اینكه چگونه ممكن است انسان ، هم سبب انجام كارهاى خدا باشد و هم اختیار و اراده داشته باشد و به ارادهی خود راهى را انتخاب و راه دیگر را رها كند ، مثالى ذكر میكنیم :
فرض میكنیم روز قیامت است و خداوند متعال مردم را به دادگاه احضار كرده است . در میان مردم فردى وجود دارد كه در دنیا روزى فردى را با اسلحه به قتل رسانده است. فرد قاتل به دادگاه خدا احضار شده و خداوند متعال او را محاكمه میكند و از او میپرسد: چرا فلان شخص را كشتى ؟ قاتل جواب میدهد : خدایا! من این كار را نكردم . مگر خودت نفرمودى من سبب انجام و تحقق افعال و كارهاى تو هستم ؟ من نیز همچون اسباب دیگر سبب چنین قتلى بودم . تو خود فلان شخص را كشتى و من در این میان تنها سبب بودم ؛ پس مقصر نیستم .
خداوند متعال خطاب به فرد قاتل میفرماید : در این كه تو در دنیا سبب افعال و كارهاى من بودى شک و تردیدى نیست ؛ اما من به خاطر این مسئله تو را محاكمه نمیكنم بلكه تو را به خاطر چیز دیگرى محاكمه میكنم . آیا لحظه ى قبل از شلیک گلوله و كشتن فرد مقتول ، وقتى انگشتت را روى ماشه تفنگ گذاشتى ، میدانستى كه ما تصمیم بر قاتل بودن تو گرفته ایم ؟ آیا میدانستى در تقدیرات ما چه چیزى نوشته شده و قرار است چه چیزى اتفاق بیفتد ؟
فرد قاتل جواب میدهد : خیر. در آن لحظه از نظر من قاتل بودن یا نبودنم در تقدیرات 50% به 50% بوده است. در آن لحظه من نمیدانستم كه چه چیزى مقدر است و قرار است چه چیزى اتفاق بیفتد.
خداوند میفرماید : چه زمان برایت مشخص شد كه در تقدیرات ، تو قاتل فلان شخص هستى ؟
قاتل جواب میدهد : من تفنگ را شلیک كردم و گلوله به فلان شخص برخورد كرد و بر زمین افتاد ، وقتى نزدیک شدم دیدم گلوله به او اصابت كرده و آن شخص مرده است. آنوقت فهمیدم كه تقدیر چنین بوده كه من سبب كشتن آن شخص باشم .
خداوند میفرماید : پس ، قبل از كشته شدن آن فرد نمیدانستى تقدیر چیست اما بعد از این كه آن شخص كشته شد فهمیدى تقدیر چه بوده است ؛ یعنى وقتى دانستى تقدیر چه بوده كه كار از كار گذشته و راه برگشتى نبود. آنچه تو را به خاطر آن محاكمه میكنم این است كه چرا قبل از این كه تقدیرات مشخص شود و نسبت 50% به 50% بود تو آمدى و قسمت كشتن را انتخاب كردى در حالیكه میتوانستى قسمت خلاف آن را اختیار كنى . چرا از آن دو احتمال خیر و شرّ تو آمدى و قسمت شرّ را انتخاب كردى ؟ مگر شریعت و برنامه و كتاب من به تو نمیگفت و تو را به انتخاب راه خیر تشویق و به دورى گرفتن از راه شرّ منع نمیكرد. مگر به تو نمیگفت قتل جایز نیست و از انجام آن دورى كن . پس با این وجود چرا قتل را انتخاب كردى ؟ من به خاطر این انتخاب تو را محاكمه و مجازات میكنم . این را هم بدان ، اگر پس از انتخاب قتل و شلیک گلوله ، فرد مورد نظر تو كشته نمیشد ، باز هم تو را به خاطر تصمیمى كه گرفته بودى محاكمه میكردم ؛ زیرا آنچه متعلق به تو بود همان اختیار و تصمیم بود كه به كار گرفتى .
با توجه به آنچه گفته شد مشخص میشود كه در مسیر زندگى آنچه متعلق به انسان است و انسان به آن مكلّف است تصمیم و انتخاب راه صحیح و انتخاب نكردن راه ناصواب است . این را نیز باید بدانیم كه انسان قبل از انتخاب یكى از دو راه خیر و شر، نمیداند كه در تقدیرات خدا براى او چه چیزى مقدر و چه چیزى مقدر نیست ؛ بنابراین انسان در انتخاب یكى از این دو راه مختار است . بعد از انتخاب است كه تقدیرات مشخص میشود . تكلیف و وظیفه ى انسان هنگام انتخاب انجام میگیرد و بر اساس همین انتخاب است كه در روز قیامت محاكمه و محاسبه میشود و جزا و پاداش یا سزا و عقاب داده میشود .
از طرف دیگر این را هم باید بدانیم كه انسان براى بندگى خدا آفریده شده است . او همیشه باید در این فكر باشد كه تكلیف و وظیفه ى او چیست و چه كارى را باید انجام دهد و چه كارى را نباید انجام دهد . آنچه خدا به انجامش امر كرده باید انجام و از آنچه نهى كرده دورى كند . یعنى تصمیم او باید بر انتخاب راه صحیح و دورى گرفتن از راه ناصواب باشد . آنچه در توانایى انسان است و بر آن نیز مكلّف است همین است ؛ اما بعد از تصمیم چه چیزى انجام میگیرد و چه چیزى انجام نمیگیرد ، دیگر كار او نیست ؛ [ زیرا او سبب انجام امور است و خدا فاعل اعمال میباشد ] . پس از این انتخاب باید بر خدا توكل كند و از او بخواهد كه در حركت در مسیر صحیح كه همان بندگى اوست او را یارى و كمک كند . او را كمک كند تا كارهاى خیر انجام دهد و از كارهاى شرّ بپرهیزد .
بنابراین انسان مسلمان نباید در این فكر باشد كه چه روى میدهد و چه روى نمیدهد او باید این مسایل را به خداوند متعال بسپارد . او تنها و تنها باید به این فكر كند كه وظیفه ى او چیست و او چه باید بكند و چه نكند . كسى كه راه و مسیر بندگى خدا را در پیش میگیرد بسیارى از نعمت ها و امكانات دنیا را از دست میدهد و دچار مشكلات متعدد میشود . بنده ى خدا ، باید وظیفه ى بندگى خود را بداند و تصمیم و انتخاب او همیشه در جهت ایمان به خدا و انجام اعمال صالح باشد و از كفر و اعمال زشت و ناپسند دورى كند . او مشغول وظیفه و انجام تكلیف خود است ؛ اما دیگر چه روى میدهد و چه اتفاقى میافتد یا نمیافتد مربوط به او نیست ؛ بلكه مربوط به خداوند است . اگر خداوند تقدیر كرده باشد كه خیر و نعمت و امكانات به او برسد ، یقیناً به آن دست مى یابد گرچه هزاران هزار دشمن داشته باشد و مانع این كار شوند ، و اگر خداوند مقرر كرده باشد كه او دچار مشكلات شود ، مطمئناً دچار آن مشكلات خواهد شد گرچه هزاران هزار حامى و پشتیبان داشته باشد . اگر خداوند مقرر كرده باشد كه او به دست ظالمى كشته شود ، حتماً كشته خواهد شد اگر چه خدمتكار و نوكر آن ظالم هم باشد ، و اگر قرار باشد به دست كسى كشته نشود ، كشته نمیشود گرچه دشمنان زیادى هم اقدام به كشتن او بكنند . عمر انسان ، رزق و روزى او ، خوشى و ناخوشى ، راحتى و مشكلات ، ثروتمندى و فقر او و ... همه در دست خداست . انسان باید همیشه در فكر وظیفه و انجام تكلیف خود و این كه چه كار بكند و چه كار نكند باشد ؛ اما چه میشود و چه نمیشود ، دچار مشكل میشود یا خیر ، میمیرد یا نمیمیرد ، مال و ثروتش را از دست میدهد یا نمیدهد و ... در دایره ى كار او نیست و او حق ندارد كه به این مسایل فكر كند . همه ى این مسایل در قدرت و اختیار خداست و خداوند متعال نیز ، از همان ابتداى خلقت ، اگر مقرر كرده باشد كه فلان كار روى دهد ، آن كار حتماً روى خواهد داد و اگر مقرر كرده باشد كه روى ندهد ، یقیناً روى نخواهد داد.
انسان باید با خیالى آرام و دلى مطمئن مشغول انجام وظیفه ى خود كه همان بندگى خداست ، باشد. او این را باید بداند كه اگر به چیزى دست مى یابد و چیزى را كسب میكند ، آن چیز متعلق به او بوده است و خداوند متعال از همان ابتداى خلقت براى او مقرر كرده است . اگر به چیزى دست نمى یابد یا آن را از دست میدهد ، یقین داشته باشد كه در همان ابتداى خلقت قرار بر این نبوده كه آن چیز متعلق به او باشد . اینجاست كه انسان مؤمن در نهایت آرامش و اطمینانِ قلبى به سر میبرد. او تنها مشغول انجام بندگى خداست و در این راه بر او توكل میكند . او با ایمانى كه كسب كرده است ، مشغول انجام اعمال صالح است ؛ زیرا میداند اسباب سعادت و خوشبختى همین ایمان و اعمال صالح هستند و پس از آن به خدا توكل میكند و خداوند متعال نیز خیر دنیا و آخرت را نصیب او میكند .
آنچه بیان شد ، همان چیزى است كه « قضا و قدر » نامیده میشود و بر مسلمان واجب است كه به آن ایمان داشته باشد و این را بداند كه بدون ایمان به این مسئله هرگز نمیتواند بندگى خدا را به انجام برساند و بنده ى واقعى خدا باشد.
بدون ایمان به این مسئله ، انسان همیشه در این فكر است كه چه اتفاق میافتد و چه روى نمیدهد و با مشغول شدن به این مسایل ، عبادت و بندگى را - كه سبب خوشبختى است - از دست میدهد و چیزى را نمیتواند عوض كند ؛ زیرا خداوند متعال همه چیز را معین كرده است و هر چه او تعیین كرده ، انجام میگیرد و خلاف آن صورت نخواهد گرفت . انسان مؤمن با چنین ایمان و اعتقادى از هیچ صاحب قدرت دنیوى ترس و وحشت ندارد و مشغول اداى وظیفه ى بندگى است و میداند كه غیر از خدا كسى نمیتواند كمترین زیان و ضررى به او برساند ؛ همانطور كه هیچ خیر و نیكى در دست كسى جز او نیست و به كسى جز او امیدوار نیست و فقط از او میترسد . انسان با چنین اعتقادى ، هرگز دچار غم و اندوه نمیشود و با دلى آرام و مطمئن مشغول اداى وظیفه ى بندگى است و براى رسیدن به خوشبختى مسیر بندگى را در پیش میگیرد .
منبع این مطلب : از کتاب بندگی خدا
تألیف : استاد ناصر سبحانی رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد :
www.aqeedeh.com
زندگی دنیا ، وسیله هست نه هدف
در اینجا لازم است كه انسان به خود بیاید و از خود بپرسد : وقتى سرانجام بندگى و عدم بندگى خدا این گونه است كه بیان شد و بدبختى و خوشبختى دنیا و آخرت انسان در گرو آن است ، پس چرا باید به قضیه ى به این مهمى اهمیت نداد و با بىتوجهى و بى مبالاتى به آن ، خود را از خوشبختى دنیا و آخرت محروم و دچار بدبختى دنیا و آخرت كرد؟!
راستى چه عواملى باعث میشود كه انسان از این امر مهم غافل باشد و آنگونه كه شایسته است به آن اهمیت ندهد؟
به راستى جاى بسى تعجب است كه انسان با وجود علم و آگاهى به عاقبت و سرانجامش ، باز هم مسیر بندگى خدا را در پیش نگیرد و مطیع هوا و آرزوهاى نفسانى و پیرو اوامر شیطانى باشد.
جواب این سوال به طور خلاصه این است كه :
دوست داشتن زندگى دنیا و انتخاب آن [ به عنوان هدف نه وسیله ] ، باعث هر نوع گمراهى است. با دوست داشتن و انتخاب زندگى دنیا است كه انسان به سوى بدبختى دنیا و آخرت سیر میكند و سرانجام گرفتار عذاب جهنم و خشم و غضب خداوند میشود. اگر انسان به زندگى دنیا به عنوان هدف نگاه كرد و سعى و تلاشش تنها به دست آوردن آن بود ، در این صورت ، قطعاً ، به سوى عذاب و بدبختى ابدى سیر میكند. پس تنها راه چاره و نجات این است كه انسان به عنوان هدف به زندگى دنیا ننگرد و تلاش و همّ و غمش تنها انجام اوامر خدا و جلب رضایت او باشد.
این كه میگوییم زندگى دنیا و دوست داشتن آن باعث انحراف از راه خدا میشود به این معنا نیست كه اگر انسان بخواهد سعادتمند و خوشبخت دنیا و آخرت شود باید به زندگى دنیا پشت كرده و آن را رها كند و هرگز از امكانات و نعمتهاى دنیایى استفاده ننماید. هرگز چنین نیست و اساساً نقطه ى مقابل زندگى دنیا ، ترک آن نیست. منظور این است كه زندگى دنیا و امكانات و نعمت هاى آن به خودى خود به عنوان هدف انتخاب نشوند. هدف انسان در زندگى دنیا ، كسب ثروت و مال و مقام و شهرت و ... نباشد. اگر چنین شد در این صورت میگوییم : چنین فردى زندگى دنیا را براى خود انتخاب كرده و آن را دوست دارد و چنین محبتى باعث بدبختى دنیا و آخرت او میشود ؛ اما اگر به این نعمت ها ( زندگى دنیا ) به عنوان هدف نگاه نشد و همان طور كه خداوند خود مقرر فرموده است ، به عنوان وسیله اى براى انجام بندگى خدا به آنها نگاه شد و در این راه مورد استفاده قرار گرفتند ، نه تنها مشكلى نخواهد داشت ، بلكه عین بندگى انجام گرفته است.
براى روشن شدن مطلب مثالى را ذكر میكنیم :
فرض كنیم حاكم و فرمانرواى منطقه اى به مردم اعلام میكند كه همه در یک روز معین خود را به پایتخت رسانده تا او در جمعشان حضور یابد و با آنها ملاقات كند و آنان نیز از این دیدار استفاده ببرند و افتخارى نصیبشان شود. درست همانند اهل دنیا كه ملاقات با حُكام را افتخارى براى خود قلمداد كرده و چنین تصور میكنند كه به نعمت بسیار بزرگى دست یافته اند.
مردم ، با شنیدن این خبر ، گروه گروه به سوى مركز حكومت به راه میافتند. هر كس با خود مقدارى توشه به همراه می آورد. در مسیر رسیدن به مركز مكان هایى براى استراحت وجود دارد. گروهى از این مسافران در یكى از این مكان ها توقف میكنند. آنها بعد از مدتى متوجه باغ زیبا و سرسبز و پر از میوه هاى متنوع میشوند. آنها وارد باغ شده و شروع به خوردن و چیدن میوه ها میكنند. تعدادى از این گروه با لذت بردن از میوه ها ، بیشتر و بیشتر ، تمایل به خوردن پیدا میكنند. میوه هاى باغ و تنوع آنها و مشغول شدن به خوردنشان و لذت بردن از آنها ، این تعداد را چنان به خود سرگرم میكند كه كم كم از توقفگاهشان دور شده و فراموش میكنند كه با چه هدفى در اینجا توقف كرده و عازم كجا هستند. این تعداد فراموش میكنند كه از همراهانشان عقب مانده اند. در اثر خوردن زیاد میوه ها خسته شده و از خستگى زیاد به خواب عمیق فرو میروند و از كاروان عقب میمانند ؛ اما دیگران پس از اندک استراحت و خوردن مقدارى میوه و لذت بردن از زیبایى باغ ، به راه خود ادامه داده و میروند كه به ملاقات پادشاه كه هدف اصلى سفرشان است ، برسند.
پس مسافران دو دسته میشوند ؛ گروهى وارد باغ شده و مشغول خوردن میشوند و به حدى میوه میخورند كه خسته شده و به خواب فرو میروند و فراموش میكنند كه هدف از سفرشان چیست و در اینجا چرا توقف كرده اند. گروه دیگر افرادى هستند كه پس از استراحتى اندک و [ خوردن مقدارى میوه ] آماده ى حركت شده و به سوى مقصدشان به راه میافتند. این گروه خوب میدانند كه به چه منظور در این مكان توقف كرده و هدف از توقفشان چیزى جز استراحتى اندک و خوردن مقدارى مواد غذایى و میوه نبوده است. آنها به خوبى میدانند كه ماندنشان دائمى نیست ، پس به راه خود ادامه میدهند و به سوى هدف خود كه همان پایتخت و ملاقات با فرمانرواست حركت میكنند.
این دو گروه هر دو در آن مكان استراحت كرده و از ثمرات باغ نیز استفاده نموده اند ؛ اما سرنوشت آنها ، چنان كه پیدا است ، یكى نیست.
گروه دوم بر خلاف گروه نخست ، هرگز هدف خود را فراموش نكرده و از امكانات موجود در آنجا نیز استفاده كرده اما نه در حدى كه در آن غرق شوند و هدف را فراموش كنند. آنها به حدى از امكانات استفاده كرده اند كه بتوانند بقیهی راه را ادامه داده و به هدفشان برسند ، اما گروه نخست كه هدف را فراموش كرده اند ، خوردن و آشامیدن براى آنها به عنوان یک هدف در آمده است و كارشان به جایى رسیده كه بر خوردن میوه هاى بیشتر حریص شده و چیزى غیر از آن نمیشناسند.
« بندگى كردن و بندگى نكردن خداوند متعال » نیز اینگونه است
« بندگى خدا » آن است كه انسان به گونه اى از نعمت هاى دنیایى استفاده كند كه او را در اجراى اوامر خدا و اطاعت و عبادت او كمک و یارى كنند. « عدم بندگى خدا » نیز یعنى اطاعت از هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى و مطیع اوامر شیطانى . « عدم بندگى خدا » یعنى این كه انسان از نعمت ها در مسیر پیروى از خداوند متعال استفاده نكند بلكه خود نعمت ها كه باید وسیله اى در جهت اطاعت از خدا باشند ، هدف او شوند.
با توجه به آنچه گفته شد باید گفت : مسلمان بودن و بنده ى خدا بودن هرگز به معناى محرومیت از نعمت ها و امكانات خداوندى نیست و تفاوت بین بنده ى خدا و بندهی هوا و هوس و بین مسلمان و غیر مسلمان در این نیست كه مسلمان از این نعمت ها استفاده نمیكند ولى غیرمسلمان از آنها بهره میبرد . هرگز چنین نیست. هر دو از نعمت ها استفاده میكنند با این تفاوت كه مسلمان ( كسى كه میخواهد بنده ى خدا باشد ) قبل از استفاده از هر نعمتى به برنامه ى خدا رجوع كرده تا نحوه ى صحیح استفاده از آن را طبق فرمان خداوند متعال بداند و بر اساس آن عمل كند ؛ ولى غیرمسلمان ( كسى كه بنده ى هوا و آرزوهاى نفسانى و شیطان است ) در این فكر نیست كه خداوند چه دستورى در خصوص استفاده ى صحیح از این نعمت ها داده است . آنچه براى او مهم است ، خواست و تبعیت از هواى نفس است .
فرق بین بنده ى خدا و مسلمان بودن از یک طرف و بنده ى غیر خدا از طرف دیگر همین است كه بیان شد ، و نتیجه نیز اینگونه خواهد بود كه بنده ى خدا به خوشبختى دنیا و آخرت دست مى یابد و بنده ى غیر خدا دچار بدبختى دنیا و آخرت میشود .
منبع این مطلب : از کتاب بندگی خدا
تأليف : استاد ناصر سبحانى رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد :
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، ماه مبارک رمضان 1397 هجری شمسی 1439 هجری قمری را به همه ی مسلمانان واقعی جهان تبریک میگویم و در حال حاضر 11 روز از ماه مبارک رمضان امسال گذشته و با توفیق الله جل جلاله در روزهای باقیمانده از وقتمان به نحو احسن در جهت رضای الله متعال به کار بگیریم و الان میخوام مطلبی درباره ی ماه مبارک رمضان از کتاب احکام و مسائل رمضان اینجا بنویسم .
ماه رمضان ، ماه بزرگ و با عظمتی است ، در این ماه قرآن نازل گردیده است :
( شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ۖ ) { البقرة : 185}
« ( آن چند روز محدود و اندک ) ماه رمضان است ( ماهی ) که قرآن در آن نازل شده است ، ( کتابی ) که راهنمای مردم است ، و ( در بردارنده ) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده ی حق از باطل است . پس هر کس از شما این ماه را ( در حضر ) دریابد ، باید که آن را روزه بدارد » .
خداوند قرآن را در شبی از شب ھای رمضان نازل نمود که خیر و برکت
آن از ھزار ماه بیشتر است ، ھمان گونه که خداوند جل جلاله می فرماید :
{ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ }
( القدر : 1-3 )
« ما ( قرآن را ) در شب قدر نازل کردیم و تو چه میدانی شب قدر کدام است ( و چه اندازه عظیم است ؟ ) شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است ».
یعنی عبادت در آن - اگر مورد قبول واقع شود - از عبادت 83 سال و 3 ماه برتر است.
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر آن میفرماید : « مجاهد میگوید : شب قدر از هزار ماه که شب قدر در آنها نباشد ، برتر است ، قتادۀ بن دعامۀ ، شافعی و دیگران نیز بر این رأی هستند ».
منظور از نزول قرآن در این جا ، نزول یک باره به آسمان دنیا در شب قدر
است ، تا بعداً به صورت تدریجی در مدت زمان نبوت بر اساس رویدادھا و
مراحلی که پیش روی دعوت بود ، بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل گردد .
ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش آورده است : « و اما قرآن یک باره به « بیت العزة » از آسمان دنیا نازل شده ، و این اتفاق در شب قدر از ماه رمضان روی داده است ، همان گونه که خداوند جل جلاله می فرماید : { إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ } ( القدر : 1 ) . و پس از آن به صورت تدریجی و بر اساس حوادث بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل گردیده است » .
ابن عباس رضی الله عنهما فرموده است : « قرآن در شب قدر از ماه رمضان ، در شبی مبارک نازل گردیده ، سپس به صورت منظم و هماهنگ در طول ماه ها و ایام نازل شده است » . و عکرمه رضی الله عنه از ابن عباس رضی الله عنهما چنین روایت می کند : « قرآن در شب قدر از ماه رمضان ، یک باره به آسمان دنیا نازل شد و خداوند برای پیامبرش آن چه بخواهد ایجاد می کند ، و مشرکین با هر سخنی که به دشمنی می پرداختند ، خداوند جل جلاله جواب آنان را نازل می نمود » .
شب قدر بنا بر فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم در شبهای فرد ده آخر رمضان طلب میشود پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید : « تَحَرَّوْا لَيْلَةَ القَدْرِ فِي الوِتْرِ، مِنَ العَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ ».
« شب قدر را در شب های فرد از دهه ی آخر رمضان جستجو کنید » { صحیح بخاری } .
همچنین در حدیث صحیح آمده است : تعدادی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم در خواب ، شب قدر را در 7 شب آخر رمضان دیدند ، که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
« أَرَى رُؤْيَاكُمْ قَدْ تَوَاطَأَتْ فِي السَّبْعِ الأَوَاخِرِ، فَمَنْ كَانَ مُتَحَرِّيهَا فَلْيَتَحَرَّهَا فِي السَّبْعِ الأَوَاخِرِ ».
« میبینم که خوابهایتان در دیدن شب قدر در هفت شب آخر رمضان یکسان است ، پس هرکس در صدد یافتن شب قدر است آن را در هفت شب آخر رمضان جستجو کند ». [ بخاری و مسلم ]
و به علت اختلاف مردم در افق و دیدن ماه ؛ بگونه ای که بعضی یک روز زودتر و برخی یک روز دیرتر روزه میگیرند ، شایسته است ـ برای اطمینان از درک شب قدر ـ آن را در ده شب آخر رمضان جستجو کنیم ، چه شبهای فرد و چه شبهای زوج . والله أعلم .
و در فضیلت برپا داشتن این شب ، پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح فرموده است :
« مَنْ قَامَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ ». ( رواه بخاری ) .
« هر کس شب قدر را به خاطر ایمان به خدا و امید به ثواب و اجر الهی برپا دارد ، گناهان گذشته ی او بخشیده میشود ».
زمان پر برکتی است که وقتش کم و خیرش فراوان است ، زود تمام میشود ، پس خوشا به حال کسی که آن را مغتنم بشمارد و از آن استفاده کند.
در این ماه دروازههای بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود ، و شیاطین به بند و زنجیـر کشیده میشوند ، چنانکه در حدیث ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است :
« إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ ، فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ إذا جاء رمضان فُتِّحت أبواب الجنة وغُلقت أبواب النيران وصُفدت الشياطين ». ( صحیح بخاری و صحیح مسلم ، ( صحیح الجامع : 470 ) .
« با فرا رسیدن ماه رمضان ، درهای بهشت گشوده و درهای آتش بسته میشود و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند ».
همچنین میفرماید : « إِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ صُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ ، وَمَرَدَةُ الجِنِّ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ ، فَلَمْ يُفْتَحْ مِنْهَا بَابٌ ، وَفُتِّحَتْ أَبْوَابُ الجَنَّةِ ، فَلَمْ يُغْلَقْ مِنْهَا بَابٌ ، وَيُنَادِي مُنَادٍ : يَا بَاغِيَ الخَيْرِ أَقْبِلْ ، وَيَا بَاغِيَ الشَّرِّ أَقْصِرْ ، وَلِلَّهِ عُتَقَاءُ مِنَ النَّارِ ، وَذَلكَ كُلُّ لَيْلَةٍ ». ( صحیح سنن الترمذی : 549 . )
« با فرارسیدن شب اول از رمضان ، شیاطین و جنهای سرکش به زنجیـر کشـیده میشوند و تمامی درهای جهنم بسته میشود ، به طوری که دری باز باقی نمیماند و تمامی درهای بهشت گشوده میشود ، به طوری که دری بسته نخواهد بود ، و کسی ندا میدهد : ای خواهان خیر و ثواب! به سوی خدا و عبادت روی آور ، و ای خواهان شر و بدی و فساد! دست بردار ، و در این ماه خدا آزاد شدگانی از آتش دارد و این ندا و آزاد شدن در تمامی شبهای ماه رمضان است ».
و میفرماید : « أَتَاكُمْ رَمَضَانُ شَهْرٌ مُبَارَكٌ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَيْكُمْ صِيَامَهُ ، تُفْتَحُ فِيهِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، وَتُغْلَقُ فِيهِ أَبْوَابُ الْجَحِيمِ ، وَتُغَلُّ فِيهِ مَرَدَةُ الشَّيَاطِينِ ، لِلَّهِ فِيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا فَقَدْ حُرِمَ ». ( صحیح سنن النسائی : 1992 ) .
« ماه مبارک رمضان نزد شما آمد ، خداوند روزه ی این ماه را بر شما واجب کرد ، در این ماه درهای آسمان گشوده میشود و درهای جهنم بسته میشود و شیاطین سرکش زنجیر میشوند ، در این ماه خداوند شبی دارد که از هزار ماه ، خیر و برکتش بیشتر است هر کس از خیر این شب محروم ماند به حقیقت محروم شده است ».
و میفرماید : « إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ جَهَنَّمَ ، وَسُلْسِلَتِ الشَّيَاطِينُ ». ( صحیح سنن النسائی : 1991 ) .
« با آمدن ماه رمضان ، درهای آسمان گشوده و درهای جهنم بسته میشود و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند ».
در این ماه گناهان بخشیده میشود چنان که در حدیث صحیح ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : « مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا ، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ ». ( متفق علیه ) .
« هر کس رمضان را با ایمان ، و به نیت اجر و پاداش قیامت روزه بگیرد ، گناهان گذشته ی او بخشیده خواهد شد ».
و میفرماید : « وَرَمَضَانُ إِلَى رَمَضَانَ ، مُكَفِّرَاتٌ مَا بَيْنَهُنَّ إِذَا اجْتُنِبَتِ الْكَبَائِرَ ». ( صحیح مسلم ، صحیح الجامع : 3875 . )
« رمضان تا رمضان سبب کفاره ی گناهان بین آن دو است به شرطی که از گناهان کبیره خودداری شود ».
و میفرماید : « إن جبريل عرضَ لي فقال : بُعداً لمن أدرك رمضان فلم يُغفر له ، فقلت : آمين». ( صحیح الترغیب و الترهیب : 1679 . )
« جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت : دور باد کسی که ماه رمضان را سپری کند و گناهانش بخشیده نشود ، و من هم گفتم : آمین ».
در فضیلت روزه به طور عموم احادیث زیادی روایت شده است از جمله :
فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « مَنْ صَامَ يَوْمًا فِي سَبِيلِ اللهِ جَعَلَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّارِ خَنْدَقًا كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ ». ( صحیح سنن الترمذی : 1325 . )
« هر کس روزی در راه خدا روزه باشد ، خداوند بین او و آتش ، خندقی به فاصله ی آسمان و زمین قرار میدهد ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « مَنْ صَامَ يَوْمًا فِي سَبِيلِ اللهِ زَحْزَحَهُ اللَّهُ عَنِ النَّارِ سَبْعِينَ خَرِيفًا ». ( صحیح سنن الترمذی : 1323 . )
« هر کس ، روزی در راه خدا روزه باشد ، خداوند او را هفتاد سال از آتش دور میگرداند ».
و از ابو أمامه رضی الله عنه روایت است که : « به پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم گفتم : ای رسول خدا ، مرا به عملی ارشاد کن که با انجام آن به بهشت وارد شوم . پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : « عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ ؛ فَإِنَّهُ لَا مِثْلَ لَهُ ». وفي رواية : «عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ ؛ فَإِنَّهُ لَا عِدْلَ لَهُ». ( صحیح سنن النسائی : 2099 . )
« روزه بگیر ، زیرا هیچ چیز مثل و مانند روزه نیست ». و در روایتی دیگر « روزه بگیر که هیچ چیز با آن برابری ندارد ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ يُضَاعَفُ ، الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ ، يَقُولُ اللَّهُ : إِلَّا الصَّوْمَ ؛ فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ ، يَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أَجْلِي ، لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ : فَرْحَةٌ عِنْدَ فِطْرِهِ ، وَفَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ . وَلَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ ».
« هر کردار نیکوی انسان ده تا هفتصد برابر ثواب و پاداش دارد ، خداوند متعال فرموده است : جز روزه ، چون روزه برای من است و من پاداش آن را میدهم ، شهوت و طعامش را به خاطر من رها میسازد و برای فرد روزه دار دو شادمانی هست : شادمانی در هنگام افطارش و شادمانی در هنگام ملاقات پروردگارش ، به خدا سوگند بوی دهان روزه دار در نزد خداوند خوشبوتر از بوی مشک است ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « الصِّيَامُ وَالْقُرْآنُ يَشْفَعَانِ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ، يَقُولُ الصِّيَامُ : أَيْ رَبِّ ، مَنَعْتُهُ الطَّعَامَ وَالشَّهَوَاتِ بِالنَّهَارِ ، فَشَفِّعْنِي فِيهِ ، وَيَقُولُ الْقُرْآنُ : مَنَعْتُهُ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ ، فَشَفِّعْنِي فِيهِ » ، قَالَ : « فَيُشَفَّعَانِ ». ( مسند احمد ، مستدرک حاکم و شعب الإیمان بیهقی . آلبانی می گوید : حسن و صحیح است . )
« روزه و قرآن در روز قیامت برای بنده شفاعت میکنند ، روزه میگوید : پروردگارا .. او را از خوراک و شهوت باز داشتم ، پس شفاعت مرا درباره ی او بپذیر و قرآن میگوید : او را از خواب شبانه باز داشتم ، پس شفاعتم را درباره ی او بپذیر ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : شفاعت آنان پذیرفته خواهد شد ».
همچنین فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « إِنَّ فِي الْجَنَّةِ بَابًا يُقَالُ لَهُ الرَّيَّانُ ، يَدْخُلُ مِنْهُ الصَّائِمُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يَدْخُلُ فِيهِ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ ، فَإِذَا دَخَلُوا أُغْلِقَ عَلَيْهِمْ فَلَمْ يَدْخُلْ فِيهِ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ فَإِذَا دَخَلَ آخِرُهُمْ أُغْلِقَ ، مَنْ دَخَلَ فِيهِ شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لَمْ يَظْمَأْ أَبَدًا ». ( بخاری و مسلم و نسایی با الفاظ مختلف . نگاه : صحیح الترغیب : 979 . )
« در بهشت دروازه ی هست که به آن « ریان » گفته میشود ، در روز قیامت تنها روزه داران از آن در وارد بهشت میشوند ، از آن در ، هیچ کس دیگری جز روزه داران وارد نمی شود ، آخرین نفر از روزه دارن که وارد بهشت شد ، آن در نیز بسته خواهد شد و هر کس از آن در وارد شود ، مینوشد و هر کس بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد ».
* * *
منبع این مطلب : از کتاب احکام و مسائل رمضان
مؤلف : عبدالمنعم مصطفی
مترجم : ابو سعید
و این کتاب از سایت کتابخانه ی عقیده دانلود شده است .
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خسته نباشید دوباره خدمت همه ی شما بازدیدکننده گان محترم این وبلاگ و امیدوارم حالتون خوب باشه و امروز میخوام ان شاء الله یک مطلب جدید در این وبلاگ بنویسم از کتاب 1000 سوال و جواب در ارتباط با تربیت اسلامی ، ریاضی ، علوم ، معلومات عمومی برای کودکان و نوجوانان 6 تا 12 ساله و برای نمونه 64 سوال و جواب از این کتاب انتخاب کردم و اینجا مینویسم .
سوال 1 : چه کسانی را پیش از همه باید دوست داشته باشیم ؟
پاسخ : الله ، محمد صلی الله علیه وسلم ، پدر و مادر و همه ی مسلمانان خوب .
سوال 2 : دوست داشتن خداوند و پیامبر یعنی چه ؟
پاسخ : یعنی از دستورات آن ها پیروی نماییم .
سوال 3 : معجزه ی ماندگار حضرت محمد صلی الله علیه وسلم چیست ؟
پاسخ : قرآن کریم
سوال 4 : مشرک به چه کسانی گفته می شود ؟
پاسخ : به کسی مشرک گفته می شود که آگاهانه چیزی را در صفاتی که خاص خداوند است شریک نماید .
سوال 5 : سریع حاصل جمع 7+9+16 را بگویید؟
پاسخ : 32
سوال 6 : مثلث چند ضلع یا گوشه دارد ؟
پاسخ : 3 ضلع
سوال 7 : مار چند پا دارد ؟
پاسخ : مار خزنده است و پا ندارد .
سوال 8 : خالد 150 تومان دارد ، با 35 تومان آن یک دفتر و با 15 تومان یک قلم خرید ، چند تومان برای او باقی مانده است ؟
پاسخ : 100 تومان
سوال 9 : دومین پایه از پایه های اسلام چیست ؟
پاسخ : نماز
سوال 10 : بوته گوجه فرنگی از چه قسمت هایی تشکیل شده است ؟
پاسخ : ریشه - ساقه - برگ
سوال 11 : چرا خداوند دندان های جلو را تیز و دندان های عقب را پهن ساخته است ؟
پاسخ : زیرا دندان های جلو برای بریدن غذا و دندان های پهن برای خورد کردن آن است .
سوال 12 : چرا اشک چشم شور است ؟
پاسخ : زیرا چشم از مواد چربی ساخته شده و نمک اشک دوام چشم را بیشتر می کند و آن را شستشو می دهد .
سوال 13 : چرا دیگر کسی حرف چوپان دروغگو را باور نمی کرد ؟
پاسخ : چون دروغ گفته بود
سوال 14 : اسلام در مورد دانش و علم چی می گوید ؟
پاسخ : می گوید : از گهواره تا گور دانش بیاموزید
سوال 15 : چرا اسباب بازی برقی برای بچه ها خوب نیست ؟
پاسخ : زیرا خطرناک است ، و ممکن باعث برق گرفتگی بشوند .
سوال 16 : آب و تاریکی چه رنگی دارد ؟
پاسخ : آب رنگ ندارد ، تاریکی سیاه است .
سوال 17 : اگر هواپیما در آسمان لاستیک هایش پنچر شود ، کجا آن را پنچر گیری می کنند ؟
پاسخ : لاستیک هواپیما توپر است و پنچر نمی شود و در هوا از آن استفاده نمی کنند .
سوال 18 : ماهی که ما مسلمانان همه آن را روزه می گیریم چه نام دارد ؟
پاسخ : ماه رمضان
سوال 19 : زود خوابیدن و سحر خیزی چه فایده ای دارند ؟
پاسخ : باعث سلامتی بدن و شادابی روح می شود .
سوال 20 : در شبانه روز چند نوبت نماز واجب است ؟
پاسخ : 5 نوبت
سوال 21 : اگر فاصله ی خورشید از کره ی زمین بیشتر یا کمتر بود چی میشد ؟
پاسخ : اگر بیشتر بود همه چیز یخ می بست ، و اگر نزدیک تر می بود همه چیز از گرما می سوخت .
سوال 22 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد نماز چی فرموده است ؟
پاسخ : نماز نردبان اهل ایمان است .
سوال 23 : چه تعداد از اعضای بدن برای صحبت با هم همکاری می کنند ؟
پاسخ : ریه - حنجره - زبان - بینی - لب ها - حافظه
سوال 24 : اصول ایمان کدامند ؟
پاسخ : ایمان به خداوند - ملائک - کتاب های آسمانی - پیامبران - جهان پس از مرگ - قدر و قضا .
سوال 25 : هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم مبعوث شدند چند سال داشتند ؟
پاسخ : 40 سال
سوال 26 : اولین بیمارستان / شفاخانه در کجا و توسط چه کسانی ساخته شد ؟
پاسخ : در بغداد و توسط مسلمانان
سوال 27 : بزرگ ترین نعمت خداوند پس از اسلام و ایمان به مسلمانان چیست ؟
پاسخ : معادن زیر زمینی از جمله نفت .
سوال 28 : اگر آب دریاها و اقیانوس ها شور نمی بود چی میشد ؟
پاسخ : همه ی دریاها و اقیانوس ها به خاطر عفونت لاشه جانوران فاسد می شدند و به جای آب پاک باران ، میکروب و عفونت بر زمین می بارید .
سوال 29 : اولین مرکز تحقیقات فضایی را چه کسانی و در کجا ساختند ؟
پاسخ : توسط مسلمانان و در شهر مراغه .
سوال 30 : بلندترین قله جهان کجاست ؟
پاسخ : قله اورست در رشته کوه های هیمالیا .
سوال 31 : پس از آن که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در کودکی وارد خانه حلیمه سعدیه گردید چه تغییری در وضع آن ها به وجود آمد ؟
پاسخ : خیر و برکت فراوان نصیب آنان گردید و روزی شان فراوان شد .
سوال 32 : چه عوضی باعث گردش خون در بدن میشود ؟
پاسخ : قلب
سوال 33 : خلفای راشدین چه کسانی بودند ؟
پاسخ : ابوبکر صدیق - عمر فاروق - عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب رضی الله عنهم .
سوال 34 : ساعت برای اولین بار توسط چه کسانی ساخته شد ؟
پاسخ : توسط مسلمانان و در زمان هارون الرشید .
سوال 35 : کدامیک از پیامبران پادشاه هم بودند ؟
پاسخ : داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام
سوال 36 : نام چهار امام اهل سنت در فقه را ذکر کنید ؟
پاسخ : امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت - امام مالک بن انس - امام ابو ادریس شافعی - امام احمد بن حنبل رحمه الله
سوال 37 : دانش « ژئولوژی » برای چیست ؟
پاسخ : برای شناختن لایه های زمین و مناطق زلزله خیز .
سوال 38 : اسراف و تبذیر یعنی چه و چه حکمی دارند ؟
پاسخ : یعنی ریخت و پاش و بیش از نیاز مصرف کردن که در اسلام حرام هستند .
سوال 39 : منافق کیست ؟
پاسخ : یعنی کسی که به آئین اسلام اعتقاد ندارد ، اما از ترس برخی از عبادت های ظاهری را انجام می دهد .
سوال 40 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد علامت های منافق چه فرموده است ؟
پاسخ : فرموده : علامت منافق سه چیز : 1- هرگاه سخن بگوید دروغ می گوید 2- هرگاه وعده دهد خلاف وعده می کند 3- و هرگاه امانتی را به او بسپارید خیانت در امانت می نماید .
سوال 41 : اولین مسجدی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم ساخت در کجا و چی نام داشت ؟
پاسخ : مسجد قبا در مدینه .
سوال 42 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد انسان هوشیار و خبره چی فرموده است ؟
پاسخ : فرموده آدم دانا و خبره آن است که بر کشش های ناروای نفسانی چیره شود ، و برای قیامت کار کند .
سوال 43 : بزرگ ترین ستاره مجموعه شمسی کدام است ؟
پاسخ : مشتری .
سوال 44 : قدس به دست چه کسانی آزاد گردید ؟
پاسخ : عمر بن خطاب رضی الله عنه و صلاح الدین ایوبی رحمه الله .
سوال 45 : علامه اقبال لاهوری چه کسی بود ؟
پاسخ : اندیشمند ، مصلح و شاعر پاکستانی
سوال 46 : چرا لایه گازی اوزون صدمه دیده است؟
پاسخ : به خاطر گازهای مصنوعی کارخانه ها .
سوال 47 : کار ریه چیست ؟
پاسخ : رسانیدن اکسیژن به قلب و خون و گرفتن گاز کربنیک .
سوال 48 : تلویزیون چه اهمیتی در دنیای امروز دارد ؟
پاسخ : وسیله بسیار مهم برای تعلیم و تربیت و گسترش دانش و فرهنگ است ؛ اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد .
سوال 49 : کدامیک از اصحاب هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم هجرت فرموده آن شب را در بستر او خوابید ؟
پاسخ : علی رضی الله عنه .
سوال 50 : وقتی عصای حضرت موسی علیه السلام به ماری تبدیل شد ، سحر ساحران را چکار کرد ؟
پاسخ : سحر ساحران دیگر را باطل نمود .
سوال 51 : یکی از بزرگترین سرداران سپاه اسلام؟
پاسخ : خالد بن ولید .
سوال 52 : کدام پیامبر بود که برای بیشتر شدن ایمانش از خداوند خواست پرنده های مرده را زنده کند ؟
پاسخ : حضرت ابراهیم علیه السلام
سوال 53 : چرا اسلام شراب و قمار را حرام نموده است ؟
پاسخ : زیرا شراب نعمت عقل را از ما می گیرد ، و قمار باعث می شود مال و ثروت مان از دست ما برود .
سوال 54 : قرآن در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بر روی چه چیزی نوشته می شد ؟
پاسخ : بر روی پوست آهو و تخته چوب
سوال 55 : خداوند انسان ها را چگونه آزمایش می نماید ؟
پاسخ : به وسیله فقر و دارایی و خیر و شر .
سوال 56 : خداوند در مورد کفار و اشرار چه تهدیدی فرموده است ؟
پاسخ : آن ها را به گرفتاری دنیا و عذاب آخرت تهدید فرموده است .
سوال 57 : چرا خداوند روز قیامت همه ی مردگان را زنده خواهد فرمود ؟
پاسخ : برای رسیدگی به عملکرد آن ها در دنیا و بردن شان به بهشت و جهنم .
سوال 58 : کافران پس از مردن و زنده شدن چه آرزویی دارند ؟
پاسخ : از خداوند می خواهند آن ها را دوباره به دنیا باز گرداند تا این بار مسلمان شوند .
سوال 59 : فرق صفات خداوند با صفات انسان در چه چیزهایی است ؟
پاسخ : صفات خداوند بی حد و مرز و صفات انسان محدود است ، و صفات خداوند ذاتی و ابدی و ازلی و صفات انسان کسبی و موقتی است .
سوال 60 : خداوند متعال در مورد همکاری و تعاون چی می فرماید ؟
پاسخ : در کارهای نیک و پرهیزگاری همدیگر را یاری دهید .
سوال 61 : به خواب رفتن و بیدار شدن چه چیزی را به انسان تذکر می دهد ؟
پاسخ : مردن و زندگی دوباره را به انسان ها تذکر می دهد .
سوال 62 : سعدی می گوید : « ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو .... » ؟
پاسخ : تا تو نانی بدست آری و به غفلت نخوری .
سوال 63 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد نصیحت رو در رو و دلسوزانه چی فرموده است ؟
پاسخ : فرموده : « مؤمن آینه ی مؤمن است »
سوال 64 : پنج صفت از صفت ها و اخلاق اسلامی را نام ببرید ؟
پاسخ : امانت داری - صداقت - بخشندگی - شجاعت - عفو و گذشت .
منبع این چند سوال و جواب از کتاب :
1000 سوال و جواب در ارتباط با تربیت اسلامی ، ریاضی ، علوم ، معلومات عمومی برای کودکان و نوجوانان 6 تا 12 ساله
مؤلف : محی الدین مستو
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
دانلود شده از سایت کتابخانه ی عقیده :
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شما نیز می توانید ویدئوهای جالب ، دیدنی و دارای پیام محل زندگی خود را جهت پخش در برنامه ی صدا و سیمای ملت به آدرس تلگرام و شماره واتساپ زیر ارسال نمایید .
kalemehtv_clip@ : تلگرام
شماره واتساپ : 00447980442563
برنامه زنده صدا و سیمای ملت
همه روزه ساعت 20:45 به وقت تهران
منبع این مطلب از شبکه جهانی کلمه :
http://www.kalemeh.tv/
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، ماه مبارک رمضان 1396 هجری شمسی 1438 هجری قمری را به همه ی مسلمانان واقعی جهان تبریک میگویم و در حال حاضر سه روز از ماه مبارک رمضان امسال گذشته و با توفیق الله جل جلاله در روزهای باقیمانده از وقتمان به نحو احسن در جهت رضای الله متعال به کار بگیریم و الان میخوام مطلبی درباره ی ماه مبارک رمضان از کتاب گنجینه رمضان به قلم دکتر نورمحمد جمعه اینجا بنویسم .
مطلب :
شمارش معکوس عقربههای زمان برای رسیدن ماه مبارک رمضان آغاز شده است. بوی خوش رمضان از کرانههای گیتی به مشام شیفتگان و عاشقان این ماه مبارک میرسد.
ماهی که در آن چهره گیتی در مقابل دیدگان خلایق بکلی عوض میشود. جهان و جهانیان پوستینی نو به تن نموده، زندگی نوینی را آغاز میکنند.
ماهی که در فضای ملکوتی آن تمام گناهان و لغزشها و کوتاهیهایی که در طول سال گذشته از انسان سرزده بخشوده میشود. به فرموده رسول حق صلی الله علیه وسلم : رمضان تا رمضان کفاره و بخشش گناهان در میان آن دو است، چنانچه از گناهان بزرگ و کبیره دوری شود!
ماهی که در آنها درهای بهشت بروی خلایق گشوده، درهای جهنم سوزان قفل زده میشوند. ماهی که بر جبین خود تاج شب قدر را دارد. شبی که به گواهی الله مجید از هزار ماه برتر و بهتر است. ﴿ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ) [القدر: 3] «شب قدر بهتر از هزار ماه است».
آری! بهتر از 84 سال عمر زمانه. به عبارتی گویاتر چون در این شب مبارک طاعتی بجای آوری، نمازی بر پا داری، زکات و صدقه بدهی، دست کرم بر سر یتیم و افتادهای برکشی و غیره... گویا بیش از 84 سال زمان چنین خوبیهایی به طور مداوم از شما سر زده است!
الله اکبر!...
وا عجبا رحمت و بخشایش و جود و کرمت را ای پادشاه دو جهان!..
در ماه رمضان همه قوانین و ترازوهای عدالت الهی برچیده شده در جایش اقیانوسهای بیساحل رحمت و بخشایش و سخاوت نصب میگردد. خداوند عالم به فرشتگان مسئول ثبت و شمارش و تعیین اجر و پاداش و نیکیهای بندگان دستور میدهد: مگر روزه!.. روزه از آن من است.. و من – شخصا – اجر و پاداشش را میدهم!..
یا الله!...
عجب شرف و مکانتی است روزه را!...
و عجب سعادتی روزه دار را!..
کسی که روزه میگیرد، روزهاش را خداوند از آن خود مینامد. و خود بکرم و سخاء و جودشان مقدار اجر و پاداش آن را بر عهده میگیرند. حال خودت بنگر؛ آیا بخشایش پادشاه جهان و جهانیان قابل تصور است؟!
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم 13 سال تمام در مکه در جسمهای بیروح و کالبدهای خموش و تار بت تراشان مشرک، نفس توحید، ایمان، اخلاق، خداشناسی و یکتاپرستی دمید. پس از اینکه مؤمنان بدان درجه از تعالی رسیدند که بتوانند برای خداوند یکتا جان، مال، شهر و دیار، خانه و کاشانه خود را رها کرده، با توکل بر ذات پاک یکتا سوار بر ریگزارهای سوزان گرسنه و تشنه از زیر تیغ جلادان خون آشام بسوی شهری مجهول و مسیری تار فرار کنند، و در عبادت و بندگی مثالی از وارستگی گردند، در ماه شعبان سال دوم پس از هجرت، روزه ماه مبارک رمضان از جانبحق متعال بر مسلمانان فرض شد.
مدرسهای در جهاد با نفس و خودسازی، و سکوی پرتابی سریع بسوی خداوند ذی الجلال..
از آنجا که سرور رسولان و خاتم پیامبران بیش از هر بشری از ارزش و جایگاه رمضان آگاه بود، با فروغ هلال ماه رجب، - یعنی درست دو ماه قبل از رمضان - دست نیایش و زاری بسوی پروردگار یکتا دراز کرده، اشک تمنا و بندگی برگونههای مبارک جاری میشد و از اعماق قلب دعا میکرد: «اللهم بارك لنا في رجب وشعبان، وبلغنا رمضان»..
بار الها در ماه رجب و شعبان ما برکت ده، و ما را به رمضان برسان..
آری!...
پیامبر حق و رسول هدایت و شیفته دیدار پروردگار از ذات پاک یکتا طول عمری میخواهد تا لطافت و جمال وجلال رمضان را به آغوش کشد، و در فضای ملکوتی رمضان بیش از پیش به خدایش نزدیک، و در نزد او عزیزتر شود.
رمضان میآید تا ما را آلایش دهد و از پستیها و زشتیهای اخلاقی و عادات زننده، و رفتار و گفتار سوء و پلید، پاک ساخته بسوی پرهیزکاری و تقوا سوق دهد.
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾ [البقرة: 183].
«اى اهل ایمان! روزه بر شما واجب شد چنانکه بر امّتهاى گذشته واجب شده بود، باشد که پرهیزکار شوید».
شایسته عاقلان است که از همین امروز خود را برای رسیدن رمضان آماده سازند. آمادگی رمضان در انباشت اسباب خورد و نوش نیست، رمضان بر خلاف آنچه بسیاری از مردمان درک نمیکنند ماه استراحت دستگاه گوارش است. ماهی که با تنظیم سیستم گوارشی روح و روان انسان را تعالی میبخشد.
آمادگی رمضان با عهد و پیمانهایی با خود و یا با گذاشتن سنگ بنای برخی برنامههای سازنده تحقق مییابد.
برنامههایی برای تلاوت و زیستن با قرآن. در آغوش قرآن خود و خدای خود را شناختن. برنامههایی برای دعا، ذکر، نیایش، راز و نیاز با پروردگار خالق، برنامههایی برای شناختن پیامبر و پیک بیمثال آسمان؛ حضرت رسول خاتم محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم . برنامههایی برای دعوت و گوشزد کردن دیگران به روش و مرام درست زندگی و بازداشتن خود و دیگران از بدیها، و تشویق به کارها و گفتارهای نیک. برنامههایی برای رسیدن به بیبضاعتان و تنگ دستان.
این سیمای واقعی مؤمنان است:
( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ) [آلعمران: 110].
«شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید، و [از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ایمان میآورید. و اگراهل کتاب ایمان میآوردند قطعاً برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمن [به قرآن و پیامبرند] و بیشترشان فاسقند».
تصمیم جدی در دست کشیدن از همه گناهان و زشتیها و عادتهای بد و توبه و بازگشت بسوی پروردگار یکتا:
﴿... وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ [النور: 31].
«اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید».
رمضان در راه است و ما در شوق دیدار آن لحظه شمار..
در مدرسه رمضان مؤمن چگونگی شکر نعمت و سپاس پروردگار بر فضل و کرمش را میآموزد. در مکتب رمضان مؤمن سعی میکند از صفتهای بیمنتهای کمال الهی بویی ببرد. سخاوت، گذشت، ایثار و شفقت بر زیر دستان میآموزد. معنا و مفهوم بندگی را دریافته از عبادت الهی لذت میبرد. صفتهای فرعونیگری، خودخواهی، نفسپرستی و خودستایی در او ضعیف میگردد.
و او خود را برای ساختاری جدید، و انسانی بکلی تغییر یافته آماده میسازد. تا با نیروی برگرفته از رمضان سالی دیگر را با روحیه خوشبختی، و تلاش و همتی سازنده شروع کند.
اللهم بارک لنا فی رجب و شعبان، و بلغنا رمضان..
بار الها در ماه رجب و شعبان ما برکت ده، و ما را به رمضان برسان..
عنوان کتاب : گنجینه رمضان
به قلم : دکتر نورمحمد جمعه
این کتاب از سایت کتابخانه عقیده دانلود شده است.
www.aqeedeh.com
ارزش زندگی دنیا در مقابل زندگی آخرت
آیه ی1 :
﴿ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِي زِينَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِينَ يُرِيدُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا يَٰلَيۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٧٩ وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَيۡلَكُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ﴾ [القصص : 79] .
« (روزی) قارون در میان قومش با زیور و تجمل بسیار ، آشکار شد . آنها که خواهان زندگی دنیا بودند ، گفتند : ای کاش! آنچه قارون دارد ، ما نیز میداشتیم ؛ زیرا او صاحب بهرهی بزرگی است . اما صاحبان علم ( به آن دنیاپرستان ) گفتند : وای بر شما! پاداش خدا برای کسی که به او ایمان آورد و عمل نیک انجام دهد، بسی بهتر (از ثروت قارون) است » .
آیه ی 2 :
﴿ مَّن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِيهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ يَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا ١٨ ﴾ [الإسراء : 18].
« هر کس متاع فانی دنیا را طلب کند به او میدهیم ، لیکن به هر که خواهیم و مشیت ازلی باشد . سپس در آخرت دوزخ را نصیب او میکنیم که با نکوهش و مردودی به جهنم درآید » .
حدیث 1 : «عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم : لَوْ كَانَ لاِبْنِ آدَمَ وَادِيَانِ مِنْ مَالٍ لاَبْتَغَى وَادِيًا ثَالِثًا وَلاَ يَمْلأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلاَّ التُّرَابُ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ » . ( حدیث شماره 1 مسلم )
ترجمه : « انس رضی الله عنه روایت میکند که رسولخدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود : اگر انسان دو درۀ ( انبار ) پر از مال و ثروت داشته باشد ، در جستجوی درهی دیگری خواهد بود . و پر نمیکند شکم بنی آدم را مگر خاک گور . و خدا توبهی کسی را که به او رجوع کند ، میپذیرد » .
حدیث 2 : «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم : يُؤْتَى بِأَنْعَمِ أَهْلِ الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيُصْبَغُ فِى النَّارِ صَبْغَةً ثُمَّ يُقَالُ يَا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَيْتَ خَيْرًا قَطُّ هَلْ مَرَّ بِكَ نَعِيمٌ قَطُّ فَيَقُولُ لاَ وَاللَّهِ يَا رَبِّ. وَيُؤْتَى بِأَشَدِّ النَّاسِ بُؤْسًا فِى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَيُصْبَغُ صَبْغَةً فِى الْجَنَّةِ فَيُقَالُ لَهُ يَا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَيْتَ بُؤْسًا قَطُّ هَلْ مَرَّ بِكَ شِدَّةٌ قَطُّ فَيَقُولُ لاَ وَاللَّهِ يَا رَبِّ مَا مَرَّ بِى بُؤُسٌ قَطُّ وَلاَ رَأَيْتُ شِدَّةً قَطُّ » . ( حدیث شماره 2 مسلم )
ترجمه : « انس رضی الله عنه روایت میکند که رسولخدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود : روز قیامت مرفهترین و آسودهترین انسان دنیا را که مستحق جهنم شده است ، میآورند و در دوزخ چند بار غوطه ورش میکنند . سپس از او میپرسند : آیا هرگز خوشیای دیدهای و نعمتی به تو رسیده است ؟ میگوید : به خدا سوگند ، خیر . پس از آن ، رنجدیدهترین انسان دنیا را که اکنون مستحق بهشت شده میآورند و چند لحظه او را وارد بهشت میکنند ، سپس از او میپرسند ، آیا هرگز رنج و مشقتی به تو رسیده است ؟ میگوید : به خدا سوگند خیر ؛ هیچگونه رنج و مشقتی ندیدهام » .
توضیح : زندگی دنیا موقت و محدود است و زندگی آخرت دایم و نامحدود . نعمتهای دنیا به هیچ وجه ، قابل مقایسه با نعمتهای آخرت نیستند . نعمتی که نتیجهاش زوال باشد و حیاتی که منجر به مرگ و نابودی گردد ، چه لطفی دارد ؟ زندگی دنیا مانند خوابی است که مرگ ، بیداری آنست. انسان گاهی در عالم خواب و رؤیا ، صاحب سرمایههای هنگفت میشود اما پس از اینکه بیدار میشود ، میبیند از آن همه سرمایه خبری نیست . آدمی پس از مرگ به همین صورت متوجه خواهد شد که آنچه در دنیا در اختیار داشته و به ظاهر مالک آن بوده درواقع خواب و سرابی بیش نبوده است .
عنوان کتاب : گامی به سوی ایمان و یقین
تألیف : عبدالله ریگی احمدی
منبع این مطلب : این کتاب از سایت کتابخانه ی عقیده دانلود شده است .
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، دوباره جهت اطلاع رسانی میخوام بگم فرکانس شبکه جهانی وصال حق بر ماهواره هاتبرد تغییر کرده و از آنجایی که در سایت شبکه جهانی وصال حق نوشته شده موقتاً در حال حاضر شبکه جهانی وصال حق بر ماهواره هاتبرد به این شرح می باشد :
فرکانس : 11373
پولاریزاسیون : افقی
اف.ای.سی : 5/6
سیمبل ریت : 27500
منبع : سایت شبکه جهانی وصال حق
wesalhaq.tv
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، جهت اطلاع رسانی میخوام بگم این آدرس شماره فرکانس دریافت شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست هست :
12594
Yahsat Exp
12594,Vertical
2/3,27500
منبع : سایت شبکه جهانی کلمه
Kalemeh.tv
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، فرا رسیدن سال 1396 را تبریک میگویم و امیدوارم سالی پر از خیر و برکت برایتان باشد و الان میخوام دو آدرس ایمیل شبکه جهانی نور را اینجا بنویسم قبلاً میخواستم آدرس ایمیل شبکه جهانی نور را نیز در وبلاگم به اشتراک بگذارم اما در سایت و صفحه ی نمایشگر شبکه جهانی نور آدرس ایمیل شبکه جهانی نور را پیدا نکردم ، چند روز پیش با توفیق الله متعال به سایت شبکه ی جهانی نور دوباره سر زدم این بار آدرس ایمیل شبکه جهانی نور را نیز الحمدلله پیدا کردم که ان شاء الله از این طریق نیز میتوانید با مسئولین شبکه جهانی نور ارتباط برقرار کنید .
دو آدرس ایمیل شبکه جهانی نور :
info@nourtv.net
bama@nourtv.net
الحمدالله رب العالمين ، والعاقبه للمتقين ، ولاعدوان الا علي الظالمين ، والصلاه والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين .
مهربانی با کودکان :
کودکان برای رشد و نمو و اعتدال زندگی و عواطف خویش به محبت ، عشق ، مراقبت و شفقت نیاز دارند ، تا از شخصیتی متوازن و به دور از ناهنجاری روانی و عقدههای گوناگون ، برخوردار شوند ؛ زیرا چنانچه کودکان از طرف نزدیکان به ویژه پدر ، مادر ، پدربزرگ ، مادربزرگ ، خواهران و برادران مورد توجه ، مراقبت و محبت قرار نگیرند ، در تنگنای روحی و معنوی قرار گرفته و دچار ناراحتی و بیتابی میشوند و گاهی ناراحتی خود را از طریق گریه بروز میدهند .
سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم مسلمانان را به ضرورت مهربانی و عطوفت با فرزندان یادآوری نموده و رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند : « بهترین زنان قریش مهربانترین آنان با فرزندان خویش و آنهایی هستند که بیشترین اهتمام را به شوهران خود میدهند » . ( احمد و الشیخان . )
از براء رضی الله عنه روایت شده که فرموده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را دیدم که حسن بن علی را بر دوش خویش نهاده بود و میفرمود : «خداوندا من او را دوست میدارم و از تو میخواهم که او را دوست بداری » . ( شیخان و ترمذی . )
یکی از ویژگیهای اهل ایمان مهربانی با دیگران به ویژه فرزندان است و گاهی به وسیله بوسیدن ، نوازش ، خریدن هدیه و ... از آن تعبیر میشود. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند :
« مهربانان مشمول مهربانی و محبت خداوند رحمن قرار میگیرند ، با آنهایی که در زمیناند مهربان باشید تا کسی که در آسمان است با شما مهربانی کند » . ( ابوداود و ترمذی . )
رسول خدا صلی الله علیه وسلم با کودکان بسیار مهربان بود و برای شادمانی و سرورشان تلاش میفرمود . طبرانی از ابن عباس نقل مینماید که : رسول خدا صلی الله علیه وسلم هرگاه اولین ثمر درختان را برای او میآوردند ، آن را بر روی چشم و سپس بر روی لبان خویش مینهاد و میفرمود : « خداوندا همچنان که اول آن را به ما نشان دادی آخرش را هم به ما نشان بده! » و سپس آن میوه را به کودکانی که در آنجا بودند میداد .
رسول خدا صلی الله علیه وسلم در بسیاری موارد دستان محبتش را بر سر و روی کودکان میکشید و آنها را میبوسید . از عایشه رضی الله عنه روایت شده است که : « روزی اقرع بن حابس نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود و حسن و حسین نزد ایشان آمده و رسول خدا صلی الله علیه وسلم آنها را در بغل گرفته و بوسید . اقرع گفت : من ده فرزند دارم تاکنون هیچکدام از آنها را نبوسیدهام . رسول خدا صلی الله علیه وسلم نگاهی به او نمود و فرمود : « هرکس مهربان نباشد مورد مهربانی قرار نمیگیرد » .
یکی از لوازم محبت و مهربانی با کودکان سلام کردن به آنان است ؛ زیرا سلام گفتن به کودکان احساس هویت و شخصیت را در آنان شکوفا مینماید و آنها را متوجه مینماید که آنها سرمایه و توشه آینده زندگی هستند و در واقع سلام ، احوالپرسی و اهتمام به کودکان تربیت عملی خوبی برای آنهاست . نهال مهربانی را در درون آنها میرویاند و بزرگ میکند. انس بن مالک رضی الله عنه روایت مینماید که : « روزی از کنار چند کودک عبور میکردم و به آنان سلام کردم . من این را از رسول خدا صلی الله علیه وسلم آموخته بودم که هرگاه کودکانی را میدید به آنان سلام میفرمود » .
همچنین انسان روایت مینماید که « رسول خدا صلی الله علیه وسلم گاهی به میان مردم انصار میرفت و بر کودکان آنها سلام میکرد و آنها را نوازش مینمود » . ( اخرجه بغوی و ابونعیم و خطیب بغدادی . )
اسلام از همان ایام کودکی و آغاز فهم و درک آنها به تربیت و رشدشان اهتمامی فوقالعاده میورزد ؛ زیرا این کودکان هستند که در آینده بار مسئولیت رشد ، تکامل ، سلامت و امنیت جامعه را بر دوش میگیرند و معمولاً کودکان برای تربیت و عادت دادن و ساختن شخصیت آنها آمادگی بسیار زیادی دارند و مسائل زمان کودکی در ذهن و رفتار آنها تأثیر بسیار عمیقی خواهد گذاشت ؛ زیرا کودکان همچون طلای خامی هستند که به هر شکلی میتوان آنها را درآورد .
بر همین اساس است که تربیت هدفدار و موفق مسئولیت و امانتی بسیار با اهمیت به شمار میرود و پدر و مادر قبل از همه بار این مسئولیت دنیوی و اخروی را بر دوش دارند و در واقع کودکان نزد والدین خود امانتهایی خدایی به شمار میروند . در همین رابطه است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند : « همه شما مسئول هستید و هر یک از شما در مقابل زیردستان خویش مورد بازخواست قرار میگیرد . رهبر مسئول است و به خاطر مردم مورد بازخواست قرار میگیرد و مرد خانواده در مقابل افراد خانوادهاش دارای مسئولیت است و از او بازخواست میشود و زن نیز در کانون خانواده مسئولیت دارد و راجع به آن مورد پرسش قرار میگیرد و خدمتکار راجع به اموال ارباب خویش مسئول است و در مورد آن بازخواست میشود . همه شما مسئولیت دارید و در محدوده آن مورد بازخواست قرار خواهید گرفت » . ( متفق علیه )
همچنین رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد بدرفتاری و ناپرهیزکاری اولیاء و مربیان هشدار داده و فرموده است : « همه کودکان همراه با فطرت پاک به دنیا میآیند . این پدر و مادر است که آنها را ( با گفتار و کردار خود ) یهودی ، مسیحی و مجوسی بار میآورند ... » ( بخاری )
ابوهریره میفرماید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم پس از آن حدیث ، این آیه را قرائت فرمود :
« فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ » (الروم / 30 )
« با همان سرشتی که خداوند مردم را به آن سرشته است ، آفرینش خدایی تغییرپذیر نیست . این همان دین ارزشمند و استوار است» .
روش تربیت صحیح اسلامی بر مبنای هدایت و منهج قرآن و سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم و نشانیدن نهال عشق به خداوند و پیامبر و دینداری و پرهیزکاری و پایبندی به ارزشهای اخلاقی و پرهیز از زشتیها و بدیها قرار گرفته است .
والدین و مربی باید تلاش کنند که کودکان را به عقیده و باوری درست براساس اصول ایمان معروف مسلح نمایند و آنها را به عبادت و فرمانبرداری از پروردگار یکتا عادت دهند و برای برخورداری از زندگی مطلوب و استوار براساس مقرراتی تکاملبخش و سازگار و هماهنگ آنان را آماده نمایند تا روابط اجتماعی خود را بر مبنای محبت مردم ، تعاون ، نیکی و پرهیزکاری قرار دهند و از نظر اخلاقی به ارزشهای اخلاقی استواری مانند : صداقت ، صراحت ، جرأت و مراعات ادب مزیّن گردند و از نظر معنوی به خودباوری و عزت نفس و کرامت و پاسداری از شخصیت ، زندگی ، اعتدال و انسجام برسند و از عقدههای روانی ، سرکشیها و ناپختگی مصون بمانند .
و از نظر جسمی به سلامت ، صلابت و مهارت در انواع ورزشهای مفید مانند : شنا ، تیراندازی ، سوارکاری ، دو ، کشتی و ... خود را مسلح نمایند و در زمینه بهداشتی به نظافت جسم ، لباس و محل سکونت و کار خود اهتمام ورزند . از نظر علمی به آموزش علوم و معارف مختلف انسانی ، تجربی ، معرفت انسان ، آفرینش و آخرت اهمیت کافی بدهند تا زیربنای فکری آنان محکم و استوار گردد ؛ زیرا تربیت و توجیه باید شامل همه این موارد بشود ، تا کودکان و نوجوانان به روشی پسندیده رشد و نمو نمایند و الگوی ارزشمندی برای دیگران بشوند و ما اینها را در وصایای حضرت لقمان به فرزند خویش ، در قرآن میبینیم و همچنین در وصایا و سفارشهای رسول خدا صلی الله علیه وسلم وجود دارند .
در ارتباط با آموزش عقاید و باورها رسول خدا صلی الله علیه وسلم ابن عباس را ـ در حالی که نوجوان بود ـ راهنمایی میفرمود که :
« ای جوان! من مسائلی را به تو میآموزم . ( خوب به آنها توجه کن! ) خداوند را مدام حاضر و حافظ بدان ، تا او از تو محافظت نماید . او را ( بر اعمال و رفتار ) خویش حاضر بدان تا او را فراروی خود ببینی . هرگاه نیازی داشتی آن را تنها از خداوند درخواست کن! و هرگاه خواستی دست یاری را به سوی کسی دراز کنی ، تنها از خداوند استعانت کن! بدان اگر همه مردم برای اینکه منفعتی را نصیب تو بنمایند دست به یکی کنند ، به جز همان چیزی که خداوند اراده کرده ، سودی به تو نخواهند رسانید و اگر همه آنها هم برای رسانیدن زیانی به تو دست به یکی نمایند ، به جز همانی که خداوند قرار داده ، زیانی را متوجه تو نخواهند کرد . قلمها از نوشتن بازمانده و صحیفهها خشک شدهاند » . ( احمد و حاکم )
و در مورد عبادت میفرماید :
« در هفت سالگی فرزندان خود را به خواندن نماز دستور بدهید! و در ده سالگی ـ اگر نماز نمیخواندند ) آنها را تنبیه کنید و بستر خوابشان را از هم جدا نمایید » . ( ترمذی و ابوداود و حاکم )
و در زمینه مسائل اخلاقی لازم است فرزندان خویش را با فضایل اخلاقی مانند : بخشندگی ، شرم و حیا ، جرأت و صداقت آشنا نموده و عادت دهیم ؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند :
« بهترین هدیه پدر و مادر به فرزندان ، تربیت خوب و پسندیده آنهاست ». ( ترمذی و حاکم و طبرانی )
همچنین فرموده است :
« فرزندان خود را برای کسب سه خصلت تربیت کنید : محبت پیامبرتان ، محبت اصحاب و اهل ایمان و تلاوت قرآن ؛ زیرا فرزندان در روزی که هیچ سایهای به جز سایه خداوند نیست در زیر چتر رحمت قرآن قرار خواهند گرفت » . ( دیلمی و ابن النجار )
و در زمینه احکام شریعت لازم است کودکان با کلیاتی از مسائل شرعی ضروری و نقش آنها در ایجاد پایههای نظم و مراعات حقوق و تأمین آزادی ، مساوات ، عدالت و انصاف آشنا شوند . همچنان که وصایای دهگانه قرآنی در آخر سوره «انعام» بیانگر آنهاست و میفرماید :
« قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا » ( انعام / 151 )
« بگو : بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام گردانیده بیان کنم اینکه ( کسی و ) چیزی را با او شریک ننمایید و نسبت به پدر و مادر خود به خوبی رفتار کنید » .
و در زمینه امور بهداشتی لازم است کودکان را با آداب نظافت ، طهارت و حفظ سلامتی خود در راستای عمل به توجیهات قرآن و سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم آشنا نماییم . زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند : « بهداشت و پاکیزگی بخشی از ایمان است » ( الحاکم فی تاریخه )
همچنین فرموده است : « از قضای حاجت در کنار چشمه ، چاه ، محل عبور مردم و سایه درختان پرهیز کنید » . ( ابوداود و ابن ماجه )
و در زمینه ورزش و تقویت جسمی ، لازم است کودکان را با ورزشهای مفید و مباح عادت دهیم و از ورزشهای زیانآور و خطرناک مانند : مسابقات پرش با موتور و بکس، ... جلوگیری کنیم . همچنین نباید کودکان به بازیهای زیانآور و خطرناکی برای خود و جانداران مانند : به جنگ دادن خروس و قوچ و ... بپردازند . در مورد نیروی جسمی و توانایی روحی رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند :
« مؤمن توانا و نیرومند نزد خداوند بهتر و محبوبتر است از مؤمن ضعیف و ناتوان هرچند هر یک را خیر و منافعی است » . ( مسلم )
همچنین حضرت عمر رضی الله عنه فرموده است : « شنا و تیراندازی و سوارکاری را به فرزندان خویش بیاموزید » .
و در زمینه روابط اجتماعی لازم است کودکان به احترام نهادن به مردم ، سلام و احوالپرسی ، کمک و همکاری در جهت خیر و مصلحت عادت داده شوند ؛ زیرا خداوند متعال فرموده است :
« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ » (المائده / 2 )
« در رابطه با امور نیک و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید . اما در مورد امور گناه و دشمنیزا از همکاری با هم پرهیز نمایید» .
رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند :
« هیچ یک از شما ایمان (کاملی) ندارد ، مگر آنکه هرچه را که برای خود دوست میدارد برای برادر مسلمانش نیز دوست بدارد ». ( احمد و شیخان )
همچنین فرموده است :
« از گناهان پرهیز کن تا عابدترین مردم باشی، به آنچه خداوند نصیبت گردانیده راضی باش تا بینیازترین مردم بشوی و به همسایهات نیکی کن تا مؤمنی راستین گردی . و هرچه را برای خود دوست میداری برای مردم نیز دوست بدار تا مسلمانی واقعی بگردی و از خندیدن بیش از حد پرهیز کن! زیرا خندیدن بسیار موجب دلمردگی میشود » . ( احمد و ترمذی )
و فرموده است :
« مؤمن برای مؤمن همچون ساختمانی است که برخی از آن برخی دیگر را محکم میگرداند » . ( شیخان )
و فرمودهاند :
« انسان مؤمن اهل الفت و معاشرت است و کسی که اهل معاشرت و رفتوآمد نباشد خیری در او نیست و بهترین مردم مفیدترین آنها برای دیگران است » . ( دارقطنی )
و در عرصه مسائل فرهنگی ، علمی و فکری لازم است اولیاء و مربیان تلاش کنند که عشق و علاقه به علم و معرفت را در او به وجود آورند و او را به مقدار زیادی از فرهنگ و معارف عمومی و مخصوص و تربیت فکری درست و پیشرو و متمدنانه براساس خبرگی و مهارت در همه زمینههای علوم و معارف مسلح سازند ؛ زیرا اسلام دین دانش ، تمدن ، پیشرفت و سربلندی است . خداوند متعال این دعا را به همه انسانها آموخته است که بگویند :
« رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا » ( طه / 114 )
« پروردگارا بر دانشم بیفزای» .
و فرموده است :
« يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ » ( المجادله / 11 )
« خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و بهرهای از علم دارند درجات بلندی را بخشیده است » .
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
منبع این مطلب : سایت خانواده خوشبخت
BlestFamily.Com
بسم الله الرحمن الرحیم
با توفیق الله جل جلاله از دو روز قبل فعالیت مجدد شبکه ی جهانی کلمه الحمدالله آغاز شد و در حال حاضر فرکانس دریافت شبکه ی جهانی کلمه فقط در ماهواره هاتبرد هست .
فرکانس 12558 – عمودی – سیمبل ریت 27500 – اف ای سی 3/4
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ، جهت اطلاع رسانی میخوام بگم همان طور که قبلاً گفتم من نیز یکی از نفرات اهل سنت ایران هستم و از دولت ظالم آخوندی ایران و از همه ی اون دولت هایی که در حق بشریت ظلم میکنند و مخالف قرآن کریم و سنت صحیح پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم عمل میکنند ناراضی هستم و دولت ظالم آخوندی ایران سایت کتابخانه عقیده را نیز در ایران فیلتر کرده است که از طریق فیلترشکن ان شاء الله میتوانید وارد سایت شوید ، من نیز چند برنامه ی فیلترشکن دارم که از این طریق وارد سایت کتابخانه عقیده میشوم و هنوز نمیدانم این برنامه های فیلترشکن را چگونه برای دانلود کردن در وبلاگم به اشتراک بگذارم و هر وقت یاد گرفتم در وبلاگم برای دانلود کردن به اشتراک میگذارم و چند آدرس از صفحه های اینترنتی مثل ایمیل ، اینستاگرام و تلگرام و فیس بوک و توییتر و یوتیوب و.... از استادان عزیز شبکه های توحیدی الان اینجا مینویسم که از این طریق نیز میتوانید کتاب های توحیدی را دریافت کنید یعنی به این ایمیل ها و دیگر صفحات مجازی شبکه های توحیدی پیام بفرستید و نام کتاب های توحیدی را اعلام کنید ان شاء الله برایتان ارسال خواهند کرد .
لوگوی سایت کتابخانه عقیده :
آدرس سایت کتابخانه عقیده :
http://www.aqeedeh.com
آدرس کانال تلگرامی کتابخانه شبکه جهانی کلمه :
https://telegram.me/kalemehbook
ایمیل درخواست کتاب از شبکه جهانی وصال حق :
book@wesalhaq.tv
آدرس صفحه ی تلگرام شبکه جهانی وصال حق :
https://telegram.me/wesalhaqtv
آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی وصال حق :
https://www.instagram.com/wesalhaq
آدرس صفحه ی فیس بوک شبکه جهانی وصال حق :
https://www.facebook.com/wesalhaq
آدرس صفحه ی توییتر شبکه جهانی وصال حق :
https://twitter.com/wesalhaq
آدرس صفحه ی تلگرام شبکه جهانی کلمه :
http://www.telegram.me/kalemehtv
آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه :
http://www.instagram.com/kalemehtv
ایمیل استاد عبدالله حیدری :
Haidari@kalemeh.tv
آدرس صفحه ی فیس بوک شبکه ی جهانی کلمه :
https://www.facebook.com/kalemehtv
آدرس صفحه ی توییتر شبکه جهانی کلمه :
https://twitter.com/kalemehtv
آدرس صفحه یوتیوب شبکه جهانی کلمه :
https://www.youtube.com/user/kalemehtv/playlists?view=1&flow=grid&sort=lad
آدرس سایت بررسی صحت حدیث :
http://www.dorar.net/hadith
ایمیل استاد فردین باسامی از شبکه جهانی توحید :
goftugo2016@hotmail.com
آدرس صفحه ی تلگرام شبکه جهانی توحید :
https://telegram.me/ToheedTvFarsi
آدرس صفحه ی فیس بوک شبکه جهانی توحید :
https://www.facebook.com/toheedtvofficial
آدرس صفحه ی یوتیوب شبکه جهانی توحید :
https://www.youtube.com/toheedtvofficial
ایمیل استاد محمد انصاری :
ansari@wesalfa.tv
آدرس صفحه ی یوتیوب شبکه ی جهانی وصال حق :
https://www.youtube.com/user/wesalhaq
آدرس اینستاگرام استاد موحد از شبکه ی جهانی نور :
https://www.instagram.com/movahed_kh
آدرس صفحه ی تلگرام شبکه ی جهانی نور :
http://telegram.me/thenourtv
آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه ی جهانی نور :
https://www.instagram.com/thenourtv
آدرس صفحه ی فیس بوک شبکه جهانی نور :
https://www.facebook.com/thenourtv
آدرس صفحه ی توییتر شبکه جهانی نور :
https://www.twitter.com/thenourtv
آدرس صفحه ی یوتیوب شبکه جهانی نور :
https://www.youtube.com/thenourtv
ایمیل شبکه ی توحیدی قرآن هدایت در بخش فارسی :
Persian@quran-hidayah.com
ایمیل استاد عبدالکریم مهاجرزاد از شبکه ی جهانی وصال حق :
rahmattv2@gmail.com
ایمیل استاد امیر شُکری ( شیعه هدایت یافته ) :
amir@kalemeh.tv
ایمیل استاد عبدالله ( شیعه هدایت یافته ) :
abdollah@kalemeh.tv
ایمیل استاد فضل الحق سلیمانی :
soleimani@wesalhaq.tv
ایمیل استاد عبدالرحمن فاتح :
fateh@wesalhaq.tv
ایمیل شبکه ی جهانی توحید :
toheedtv@hotmail.com
خداوند همان خالق بینیازی است که مخلوقات در سختی و مشکلات به او پناه میآورند ( حقیقت فطرتی که خداوند مردم را بر آن خلق کرده است ) و شخص مسلمانی که دین وی را میشناسد به او ایمان میآورد .
کلینی در کافی از داود بن قاسم جعفری روایت میکند که گفت : ( به ابی جعفر ثانی گفتم : فدایت شوم ، صمد کیست ؟ گفت : ( کسی که کم و زیاد به او نیازمند باشد ) . ( کافی، ج1، ص 123. )
و کلینی بر آن تعلیقی را آورده که میگوید : ( خداوند همان است که تمام مخلوقات اعم از جن و انس هنگام نیازمندیها از او طلب میکنند و هنگام سختیها به او پناه میآورند و هنگام مشکلات به او امیدوارند و از وی طلب نعمت میکنند ) . ( کافی، ج 1، ص 124. )
از امام جعفر صادق روایت شده ، که هر گاه از امری ترسیدی بگو : بارالها هیچ کس بینیاز از تو نیست و تو از تمام آنهایی که خلق کردهای بهتر و برتر هستی ، پس برای من فلان چیز را فراهم کن . و در یک روایت دیگر آمده که ای کسی که از همه چیز بینیاز هستی و هیچ چیز از تو بینیاز نیست . ( کافی، ج 2، ص 404. )
این امامان کجا و آنهایی که میگویند : « یا محمد یا علی مرا کفایت کن و یا میگویند یا مهدی ادرکنی! چون شما کفایت کننده هستید یا محمد یا علی مرا حفظ کنید چون شما حافظانید یا محمد یا علی مرا یاری دهید چون شما یاری دهندگانید . ای مولای من ، یا صاحب الزمان ، کمکم کن ، کمکم کن ، مرا درک کن ، و مرا پناه ده » ، کجا؟! .
{ متأسفانه تشیع به انحراف کشیده شده است ، در حالی که شیعیان حقیقی و علوی ( نه شیعیان رافضی و صفوی ) پیرو ائمه بودهاند که سخنان ائمه تا الآن در کتابهای خود شیعیان هست ولی متأسفانه به دلایلی که برای همگان معروف است به آن عمل نمیشود ، اگر بارگاه امام رضا و معصومه و عبدالعظیم و غیره نباشد کاسبی و بازار عدهای کساد میشود که بر همگان روشن است و به همین دلیل حاضر نیستند حقایق به دست مردم برسد و همیشه از آگاهی مردم واهمه دارند و با تهدید و ارعاب عدهای هم که آگاهی مییابند ، اما عدهی اندکی هستند که حاضرند راه درست و صحیح را بعد از آنکه فهمیدند اختیار کنند که آنها نیز مجبور میشوند عقاید خود را بعد از تغییر پنهان کنند .
به محض اینکه شخصی این حرفها را بگوید : میگویند : وهابی شده است در حالی که این سخنان همهاش از کتابهای خود شیعیان بوده و از قرآن کریم میباشد و هیچ ربطی به وهابیت و محمد بن عبدالوهاب ندارد ، هر چند که محمد بن عبدالوهاب چیزی اضافه بر آنچه ذکر کردیم نگفتهاند و چیزی از خودشان نگفتهاند ، این سخنان امامان شیعه و قرآن کریم میباشد که عدهای نمیخواهند به دست مردم برسد و با بر پا کردن هیولای وهمی و خیالی به نام وهابیت مردم را از حقایق دور نگه داشتهاند .
جناب آیت الله مکارم شیرازی هم مرتب مغلطه کاری میکنند و مردم را فریب میدهند و میگویند : وهابیها زیارت قبور را حرام میدانند و به کسی اجازه زیارت قبور نمیدهند!! در حالی که تمامی علمای اهل سنت اعم از سعودی و غیر سعودی اتفاق دارند که زیارت قبر مستحب و سنت است و باعث یادآوری آخرت میشود ، و تمامی علمای اهل سنت از قدیم الأیام تا الآن با قبر پرستی و خاک برداری از قبور و به سر و صورت زدن و آسیب رساندن به بدن مخالف بودهاند و آن را جایز نمیدانند و این هیچ ربطی به علمای سعودی یا به قول ایشان وهابی ندارد ، تمامی علمای شافعی و حنبلی و حنفی و مالکی از قدیم الأیام در کتاب هایشان با استدلال به آیههای صریح قرآن کریم ذکر میکنند که درخواست از غیرخدا جایز نیست ، ولی مشکل جناب آیت الله چیز دیگری است زیرا میدانند که مردم پی به حقایق میبرند و بازار خمس ایشان کساد میشود ، خمس در قرآن کریم یکبار آمده که آنهم در مورد غنایم جنگی است که اهل سنت هم به چنین خمسی اعتقاد دارند که بعد از جنگ غنایم بدست آمده از کفار به صورت خمس که در قرآن آمده تقسیم میشود ، جالب اینجاست که وقتی شیعیان بخواهند خودشان این پول را به فقرا بدهند میگویند : نخیر جایز نیست باید به ما تحویل دهید تا ما مصرف کنیم! یعنی حتما باید به جناب مرجع تقلید تحویل دهند! در حالی که نزد اهل سنت هر شخصی خودش میتواند زکات مالش ( دو و نیم درصد در سال ) را مستقیما به فقرا بدهد و لزومی ندارد که به شیخ و مولوی و ملا تحویل دهد ، امیدواریم که به کتاب خمس نوشته استاد حیدر علی قلمداران قمی که در سایت کتابخانه عقیده هست مراجعه کرده و حقیقت خمس را بدانید ، امیدواریم که شیعیان بیدار شوند زیرا ما فقط قصد بیدار کردن آنها را داریم تا از شر کسانی که به نام دین از مردم سو استفاده میکنند نجات یابند ، گاهی اوقات میگویند : که وهابیها همه را نعوذ بالله کافر میشمارند! و جز خودشان را مسلمان نمیدانند! خدمت ایشان و تمامی شیعیان علوی عزیز عرض میکنیم که تمامی علمای اهل سنت با شیعیان علوی هیچ مشکلی ندارند بلکه آنها را مسلمان دانسته و آنها را برادر دینی خود میدانند ، و اگر گاهی تندی از برخی علمای اهل سنت صورت میگیرد مقصود آنها شیعیان رافضی ( به قول دکتر علی شریعتی : شیعه صفوی ) میباشد ، که اعتقاد به تحریف قرآن دارند و یا برای خدا شرک میورزند و صحابه و یاران رسول الله را کافر میدانند یا به آنها سب و دشنام میدهند ، اما عوام شیعیان خوب هستند و کسی آنها را کافر ندانسته و اگر هم اشتباهاتی از آنها رخ میدهد بخاطر این است که آنها نمیدانستهاند یا نمیدانند و دلیل ندانستن آنها هم همین اشخاص هستند که حقایق را از مردم و عوام الناس که گناهی ندارند پنهان میکنند یا معلومات تاریخی اشتباه به آنها دادهاند که باعث شده نسبت به فدائیان رسول الله ( صحابه ) بدگمان شوند و آنها را دشنام دهند } . ( {} سخن مترجم میباشد . )
و خداوند از آنها میپرسد : آیا الله برای شما کافی نیست ؟
آیا برای اینها کافی نیست که پروردگارشان پناه و فریادرس آنها باشد ؟ همان کسی که از او یاری میخواهند و از او طلب امنیّت و کمک میکنند آیا الله برای آنها کفایت نمیکند که دیگری را با او شریک میگردانند؟! .
خداوند میفرماید : ﴿ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٣٨ ﴾ [ الزمر: 38 ] « و اگر از آنها بپرسى : « چه کسى آسمانها و زمین را آفریده ؟ » حتما میگویند : « خدا! » بگو : « آیا هیچ وقت درباره معبودانى که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد ، آیا آنها میتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد ، « آیا آنها میتوانند جلو رحمت او را
بگیرند؟! » بگو : « خدا مرا کافى است ، و همه متوکلان تنها بر او توکل میکنند! » .
همانا شخص مسلمان با ندا و دعای خود از خداوند نه غیر او ، از او میخواهد که نیازهایش را بر طرف کند و اندوهش را رفع نماید چونکه آن شخص میداند که طلب کمک و یاری از غیر خداوند ( در آنچه که مقدور بندگان نیست ) عبادت برای غیر الله است .
« لقد وقفت على روايات مكذوبة تحكي حقيقة الـمأساة ، مأساة التوجه لبشر لا يملكون لأنفسهم ولا لغيرهم نفعاً إن أراد الله بهم ضراً ، ولا يملكون لأنفسهم حياة ولا نشوراً ». « در حقیقت به روایتهای دروغین بر خورد کردم که توجه کردن به بشر را بازگو میکند ، بشری که نمیتواند نفعی را به خود یا دیگری برساند ، اگر خدا اراده کند که به وی ضرر برسد ، و این انسانها مالک حیات و ممات خود نیستند » .
پس آن روایات را به هر امامی اختصاص دادهاند و برای هر کدام وظیفهای در نفع و ضرر بیان کردهاند . ( علی بن الحسین برای نجات از سلاطین و طلسم شیاطین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد برای آخرت و آن عبادتهایی که شایسته الله است و موسی بن جعفر که توسط او از خداوند سلامتی میجوئیم و علی بن موسی که از او سلامت دریا و بیابان طلب میشود و محمّد بن علی که رزق به وسیله او از طرف خداوند پائین میآید و علی بن محمّد برای بخشش و نیکی به برادران و طاعت خداوند و حسن بن علی برای آخرت و اما صاحب الزمان ( مهدی ) هر گاه شمشیری به تو رسید از او کمک بخواه که یاریت میدهد ) . ( بحار الانوار، ج 94، ص 33. )
سپس مجلسی صاحب بحار الأنوار، دعایی را که در بر دارنده استغاثه از ائمه به نحوی که گفته شد به آن روایت الحاق میکند . (همان، منبع. )
بسیاری از دعاها، چنین هستند و ائمه به عنوان فریادرس و پناه دهندهای که دعای زیارت کنندگان اینگونه آنها را وصف میکند ، مطرح میشوند : ( قاضیان احکام و دروازههای ایمان و محلهای بخشش ، به وسیله چه کسی نجات قطعی و حتمی است ، کاری نیست که شما سبب آن نباشید برای رسیدن به خداوند وسیله نباشید پس هیچ نجات و گریزگاهی جز شما نداریم و هیچ مذهبی جز شما نداریم . ای چشمان نظارهگر خداوند متعال ) . ( بحار الانوار، ج 94، ص 37. )
یکی از اینها فریاد میکشد : ( یا حسین و یا علی و یا مهدی و شاید یا عباس ) و از اینها مدد میجویند تا نیازهایش را بر طرف کند یا مشکلی را که از آن عاجز شده رفع نماید .
پس میبینم که یکی ( یا علی مدد ) زمزمه میکند و دیگر ندای ( یا حسین کمکم کن ) سر میدهد و آن یکی نزد مرقد امام رضا رفته و سر مرقد گریه میکند و خود را به ضریح میمالد و آن را میبوسد و از صاحب قبر کمک میخواهد و برای او نذر میکند!!.
و همچنین معتقد است که امام کاظم باب الحوائج است و دعای خود را متوجه وی میکند بدون اینکه از آن خالق زنده لایموت بخواهد!.
این اعمال مرا به این سوال که : چگونه یک مسلمان روزی 17 بار در نمازهای روزانه خود این کلام الله سبحانه وتعالی را تکرار میکند که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ( سوره حمد ) و هنگامی که خواست برای رفع نیازهایش از کسی کمک بگیرد به مخلوقی مثل خود پناه میبرد بدون اینکه کمترین اهمیتی به آن آیه بدهد که از دوران کودکى ورد زبانش بوده است؟! میبینی که با تکرار این عبارت ( علی را که مظهر عجایب است ندا کن ) نیازهایش را بر طرف میکند . ( و در مییابی که در گرفتاریها کمک توست ، هر همّ و غمی با ولایت تو ، ای علی ، بر طرف میشود ) و سپس میافزاید : ( ای فریاد رس فریادرسان ای علی ، کمکم کن ) و پروردگار انسانها را که در قرآن کریم در مورد خودش این آیه را بیان کرده به فراموشی میسپارد » .
﴿ أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٦٢ ﴾ [النمل : 62]
« (چه) کسى است که دعاى مضطر را اجابت میکند و گرفتارى را برطرف میسازد ، و شما را خلفاى زمین قرار میدهد ، آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر میشوید!».
و بایستی که بپرسیم آنگاه که ائمه پناهگاه نیازمندان و گریزگاه بینوایان و قبله دعاگویان باشند و جز با ذکر نامهای آنها دعاها بر آورده نشود، پس چه فرقی میان این و آنچه که مشرکان مکّه در مورد بتهایشان میپنداشتند وجود دارد؟!.
آری، اینجا یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه مشرکان مکه هنگام سختیها الله را به اخلاص میخواندند : ﴿ فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥ ﴾ [العنکبوت : 65 ]
« هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند ، خدا را با اخلاص میخوانند ( و غیر او را فراموش میکنند ) ؛ اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد ، باز مشرک میشوند ! » .
ولی آنهایی که به ائمه پناه میبرند و با ذکر نامهای آنها ، آنها را فرا میخوانند در سختی و گرفتاری به خدا شرک میورزند .
عنوان کتاب : حقیقت توحید از دیدگاه ائمه
عنوان اصلی : الوصیة الخالدة
نویسنده : محمد بن سالم الخضر
مترجم : اسحاق دبیری
دانلود شده از سایت کتابخانه عقیده www.aqeedeh.com
لازم است خطیب با حکمت و آگاهی حقایق را بیان کند ، هر سخن و هر مطلب را در جای خود ، عادلانه و منصفانه و از روی دلسوزی و غم خواری بگوید ، به تأکید خطیب باید شجاع و حق گو باشد ، اگر خطیب ترسو بوده و نتواند حق را بیان کند ، نباید بالای منبر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برود ، به درستی منبر و جایگاه گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای حق است اما از روی انصاف ؛ خداوند متعال می فرماید :
( وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ ) اعراف / 85
« و اشیاء مردم را نکاهید ( و حقوق ایشان را ضایع نکنید ) . »
بدون شک این آیه موردش خاص اما بر عام دلالت می کند ، دانشمندان علم اصول می گویند :
« إنَّ خُصُوصَ السَّبَبِ لا یَمنَعُ شُمُولَ المعَنَی »
« خاص بودن سبب ، از عام بودن معنی جلوگیری نمی کند » پس اگر کسی خوبی و حسنی دارد ، باید گفته شود ، هم چنین نقاط ضعف و بدی هایش نیز گفته شود ، یعنی باید حق گفته شود ، اما از روی دلسوزی و غم خواری و مقصودمان رسوا کردن مردم نباشد ، دیگر فرقی ندارد حکومت است ، یا حزب یا فردی بخصوص ؛ بلکه مقصودمان باید دلسوزی و غم خواری برای آنان باشد .
بدون تردید حالت روحی و درونی سخنران بر مخاطبان بسیار تأثیرگذار است ، اگر انسان دلش را نسبت به مخاطبین خود پر از حقد و کینه کند ، سخنانش مؤثر واقع نمی شود ، در آنان هم متقابلاً بغض و کینه به وجود می آید . حتی اگر کسی یافت شود که این صفات ( بغض و حقد و کینه و تکبّر و حسادت ) شایسته و مناسب وی باشد ، به هیچ عنوان شایسته و مناسب شأن خطیبی نیست که بالای منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می ایستد و آیات و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را می خواند ، نباید بغض و کینه او را تحریک کرده و در سخنانش بی انصافی دیده شود ؛ خداوند متعال می فرماید :
( وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ )
« و همدیگر را به تمسّک به حق ( در عقیده و قول و عمل ) سفارش می کنند . »
ما باید نسبت به همدیگر مسؤول بوده و یکدیگر را به گفتنِ حق سفارش نماییم ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حدیثی که ( ابوداود و احمد ) روایت کرده اند ، می فرماید :
( أفضَلُ الجَهَادِ کَلِمَةُ حَقًّ عِندَ سُلطَانٍ جَائِزٍ )
« با فضیلت ترین جهاد ، گفتن حق است پیش پادشاه ظالم و ستمکار » .
در روایتی دیگر که ( ابوداود و احمد ) آن را نیز روایت کرده اند ، می فرماید :
( سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ – أفضَلُ الشُّهَداءِ – حَمزَةُ و رَجَلٌ قَامَ إلَی سُلطَانٍ جَائِزٍ فَأمَرَهُ وَ نَهَاهُ فَقَتَلَهُ )
« سرو شهیدان ، حمزه است و کسی که در مقابل حاکم ظالمی می ایستد ، پس او را امر به معروف و نهی از منکر می کند سپس به دست حاکم کُشته می شود » .
به درستی این دو حدیث بسیار قابل توجه و نیازمند دقّت نظر هستند ، ما بسیاری اوقات می پنداریم که جهاد فقط تیر اندازی کردن در میدان نبرد است ، در این دو حدیث ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمی فرماید یکی از اقسام جهاد ، بلکه می فرماید : « أفضل الجهاد » بزرگترین و بافضیلت ترین جهاد ، گفتن حق نزد پادشاه ظالم و ستمکار است ، چون اگر سخن حق گفته شود ، مردم هوشیار و بیدار خواهند شد ، نباید فراموش کرد کسی که سخن حق می گوید ، باید برای باج دادن و تاوان پس دادن هم آماده باشد ، امّا در مقابل با این سخن حق ، مردم پابرجا و پایدار و برقرار می مانند ؛ اگر سخن حق و موضع گیری حق و مقابله کردن با باطل و ظالمان و ستمکاران از بین برود ، به مثابه ی نابودی امّت است ، هم چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید :
( إذَا رَأیتَ اُمَّتِی تَهَابُ أن تَقُولَ لِلظَّالِمِ أنتَ ظَالِمٌ فَقَد تودّع مِنهَا ) ( به روایت امام احمد ، و هیثمی در جمع الزوائد می گوید : « رجالُه رجال الصحیح » یعنی راویانش ، راوی احادیث صحیح هستند . )
« هر گاه امّتم را دیدی از این که به ظالمی بگوید ظالم ، ترسید با او وداع و خداحافظی شده و شیرازه اش از هم پاشیده شده است » .
در حدیث دوّم می فرماید : « بزرگ شهیدان حمزه است و مردی که در برابر حاکمی ظالم قیام می کند و او را امر به معروف و نهی از منکر می کند و حاکم ظالم هم او را به قتل می رساند » این مرد همراه حمزه و بعد از حمزه می آید . « سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمزَةُ و رَجَلٌ » در روایتی دیگر می فرماید : « سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمزَةُ ثُمَّ رَجَلٌ » یک مرتبه بعد از حمزه رضی الله عنه می آید ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حمزه را سید الشهداء نامیده است که امتیازی بس بزرگ است ، پس هرگاه چون افضل الجهاد انجام دهیم ، در ردیف سید شهیدان قرار می گیریم و این کار باج دادن می خواهد ، امّا نباید این باج دادن از گفتن حق منصرف مان گرداند ؛ روش و شیوه ی گفتنِ حق نیز باید حق باشد ، خداوند متعال در مورد قرآن در سوره ی اسراء می فرماید :
( وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ) ( أسراء / 105 . )
« و ما قرآن را بحق نازل کردیم ؛ و بحق نازل شد »
و در آن حق وجود دارد یعنی قرآن حق است و شیوه ی نزولش هم حق می باشد ، ما نیز باید حق را با روش و شیوه ی صحیح و منطبق بر حق بیان کنیم . یکی از دانشمندان می گوید :
« اُؤمر بِالمَعرُوفِ ، بِالمَعرُوفِ ، وَ إِنَّهُ عَنِ المُنکَرِ لا بِالمُنکَرِ »
« با روش و شیوه ی نیکو و احسن به کار نیک دستور بده ، و از کار بد نهی کن امّا نه با روس منکر و ناشایست » .
منبع این مطلب : کتاب آداب و اصول سخنرانی
مؤلف : استاد علی باپیر
مترجم : رحمن جعفری
دو شماره فرکانس دریافت شبکه ی تلویزیونی که نام این شبکه ( قرآن هدایت ) می باشد با ترجمه و تفسیر قرآن کریم از اهل سنت به زبان فارسی ، انگلیسی ، فرانسوی ، بوسنی ، آلبانیایی ، روسی ، اسپانیایی بر روی ماهواره هاتبرد :
Hotbird 12379 Vertical SR 27500 FEC 5/6
Hotbird 12380 vertical SR 27500 FEC 3/4
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان فارسی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان فرانسوی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان انگلیسی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان بوسنی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان روسی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان آلبانیایی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان آلمانی :
لوگوی شبکه ی تلویزیونی قرآن هدایت به زبان اسپانیایی :
برای دریافت شبکه ی جهانی قرآن هدایت به زبان های دیگر دنیا می توانید به سایت شبکه ی تلویزیونی جهانی قرآن هدایت که اینجا آدرس سایت شبکه را مینویسم مراجعه کنید :
www.quran-hidayah.com
اولین رادیو اينترنتی اهل سنت به زبان فارسی
مکتب آموزش قرآن کریم
مدرسه آشنایی با سیرت وسنت رسول الله صلی الله ﷺ
دانشکده سیار تفسیر، عقیده، فقه، فرهنگ، اخلاقیات، و سایر علوم اسلامی
رادیو پیام اسلام همراه شما در همه جا با برنامه های زنده ومشارکت فعال شما
پیام اسلام با انعکاس گلچین برنامه های زنده شبکه های جهانی اهل سنت.
رادیو «پیام اسلام» پیام گویای اسلام به شما و با شما
منبع این مطلب از وب سایت سنی نیوز :
http://www.sunni-news.net/fa
آدرس وب سایت رادیو پیام اسلام :
http://www.payamislam.com
آدرس وب سایت شبکه های جهانی اهل سنت به زبان فارسی با نام های کلمه ، توحید ، نور ، وصال حق
و شماره فرکانس دریافت شبکه های جهانی اهل سنت بر روی چند ماهواره :
به زودی ان شاء الله چند برنامه فیلترشکن که بتوانید وارد وب سایت های شبکه های توحیدی اهل سنت بشوید در وبلاگم به اشتراک میگذارم ، و در حال حاضر نمیدانم چگونه برنامه فیلترشکن را برای دانلود کردن در وبلاگ بگذارم .
در ضمن میخوام بگم وب سایت های شبکه های جهانی اهل سنت در کشورمان ایران توسط دولت ظالم ایران در حال حاضر فیلتر ( قفل ) هست ، که از طریق برنامه های فیلترشکن میتوانید ان شاء الله وارد سایت های شبکه های جهانی اهل سنت بشوید ، من نیز از طریق برنامه های فیلترشکن وارد وب سایت شبکه های جهانی توحیدی اهل سنت شدم ، در اینترنت جستجو کنید برنامه های فیلترشکن پیدا میشه ان شاء الله . و پیشاپیش ماه مبارک رمضان 1395 را به تمامی مسلمانان جهان تبریک میگم .
آدرس وب سایت شبکه ی جهانی کلمه :
http://www.kalemeh.tv
هاتبرد 12558
Hotbird New
12558,Vertical
3/4 ,27500
عربسات 11678
Arabsat/Eurobird 2
11678 ,Horizontal
5/6 ,27500
نایلست 11526
NileSat
11526 ,Horizontal
5/6 ,27500
Galaxy 19 / 11960
مخصوص آمریکای شمالی
Galaxy 19
11960 ,Vertical
3/4 ,22000
آدرس وب سایت شبکه ی جهانی توحید :
http://www.toheed.tv
فرکانس ماهواره هاتبرد برای خاورمیانه و اروپا : 11179، پولاریزیشن: افقی(Horizontal)، سیمبل ریت: 27500
فرکانس جدید ماهواره نایل ست : 11636، پولاریزیشن: عمودی (Vertical)، سیمبل ریت: 27500
فرکانس جدید ماهواره گالکسی برای آمریکا : 11960، پولاریزیشن: عمودی (Vertical)، سیمبل ریت: 2200
آدرس وب سایت شبکه ی جهانی نور :
http://www.nourtv.net
نايل سات
فرکانس: 10873 – عمودى
سيمبل رايت: 27500 – 3/4
فرکانس جدید شبکه ی جهانی نور بر ماهواره هاتبرد
فرکانس: 11373 – افقى
سيمبل رايت: 27500 –3/4
آدرس وب سایت شبکه ی جهانی وصال حق :
http://www.wesalhaq.tv/fa
فرکانس جدیدشبکه جهانی وصال حق بر ماهواره نایل ست:فرکانس: 11392 پولاریزاسیون: عمودی (Vertical) سیمبل ریت: 27500 اف. ای .سی: 3/4
فرکانس وصال حق بر ماهواره هاتبرد: فرکانس: 11199 پولاریزاسیون: عمودی (Vertical) سیمبل ریت: 27500 اف. ای .سی: Auto
فرکانس جدید وصال حق بر ماهواره یوتل ست 7: فرکانس: 11387 پولاریزاسیون: افقی (HORIZONTAL) سیمبل ریت: 27500 اف. ای .سی: 3/4
فرکانس وصال خق بر ماهواره عرب سات : فرکانس : 11679 پولاریزاسیون : افقی ، سیمبل ریت : 27500 اف. ای . سی : Auto
فرکانس شبکه ی جهانی وصال حق بر ماهواره یاه ست :
فرکانس : 12720 پولاریزاسیون : عمودی ، سیمبل ریت : 14050 اف . ای . سی : 3/4
آیا کسی پسران خویش را با نام دشمنانش نامگذاری میکند؟!
چه بسا بسیاری از عامهی شیعه امروزی چون بر حقیقتی که مدت طولانی از آنان پوشیده شده است اطلاع و آگاهی یابند غافلگیر شوند و بر ذهن آنان هم خطور نکرده است [که ائمهی اهل بیت فرزندان خود را با نام خلفای راشدین و یا امالمؤمنین عائشه نامگذاری کنند] بلکه هر آنچه مرتبط با محبت ابوبکر و عمر باشد نزد اکثر شیعیان بسیار دور و غیرممکن به نظر میرسد .
معمولاً علمای شیعهی اثنا عشری رابطهی اهل بیت با بزرگان صحابهی رسول خدا (ابوبکر و عمر) و سایرین را با جلوهای از کینه و نفرت متقابل اظهار و بیان مینمایند ولیکن ما با دلیل ملموس و آشکاری مواجهیم که حاکی از نوعی عزت و احترام خاصی همراه با محبت و تکریم اهل بیت برای اصحاب رسول خداست که آنان [اهل بیت] پسران و دختران خویش را با نامهایی نام نهادهاند که در ذهنیّت شیعهی اثناعشری صاحبان آن نامها با نفاق و کفر و ارتداد در ارتباط بودهاند .
امام علی علیه السلام پسری از لیلی بنت مسعود بن خالد تمیمیه داشت که به اسم ابوبکر نامگذاری نمود 1، و پسری دیگر از ام حبیب دختر ربیعه به نام عُمر و پسری نیز از امالبنین دختر خرام بن خالد به اسم عثمان نامگذاری نموده است 2 .
و امام حسن علیه السلام پسرش را با نام ابوبکر نام نهاده است 3 و طبرسی پسری دیگر را برای امام حسن ذکر کرده است که امام او را عمر نام نهاده است 4 و امام علی بن حسین (زینالعابدین) یکی از پسران خود را با نام عمر نام نهاده است 5 .
تمام این نامگذاریها [از جانب ائمهی کرام] به قصد تیمّن و مبارکی دو یار و صحابه پیامبر (ابوبکر و عمر) بوده است .
و امام موسی بن جعفر (کاظم) یکی از دختران خویش را به نام عائشه نام نهاده است 6 ، و اربلی در کتاب «کشف الغمه» ذکر کرده است که یکی از پسران این امام بزرگوار به نام عمر بوده است 7 .
و امام علی بن موسی(رضا) از پدر خویش تأسّی نموده است و دختر خویش را به عائشه نام نهاده است 8 ، و همچنین امام علی بن محمّد (هادی) دختر خویش را عائشه نام نهاده است 9 .
تمام این حقایق در کتب شیعه مذکور و به رشته تحریر درآورده شدهاند .
که همهی مسائل مذکور بر این واقعیت تأکید و پافشاری مینماید که موضعگیری شیعهی اثناعشری همچون موضع اهل بیت نسبت به صحابه نیست و در غیر اینصورت آیا کسی از شیعه اثناعشری به خود اجازه میدهد که فرزندش را به نام ابوبکر یا عائشه نام نهد چونکه اهل بیت چنین کردهاند؟ یا اینکه این هم اشتباه دیگری است که ائمه علاوه بر بیعت با ابوبکر و عمر و تنازل حسن از خلافت مرتکب شدهاند !!!
ما با این وجود محبت و دوستی شیعهی دوازده امامی برای اهل بیت را در زیر آزمایش و محک قرار میدهیم : که آیا شیعهی اثناعشری در نامگذاری فرزندان خویش به نامهای ابوبکر، عمر، عثمان و عائشه به اهل بیت اقتدا مینمایند همچنانکه اهل بیت – براساس آنچه کتب شیعهی اثناعشری روایت نمودهاند – چنین کردهاند؟ و اگر شیعهی اثنا عشری چنین [اقتدایی] نکرده باشند محبّت و دوستیشان برای اهل بیت نوعی ادّعا به شمار میآید، و ادّعا بسیار آسان است [هر کسی بدون کمترین پایبندی و التزام میتواند ادّعا نماید.]
1) مقاتل الطالبین، ص 91.
2 ) الارشاد 1/354.
3 ) کشف الغمة، 2/198 و إعلام الوری 1/416.
4)
5 ) منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل 2/59 و کشف الغمة 2/302، الارشاد، المفید 2/155 و اعلام الوری 1/493.
6 ) الارشاد 2/244، و اعلام الوری 2/36... .
7 ) کشف الغمة، 3/31.
8) کشف الغمة، 3/60.
9) کشف الغمة، 3/177.
منبع : کتاب آنگاه که حقیقت را یافتم
ثم أبصرت الحقيق
تالیف : محمد سالم الخضره
سایت کتابخانه عقیده : www.aqeedeh.com
دروغ بالاى دروغ
اى شيعه حق جو! اميدوارم خداوند به همهمان توفيق اعتقاد درست و قول و عمل نيكو عنايت فرمايد بيا كمى در مورد اين «افتراء» فكر كن، بله عقيدهاى كه با حق مخالف بوده و از واقعيت و صداقت دور باشد جز دروغ و افتراء نمىتوان چيز ديگرش ناميد .
اگر دقت كنى بطور عيان مىبينى كه نتيجه اين عقيده فاسد آنقدر حيرتانگيز است كه اگر تو خداوند را به عنوان پروردگار، و اسلام را به عنوان دين و محمد(ص ) را به عنوان پیامبر بپذيرى هرگز راضى نـخواهى شد كه چنين عقايد باطلى به تو نسبت داده شود يا تو به آنها منسوب باشى .
نتيجه اول: دروغ بافتن به خداوند متعال كه او به حضرت موسى كاظم وحى فرستاده، و بر تشيع خشم گرفته، و حضرت موسى كاظم را مـختار گذاشته كه يا زندگى خودش را عزيز داشته باشد يا زندگى پيروانش را، كه ايشان خود را فداى پيروانش كرده، بـخدا سوگند اين دروغى بيش نيست كه به خداوند بسته شده و بارى تعالى مىفرمايد: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا﴾[الأنعام: 93].
يعنى: «و چه كسى ظالمتر از آن است كه به خدا دروغ مىبندد .»
نتيجه دوم: دروغ بستن به حضرت موسى كاظم رحمه الله و اين افتراى مـحض را به نام ايشان تـمام كردن در حالى كه وى از اين افتراء مبر است ! .
ختم نبوت
نتيجه سوم: اعتقاد داشتن به نبوت حضرت موسى كاظم رحمه الله ، چون ادعاهايى از قبيل اينكه: خداوند به حضرت موسى كاظم خبر داده! كه بر شيعه خشم گرفته، و اينكه وى را براى انتخاب ادامه زندگى براى خودش يا پيراوانش مـختار گذاشته! و او به كشته شدن خودش راضى شده و خود را فداى آنان كرده! دلالت واضح بر نبوت حضرت موسى كاظم رحمه الله دارد! در حالى كه ايشان نه رسول است و نه نبى چون بعد از حضرت محمد ( ص ) هيچ كسى ديگرى به عنوان پیامبر فرستاده نخواهد شد .
اى شيعه حقجو! بايد دانست كه مسلمانان بر اين امر اجماع دارند كه اگر كسى بعد از حضرت محمدص به نبوت كسى ديگرى معتقد باشد بلا شبهه كافر است زيرا قول صريح قرآن را تكذيب كرده كه مىفرمايد :
﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾ [الأحزاب: 40].
يعنى: «محمد ( ص ) پدر هيچ يك از شـما نيست و ليكن رسول خدا و خاتم پیامبران است .»
شباهت تشيع با نصرانيت
نتيجه چهارم: عجيبتر از همه اينكه تشيع و نصارى باهم در عقيده «صليب» و «فداء» متفقند همچنانكه نصارى معتقدند حضرت عیسی علیه السلام خودش را فداى بشريت كرد و راضى شد بدار آويخته شود تا گناهان بشريت بـخشوده شود و حاضر شد خود را فداى بشريت كند تا خشم و عذاب پروردگار از آنها فروكش نمايد، تشيع نيز چنين عقيدهاى دارد كه حضرت موسى كاظم راضى شد خودش كشته شود و فداى شيعيانش گردد تا آنها از خشم و عذاب پروردگار مصون بـمانند ! .
بنابراين، تشيع و نصرانيت در اين مسئله عقيدهشان يكى است! و نصارى بنابه فرموده صريح قرآن كافرند پس آيا تشيع هم - با اينكه در صف مؤمنان ايستادهاند - به كفر راضى خواهند شد؟! .
شاعرى مىگويد :
قد هيؤوك لأمر لو فطنت له
فاربأ بنفسك أن ترعىمع الهمل
يعنى: اى كاش بدانى كه ترا براى كار مهمى گماشتهاند. پس مبادا با كاهلان همسفر شوى .
پس اى شيعه حقجو! بيا و خودت را نـجات بده، و از اين خرافات و أباطيل بيزارى جوى و صراط مستقيم پروردگار و راه مؤمنين را برگزين .
منبع : کتاب گفتاری با حق جویان شیعه
به قلم : شیخ ابوبکر جزائری
برگردان : عبدالله حیدری
سایت کتابخانه عقیده : www.aqeedeh.com
سلام علیکم ، میخوام یه مطلبی را بگم اون هم این است که این سایت هایی که به عنوان پیوندهای روزانه در وبلاگم اومده من این سایت ها را در وبلاگم لینک نکرده ام و میخوام پاکشون کنم اما در مدیریت وبلاگ که میروم ؛ جای که بشه پاکشون کنم نیست قبلاً میشد پاکشون کنم اما الان هر چی گشتم نتوستم پاکشون کنم ، خواستم که این مطلب را بگم که اطلاع رسانی بشه .
و از طریق نرم افزار Google chrome وارد وبلاگ شوید ان شاء الله ، که از طریق این نرم افزار وبلاگ بهتر بالا می آید .
نشانههای یکتاپرستی
هنگامی که برای برافراشتن پرچمی که از گذشتگان خود تحویل گرفتهایم و در اطراف و اکناف این سرزمین قدم برمیداریم، باید به نکات زیر توجه نماییم:
1- دعوت مردم به توحید و یگانه پرستی از جهت شناخت خدا در فکر و بینش و از نظر عبادت و پرستش او در کردار و رفتار همان رخداد بزرگ اسلامی است که در طول تاریخ بشریت کشمکش و اختلافهای زیادی را به وجود آورده، و همان رسالت پیامبران است که دعوتشان را بر آن بنیان نهادهاند، و کسانی که این قضیه را نفهمیدهاند و از آن روی برتافتهاند دچار خسارت و ضرر و زیان گشتهاند.
2- موضوع توحید و یگانه پرستی به روشهای زیر تحقق مییابد:
1- اینکه پروردگارمان را بشناسیم و اقرار نماییم که او آفریدگار ما و جهان هستی و نشانههای آن است، و یقین داشته باشیم که او جهان هستی و امور آن را با قدرت و نیروی بیپایانش اداره میکند، و از همهی مخلوقاتش خبر دارد و هرآنچه که اراده کند به وقوع میپیوندد و آنچه که نخواهد هرگز رخ نمیدهد:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾ [البقرة: 255].
خدایی جز الله وجود ندارد و او زنده پایدار (و جهان هستی را) نگهدار است. او را نه چرتی و نه خوابی فرا نمیگیرد (و همواره بیدار است و سستی و رخوت بدو راه ندارد). از آنِ اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است (و در ملک كائنات، او را انبازی نیست). كیست آن كه در پیشگاه او میانجیگری كند مگر با اجازه ی او؟ میداند آنچه را كه در پیش روی مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است (و مطلع بر گذشته و حال و آینده، و آگاه بر بود و نبود جهان است و اصلاً همه زمانها و مكانها در پیشگاه علم او یكسان است . مردمان) چیزی از علم او را فراچنگ نمیآورند جز آن مقداری را كه وی بخواهد. (علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بیپایان و بیكران او است). فرماندهی و فرمانروایی او آسمانها و زمین را دربر گرفته است، و نگاهداری آن دو ( برای او گران نیست و ) وی را درمانده نمیسازد و او بلند مرتبه و سترگ است).
خداوند سبحان به پیامبرش محمد ص دستور میدهد که پروردگارش را ندا دهد، و به این حقیقت اقرار نموده و این گونه به مناجات بپردازد:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ ٢٧﴾ [آلعمران: 26-27].
«(بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هر كه را بخواهی حكومت و دارایی میبخشی و از هر كه بخواهی حكومت و دارایی را بازپس میگیری، و هر كس را بخواهی عزّت و قدرت میدهی و هركس را بخواهی خوار میداری، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانایی. (بخشی از) شب را جزو روز میگردانی (و بدین سبب شبها كوتاه و روزها دراز میگردند) و (بخشی از) روز را جزو شب میگردانی (و لذا روزها كوتاه و شبها دراز میشوند) و زنده را از مرده پدید میآوری و مرده را از زنده، و به هر كس كه بخواهی بدون حساب روزی میبخشی».
2- اینکه اعتراف نماییم که تنها این خدای آفریدگار، روزی دهنده، تدبیر کننده، توانا و دارای تمام صفات کمال و جلال شایستگی عبادت را دارد.
بسیاری از مردم وجود خدا را باور داشته و اقرار مینمایند که او آفریدگار هستی و روزی دهنده است و مرگ و زندگی در اختیار اوست، اما همراه با او دیگران را نیز میپرستند. به عنوان نمونه اعراب سرزمین حجاز خدا را میپرستیدند و حج میکردند و در دعاهایشان او را فرا میخواندند، به گمان خود فرزندان ابراهیم و حاملان دعوت او بودند و اقرار میکردند که آفریدگار و روزی دهنده ی آنهاست و مرگ و زندگی شان در اختیار او است، اما همراه با او بت و... را میپرستیدند: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٦١﴾ [العنكبوت: 61].
«هر گاه از آنان (كه كسانی و یا بتهایی را شریک خدا میدانند) بپرسی چه كسی آسمانها و زمین را آفریده است، و خورشید و ماه را (برای منافع شما انسانها روان و) مسخّر كرده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا! (چرا كه میدانند كه این معبودهای دروغین همه مخلوقند و توانایی آفرینش كائنات و چرخش كرات را نداشته و ندارند)».
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾ [المؤمنون: 84-89].
«بگو: زمین و كسانی كه در زمین هستند از آن كیستند، اگر دانا و فرزانهاید؟! (بر اساس ندای فطرت، و بداهت عقل) خواهند گفت: (همه كائنات، و از جمله زمین و ساكنان آن) از آن خدایند. بگو: پس چرا نمیاندیشید و یادآور نمیگردید (كه تنها مالک كائنات شایسته پرستش است و بس؟). بگو: چه كسی صاحب آسمانهای هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ (آیا ملک كائنات و فرمانروایی بر آنها از آن كیست؟). خواهند گفت: از آن خداست. بگو: پس چرا پرهیزگاری پیش نمیگیرید (و خویشتن را از فرجام شرک و كفر و عصیان نسبت به یزدان، صاحب و فرمانده جهان به دور نمیدارید؟!). بگو: آیا چه كسی فرماندهی بزرگ همهچیز را در دست دارد (و ملک فراخ كائنات و حكومت مطلقه بر موجودات، از آن او است؟) و او كسی است كه پناه میدهد (هر كه را بخواهد) و كسی را (نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد، اگر فهمیده و آگاهید؟! خواهند گفت: از آن خداست. بگو: پس چگونه گول (هوی و هوس و وسوسه شیاطین را) میخورید و (از حق كنارهگیری میكنید، انگار) جادو و جنبل میشوید؟)».
بدون شک این تناقض واضح و آشکاری است، چگونه خدا را به یگانگی و به عنوان آفریدگار و روزی دهنده قبول داشتند و باور داشتند که مرگ و زندگی در اختیار اوست، ولی در عبادت، دعا و کمک و یاری دیگران را بخوانند و چگونه به قوانینی که انسان وضع نموده گردن مینهند و از رفتار آنها پیروی مینمایند؟! همهی اینها نشانهی گمراهی است.
برخی از نویسندگان وصف ایمان را به همهی کسانی که به وجود خدا و آفریدگار بودن او اعتراف نمودهاند اطلاق کردهاند، هرچند که او را عبادت ننمایند و از روش او پیروی نکنند، این اشتباهی آشکار است؛ زیرا چهارچوب ایمان و نشانههای آن واضح و مشخص میباشد. از این رو مؤمن کسی است که طبق قرآن و سنت بدان چنگ زند. هنگامی که از پیامبر ص در مورد ایمان پرسیده میشد، میفرمود:
«أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»1. ( صحیح إمام مسلم ) «ایمان یعنی به وجود خدا، فرشتگان، کتابها، پیامبران و روز واپسین یقین داشته باشی».
هر کسی یکی از این ارکان پنجگانه را نپذیرد و در مقابل آن کوتاهی نماید مؤمن محسوب نمیشود، بنابر این ایمان تنها باور داشتن وجود خداوند نیست. موضوع دیگر اسلوب قرآن در ستیز با مشرکینی است که وجود خدا را قبول داشتند و او را آفریدگار و روزی دهنده و این که مرگ و زندگی در اختیار اوست و تدبیر کننده و گرداننده امور میشناختند، اما همراه با او دیگری را میپرستیدند. بنابراین قرآن ابتدا صفات خداوند را به طور مفصل توضیح داده تا کسی که آفریدگار و روزی دهنده است شایسته عبادت است و جز او کسی دیگر شایستگی پرستش را ندارد.
خداوند متعال در این زمینه، خطاب به مشرکین میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ يَرَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ كَانَتَا رَتۡقٗا فَفَتَقۡنَٰهُمَاۖ وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّۚ أَفَلَا يُؤۡمِنُونَ ٣٠ وَجَعَلۡنَا فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمۡ وَجَعَلۡنَا فِيهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ ٣١ وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗاۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ ٣٢ وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٣٣﴾ [الأنبياء: 30-33].
«آیا كافران نمیبینند كه آسمانها و زمین (در آغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا، یكپارچه) به هم متّصل بوده و سپس (بر اثر انفجار درونی هولناكی) آنها را از هم جدا ساختهایم (و تدریجاً به صورت جهان كنونی درآوردهایم) و هرچیز زندهای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریدهایم. آیا (درباره آفرینش كائنات نمیاندیشند و) ایمان نمیآورند؟ ما در زمین كوههای استوار و ریشهداری پدید آوردهایم تا زمین انسانها را مضطرب نسازد و توازن آنان را به هم نزند (و كوهها از فشار گدازهها و گازهای درونی، و حركات پوسته زمین، و از وزش تند بادها، تا حدّ زیادی جلوگیری كنند)، و در لابلای كوهها راههای گشادی به وجود آوردهایم، تا این كه (پیوند انسانها به وسیله سلسله جبالها از هم نگسلد و به مقصدشان) راهیاب گردند (و با دیدن این آثار به ذات آفریدگار پی ببرند). و ما آسمان را سقف محفوظی نمودیم، ولی آنان از نشانههای (خداشناسی موجود در) آن روی گردانند (و درباره این همه عظمتی كه بالای سرشان جلوهگر است نمیاندیشند). خداست كه شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است و همه در مداری میگردند (كه او برای آنها تعیین كرده است)».
3- اینکه از آیاتی که اسماء و صفات و افعال خدا را بیان میکنند پروردگارمان را بشناسیم و، و این بهترین راهی است که بندگان را به خدا میرساند و به طور شایستهای او را میشناسند. زیرا خداوند در دنیا دیده و مشاهده نمیشود، و کسی که با تدبر و تفکر قرآن را مطالعه نماید، میفهمد که آن آکنده از خداشناسی و بحث از اسماء و صفات وی میباشد.
اندیشیدن در اسماء و صفات خدا و ندا دادن و عظمت و بزرگی او با اسماء و صفاتی که برای خود قائل شده، بینش و درون انسان را زنده میگرداند و آرامش و زندگی را به او باز میگرداند:
﴿أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ﴾ [الرعد: 28]. «هان! دلها با یاد خدا آرام میگیرند (و از تذكّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و كسب رضای یزدان اطمینان پیدا میكنند)».
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾ [الأعراف: 180].
«خدا دارای زیباترین نامهاست (كه بر بهترین معانی و كامل ترین صفات دلالت مینمایند. پس به هنگام ستایش یزدان و درخواست حاجات خویش از خدای سبحان) او را بدان نامها فریاد دارید و بخوانید».
4- معنی عبادت بسیار گسترده و وسیع است، از اینرو عبادتی که به ما دستور داده شده تا خدا را به وسیلهی آن بخوانیم، کلمهای است که شامل شعارهای دینداری (عبادات)، اعمال قلبی(نیت) و سلوک و رفتار است، بنابراین آنچه که امروز رایج است، منظور از شریعتی که به ما دستور داده شده از آن پیروی نماییم تنها شعارهای دینداری (عبادات) نیست.
5- برای توحید و یگانهپرستی تنها اقرار به وحدانیت خدا در ربوبیت (توحید اعتقادی) و الوهیت (توحید عملی) کافی نیست، بلکه باید علاوه بر آن به طاغوتهایی که در برابر خدا قرار گرفته و مورد پرستش واقع میشوند کفر ورزیده شود. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا﴾ [البقرة: 256].
«بنابراین كسی كه از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی كه بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف كند) نافرمانی كند و به خدا ایمان بیاورد، به محكمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاكت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد».
عبادت بدین معنی نیست که خدا را بستاییم و سپس با کفار و ستمگران صلح و آشتی نماییم، بلکه کفر به باطل و جنگ و مقابله با آن از صمیم ایمان است و هرگز نباید با آنها سازش کرد.
6ـ کینه و دشمنی با طاغوت و طاغوتیان؛ برخی از دعوتگران اسلامی بر این باورند که ما نسبت به کافران و فاسقان هیچگونه نفرت و کینهای نداریم و خواهان نیکی و خوبی برای آنها هستیم؛ زیرا انسان مسلمان کینه توز نیست و نسبت به کسی بغض و کینه ندارد؛ اما باید بدانیم که این کلمه حاوی حق و باطل است: باطل از اینرو که معتقد هستند مسلمان نسبت به کسی بغض و کینه ندارد، و این سخنی نادرست است؛ زیرا خداوند به ما دستور داده که نسبت به شیطان، فرعون، ابوجهل و ... نهایت نفرت و کینه داشته باشیم، اینها دشمنان خدا هستند و خداوند از آنها بیزار است و آنها را ناپسند میشمارد، و خداوند از ما خواسته که با دشمنانش دشمنی بورزیم و آنها را زشت و منفور بدانیم:
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُ﴾ [المجادلة: 22].
«مردمانی را نخواهی یافت كه به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی كسانی را به دوستی بگیرند كه با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند كه آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیله ایشان باشند. چرا كه مؤمنان، خدا بر دلهایشان رقم ایمان زده است، و با نفخه ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان كرده است».
و دربارهی محبت و ارتباط با آنها به ما چنین هشدار میدهد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ﴾ [الممتحنة: 4].
«ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید. شما نسبت بدیشان محبت میكنید و مودت میورزید».
خداوند به ما دستور میدهد تا از ابراهیم و همراهانش پیروی نموده و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهیم:
﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ كَفَرۡنَا بِكُمۡ وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ﴾ [الممتحنة: 4]. «(رفتار و كردار) ابراهیم و كسانی كه بدو گرویده بودند، الگوی خوبی برای شماست، بدانگاه كه به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهایی كه به غیر از خدا میپرستید، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و در حق شما بیاعتناییم، و دشمنانگی و كینهتوزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است، تا زمانی كه به خدای یگانه ایمان میآورید و او را به یگانگی میپرستید».
لازم به ذکر است که این موضوع در قرآن و سنت واضح و آشکار میباشد.
در حقیقت ما از اینرو خواهان نیکی و خوبی به ستمگران و کافران هستیم که آنها را به سوی ایمان دعوت مینماییم و خواهان مسلمان شدن آنها هستیم.
برادران و خواهران گرامی! شناخت خدا همراه با اسماء و صفاتش و روی آوردن به عبادت و پرستش او و پیروی نمودن از روشی که در کتابش خود نازل کرده و پیامبر ( ص ) آن را بیان نموده، تنها درمان بیماریها و شفای دردهای انسانهاست و مایهی شادابی روح و روان ماست و باطن درونمان را روشن میگرداند:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾ [الشورى: 52].
«همان گونه كه به پیغمبران پیشین وحی كردهایم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی كردهایم (كه قرآن نام دارد و مایه حیات دلها است. پیش از وحی) تو كه نمیدانستی كتاب چیست و ایمان كدام، ولیكن ما قرآن را نور عظیمی نمودهایم كه در پرتو آن هر كس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میبخشیم».
خداوند بدین جهت وحی را روح و نور نامیده که وحی به روح و روان نور و روشنایی میبخشد و او را به زندگی حقیقی پیوند میدهد، انسان بدون این روح مانند حیواناتی است که میخورند و مینوشند و جنس بازی مینمایند. اما روحی که انسان را به قلههای کمال میرساند و او را بر دیگران برتری میدهد، همان روحی است که هنگام ارتباط با وحی الهی جان و روان او را فرا میگیرد.
کسانی که فاقد چنین روحی هستند، همچون مردگان بیجان میباشند گرچه به ظاهر زندهاند.
خداوند میفرماید:
﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ﴾ [الأنعام: 122].
«آیا كسی كه (به سبب كفر و گمراهی همچون) مردهای بوده است و ما او را با اعطای ایمان در پرتو قرآن) زنده كردهایم».
کافران و گمراهان مانند مردگان بدون تحرک میباشند، که خداوند به وسیلهی وحی و کتابش به او جان میدهد و او را زنده میگرداند؛ و کسی که برای این دین خالصانه قدم بر ندارد دارای قلب و درونی بیمار است:
﴿فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗا﴾ [البقرة: 10].
«در دلهایشان بیماری حسودی و كینهتوزی با مؤمنان) است و خداوند نیز با یاری دادن و پیروز گرداندن حق) بیماری ایشان را فزونی میبخشد».
تنها راه نجات از بیماری روح و روان پیروی کردن از این دین آسمانی است. لازم به یادآوری است که پیامهای افراد سرگردان و گمگشتهای همچون: انگلس، مارکس، سارتر، میشل عفلق و... بر نیرو و شاداب بودن روح و روان انسان نمیافزایند.
وحی خداوند نوری است که پرده ی تاریکیهای جهل و کفر را پاره میکند:
﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ﴾ [الأنعام: 122].
«(آیا كسی كه (به سبب كفر و گمراهی همچون) مردهای بوده است و ما او را (با اعطای ایمان در پرتو قرآن) زنده كردهایم و نوری (از مناره ایمان) فرا راه او داشتهایم كه در پرتو آن، میان مردمان راه میرود (و چشم او را روشنایی، گوش او را شنوایی، زبان او را توان گفتار، و دست و پای او را قدرت انجام كار میبخشد)».
﴿وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾ [الشورى: 52].
«ولی ما قرآن را نور عظیمی نمودهایم كه در پرتو آن هر كس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میبخشیم».
خداوند برای نور هدایتی که منبع آن کتاب خدا و سنت پیامبر ص است و در قلب انسان مؤمن میدرخشد، مثال بسیار زیبایی ذکر کرده و میفرماید:
﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ٣٥﴾ [النور: 35].
«خداوند روشنگر آسمانها و زمین است (و اوست كه جهان را با نور فیزیكی ستارگان تابان، و با نور معنوی وحی و هدایت و معرفت درخشان، و با شواهد و آثار موجود در مخلوقات فروزان كرده است). نور خدا، به چلچراغی میماند كه در آن چراغی باشد و آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حباب درخشانی كه انگار ستاره فروزان است، و این چراغ (با روغنی) افروخته شود (كه) از درخت پربركت زیتونی (به دست آید) كه نه شرقی و نه غربی است (بلكه تک درختی است در سرزمین باز و بلندی كه از هر سو آفتاب بدان میتابد . به گونهای روغنش پالوده و خالص است) انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعلهور میشود. نوری است بر فراز نوری! (نور چلچراغ و نور حباب و نور روغن زیتون، همهجا را نورباران كردهاند. به همین منوال هم نور تشریعی وحی و نور تكوینی هدایت و نور عقلانی معرفت پردههای شک و شبهه را از جلوی دیدگان همگان كنار زده، و جمال ایزد بلند مرتبه را بر در و دیوار وجود به تجلّی انداختهاند. امّا این چشم بینا و دل آگاه است كه میتواند ببیند و دریابد). خدا هر كه را بخواهد به نور خود رهنمود میكند (و شمعک نور خرد را به چلچراغ نور اَحَد میرساند و سراپا فروزانش میگرداند). خداوند برای مردمان مثلها میزند (تا معقول را در قالب محسوس بنمایاند و دور از دایره دریافت خرد را - تا آنجا كه ممكن است، با كمک وحی و در پرتو دانش - به خرد نزدیک نماید) و خداوند آگاه از هر چیزی است (و میداند چگونه مخلوق را با معبود آشنا گرداند)».
این مثالی است که خداوند برای نور خود در قلب انسان مؤمن ذکر کرده، و نور را به چراغ، و قلب انسان مؤمن را به حباب تشبیه نموده است، و شریعتی که منبع نور قلب انسان است را به روغن صاف، پاکیزه و معتدلی تشبیه نموده که پالوده و خالص است؛ پس چنین نور و روشنایی، درخشان و تابنده است (نوری است بر فراز نوری!) اما تنها کسانی میتوانند به این نور دست یابند که خدواند آنها را انتخاب نموده است:
﴿يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾ . ( تفسیر ابن کثیر )
برای اینکه به این نور ربانی و ایمانی دست یابیم باید خدای یگانه را به عنوان یار و یاور خود برگزینیم و از ایدئولوژیهای گمراه و کمونیستی، سرمایهداری و ملیگرایی سر باز زده و روی برتابیم و به آیین پروردگارمان روی آوریم، در غیر اینصورت تمام روشها و برنامههای بشری، انسان را به انواع تاریکیها و گمراهیها گرفتار مینمایند:
﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢٥٧﴾ [البقرة: 257].
«خداوند متولّی و عهدهدار (امور) كسانی است كه ایمان آوردهاند. ایشان را از تاریكیهای (زمخت گمراهی شک و حیرت) بیرون میآورد و به سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون میشود. و (امّا) كسانی كه كفر ورزیدهاند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و گمراهی) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاك) بیرون آورده به سوی تاریكیهای (زمخت كفر و فساد) میكشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه میمانند)».
برادران و خواهران گرامی! کسانی که امروز در پرتو نور اسلام زندگی میکنند از نفس و روانی عزت مندانه و بینشی روشن و تابناک برخوردارند، آنها به حقیقت و هدایت دست یافته و با اصول و ایدئولوژیهای باطل و گمراه کننده به جنگ و ستیز پرداختهاند؛ آنها در عالم برزخ و دنیای آخرت نیز با همان نور و روشنایی مسیر حرکت خود را ادامه میدهند، اما کسانی که از این نور محروم ماندهاند و دنیا را همراه با عقاید و افکار و اندیشههایی تاریک سپری میکنند که فکر منحرف انسانی آن را بوجود آورده است، در آینده با زندگی سخت و پر مشقت مواجه میشوند و در حالی اظهار ندامت و پشیمانی میکنند که سودی ندارد. خداوند سبحان حالت و وضعیت این دو گروه را در سرای آخرت چنین به تصویر میکشد:
﴿يَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَسۡعَىٰ نُورُهُم بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۖ بُشۡرَىٰكُمُ ٱلۡيَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٢ يَوۡمَ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗاۖ فَضُرِبَ بَيۡنَهُم بِسُورٖ لَّهُۥ بَابُۢ بَاطِنُهُۥ فِيهِ ٱلرَّحۡمَةُ وَظَٰهِرُهُۥ مِن قِبَلِهِ ٱلۡعَذَابُ ١٣ يُنَادُونَهُمۡ أَلَمۡ نَكُن مَّعَكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمۡ فَتَنتُمۡ أَنفُسَكُمۡ وَتَرَبَّصۡتُمۡ وَٱرۡتَبۡتُمۡ وَغَرَّتۡكُمُ ٱلۡأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَغَرَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ١٤ فَٱلۡيَوۡمَ لَا يُؤۡخَذُ مِنكُمۡ فِدۡيَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ مَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُۖ هِيَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ ١٥ ۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ١٦ ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٧﴾ [الحديد: 12-15].
«روزی مردان مؤمن و زنان مؤمن را خواهی دید كه (به سوی بهشت حركت میكنند و) نور (ایمان و اعمال خوب) ایشان، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است (و فرشتگان بدیشان مباركبادی میگویند و میفرمایند:) مژده باد! كه امروز به بهشتی در میآیید كه در زیر (كاخها و درختان) آن، رودبارها جاری است و جاودانه در آنجا بسر میبرید و میمانید. پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ، این است (خوش باشید). روزی مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان میگویند: (با شتاب به سوی بهشت حركت نكنید و) منتظرمان بمانید تا از نور شما فروغ و پرتوی (به ما بتابد و از آن) استفاده كنیم! بدیشان گفته میشود: به عقب برگردید (و مجدّداً به دنیا بروید) و نوری به دست بیاورید! در این حال ناگهان دیواری میان آنان زده میشود كه دری دارد. داخل آن (كه به طرف مؤمنان است) رو به رحمت است (كه بهشت و نعمت سرمدی است) و خارج آن (كه به طرف منافقان است) رو به عذاب است (كه دوزخ و نقمت ابدی است). منافقان، مؤمنان را فریاد میدارند، مگر ما (در دنیا) با شما نبودیم؟ میگویند: بلی! ولیكن (با نفاق) خویشتن را گرفتار بلا كردید، و چشم به راه (مرگ پیغمبر، و نابودی مسلمانان، و برچیده شدن اسلام) ماندید و (درباره حقانیت دعوت پیغمبر و قرآن و وجود معاد و رستاخیز) شک و تردید ورزیدید، و آرزوها و پندارها شما را گول زد، تا این كه فرمان خدا (مبنی بر مرگتان) فرا رسید و اهریمن (بدكاره و نفس امّاره) فریبكار، شما را درباره خدا فریب داد. پس امروز، هم از شما، و هم از كافران، عوضی و غرامتی پذیرفته نمیشود. جایگاه شماها آتش دوزخ است. دوزخ سرپرستتان است (و پناهگاهی جز آن ندارید) و چه بد سرنوشتی و چه بد جایگاهی است! آیا وقت آن برای مؤمنان فرا نرسیده است كه دلهایشان به هنگام یاد خدا، و در برابر حق و حقیقتی كه خدا فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد؟ و آنان همچون كسانی نشوند كه برای آنان قبلاً كتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است، و بیشترشان فاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند. بدانید كه خداوند زمین مرده را زنده میكند. ما آیهها را برای شما (با ذكر مثالها) روشن میگردانیم و بیان میداریم، تا این كه شما (مطالب و مقاصد آنها را) بفهمید)».
در پایان از خداوند بلند مرتبه میخواهم که به شما توفیق دهد، گامهای استواری را به شما عطا نماید، پاداشی نیک و کامل را بر شما ارزانی دارد، شما را وسیلهی باز کردن درهای نیک و بستن درهای بد قرار دهد و توسط شما همهی بندگان و شهرهای این سرزمین مشمول نیکی و برکت واقع شوند و به شما شنوندگان و خوانندگان گرامی اجر و پاداش عنایت نماید.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٨٢﴾ [الصافات: 180-182].
«پاک و منزّه است خداوندگار تو از توصیفهایی كه (مشركان درباره خدا به هم میبافند و سر هم) میكنند، خداوندگار عزّت و قدرت. درود بر پیغمبران! ستایش، یزدان را سزاست كه خداوندگار جهانیان است».
منبع کتاب : توحید محور زندگی
تألیف : دکتر عمر سلیمان اشقر
ترجمه : گروه فرهنگی انتشارات حرمین
سایت کتابخانه عقیده : www.aqeedeh.com
عدالت یکی از اساسات تشکیل جامعهء اسلامی است.
بناءً در نظام اسلام به این اصل اهمیت خاصی داده شده است،عدالت ازستونهای مهم کاخ سعادت جامعۀ بشری شناخته شده است. و یگانه راهی است که افراد یک جامعه را از اِتلاف حقوق، ظلم وتعدی مامون میسازد و درپرتو آن میتوانند به فراغت خاطرزندگی کنند وازمنافع زندگی لذت ببرند. درجامعۀ که اصول عدالت اجتماعی اسلام بر قرار ومردم از آن برخور دار نباشند هــرگونه بینظمی، هرج ومرج نمو دار میشود وشیشۀ صاف و پاک دلهای مردم به کثافات حقد و کینه، بغض وعداوت مُلوث میگردد.
دین مقدس اسلام اولین چیزی را که برای بقای حفظ وبقای هستی بشر مقرر داشته، مبدأ عدالت است که بین مردم برقرار باشد.
به همین دلیل درمباحث اجتماعی اسلام روی هیچ اصلی باندازۀ عدالت تکیه نشده است.
اما آنچه که ضروری وقابل توجه است اینکه اسلام تنها توصیه به عدالت نمیکند، بلکه مهم اجرای عدالت است، خواندن آیات و احادیث که به عدالت امرمی کند، تنها برفراز منابر ویا نوشتن درکتب، اخبارات ومجلات، قوانین وضعی ویا گفتن آنها درلابلای سخنرانیها به تنهایی درد بیعدالتی وتبعیض را درجامعه در مان نمیکند، بلکه آن روز روزعظمت و مفاهیم این دستورها آشکار میگردد که درمتن زندگی مسلمانها پیاده شود.
واین نظام راستین ومعقـول با سرعت مُحیّرُ العُقول تمام جهان را تحت سیطره وتسخیر خود قرار داد وتا وقتیکه این مبادی مورد تائید وقبول جامعۀ اسلامی بود وازآن پیروی مینمودند هرنوع کامیابی وسرفرازی به استقبال شان میشتافت و از حسن زندگی وحاکمیت مادی و معنوی برخوردار بودند.
و از آن روزی که عمل به این اصل ترک شد، ظلم وجورتعدی بر جامعۀ اسلامی حاکم شد، سر نوشت مسلمانها به دست افراد و اشخاص مستبد و خدا نا شناس توسط استعمارگران واستثمارگران جهانی تفویض ومیراثی گردید، حال ِمسلمانها چنین و چنان است که میبینید و میشنوید.
اگر واقعاً جامعۀ اسلامی میخواهد عزت وکرامت از دست رفتۀ خویش را بدست آرد، بآن اصل رجوع وعمل کنند که اول این امت بآن اصل رجوع وعمل کردند.
راجع به عدالت قرآن کریم درسورتهای مکی ومدنی اعتنای خاصی نموده وروش عادلانه را با دوست و دشمن قریب وبیگانه لازم شمرده چنانچه میفرماید:
1- ﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٨﴾ [المائدة: 8] یعنی: دشمنی مردم شما را باعث نسازدکه اصل عدالت را بگذارید وبا ایشان بیعدالتی کنید، عدالت را پیشۀ خود سازید که شما را براه تقوی نـزدیک میسازد ودرقطارپرهیز گاران حساب میشوید.
2- ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾ [النحل: 90].
یعنی: خداوند ﷻ به عدل واحسان امرمی کند.
چه قانونی از«عدل» جامعتر و گیراتر تصور میشود؟ عدل همان قانونی است که تمام نظام هستی دنیا برمحورآن میگردد، آسمانها وزمین، آفتاب ومهتاب، شب وروز وهمۀ موجودات براساس عدالت قایم است. بناءً مقولۀ مشهور است که گفته میشود:
«بالعدلِ قامتِ السماواتُ وَالأرض» یعنی بخاطر عدل وانصاف آسمان و زمین استوار است. و نیز گفته شده است دولت عادل اگرچه کافرباشد امکان بقایش است، ولی دولت ظالم با وصف مسلمان بودنش نیست ونابود میگردد.
حالا اگر به خود بنگریم جامعۀ انسانی که گوشۀ کوچکی ازاین عالم پهناوراست نیزنمیتواند ازاین قانون جهان شمول مستثنی باشد وبدون عدل به حیات سالم خود ادامه دهد.
پس عدل به معنی واقعی کلمه آنست که هرچیزی درجای خود باشد، بنا براین هرگونه انحرافات، افراط، تفریط، تجاوز ازحدّ، تعدی به حقوق دیگران برخلاف اصل عدالت است.
یک انسان سالم کسی است که تمام دستگاه بدن او هر یک کار خودش را بدون کم وزیاد انجام دهد، اما به محض اینکه یک یا چند دستگاه درانجام وظیفه کوتاهی کرد ویا درمسیرتجاوز گام نهاد، فوراً آثاراختلال درتمام بدن نمایان میگردد و بیماری حتمی است.
کل جامعۀ انسانی نیز همانند بدن یک انسان است، که بدون رعایت اصل عدالت بیمار خواهد بود.
وحدت اجتماعی مسلمانها را پیامبرﷺ با مثال توضیح نموده میفرماید مسلمانها مثل جسد واحداند:
«وعن النعمان بن بشیرقال: قال رسول الله ﷺ «مَثَلُ المُؤمِنِینَ فِی تَوَادِّهِم وَتَرَاحُمِهِم وَ تَعَاطُفِهِم، مَثَلُ الجَسَدِ إذَا اشتَکَی مِنهُ عُضوٌ تَدَاعَـی لَهُ سَائِرُ الجَسَدِ بِاسَّهر ِوَالحُمَی» (بخاری (6011). مسلم (2586) کتاب البر والصلة.)
ازنعمان ابن بشیرروایت است که رسول الله ﷺ فرمود:
مثال مسلمانها درمحبت ورحمت ومهربانی شان به همدیگر مانند یک جسد است، که هرگاه عضوی ازآن بدرد آید دیگر اعضای جسد درتب وبیدارخوابی با آن همراهی میکنند.
شرح: بدون شک هنگامیکه دریک جامعه محبت، رحمت وهمکاری حکمفرما شود، در شادیها وغمها نیز احساس واحدی برای همگان پدیدار میگردد.
و نیزشاعرمعروف و سخنور فارسی سعدی (رح) حالت اجتماعی مسلمانها را در شعری تمثیل کرده است:
وُجود تو شهری است پُرنِیکُ و بد تو سلطان ودستورِ دانا خرد
رضا و ورع نیکنامان حُر هوی و هوس، رهزن و کِیسه بُر
چو سلطان عنایت کند با بدان کجا ماند آسایشِ بخردان؟
توراشهرتوحرصوکینوحسدچوخوندررگانندوجاندرجسد
هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجۀ عقل، تیز
3- ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ﴾ [النساء: 135].
یعنی: ای مومنان! برانصاف استوارگردید گواهی دهنده گان برای خدا اگرچه به ضررخود شما ویا به ضررپدر ومادرویا نزدیکان شما تمام شود.
اکنون بعد از برسی ومطالعۀ اساسات اسلام ثابت میگردد که نقش دین در زندگی اجتماعی و فردی نقش صلح واخوت وحفظ کرامت است.
هیچ نوعی ایجاد تفرقه واختلاف را دربین مسلمانها اجازه نمیدهد، و لو به هراسم و رسم، نام و نشانی که باشد، ولو ایجاد تفرقه از طرف هر شخص و قومی که باشد.
منبع کتاب : اخلاق اسلامی و آداب اجتماعی
بقلم : نعمت الله «وثیق»
کابل مؤرخ:28/11/1385هـ ش
سایت کتابخانه عقیده : www.aqeedeh.com
عدالت در لغت: در صحاح جوهری (ص 415-416) در تعریف لغوی عدالت چنین آمده است؛ عدل متضاد جور است. گفته میشود «عدل علیه فی القضیة فهو عادل» یعنی: «در پرونده با او عادلانه برخورد کرد بنابراین عادل است».
و گفته میشود: «فلانٌ مِن أهل المَعدِلَة» یعنی: از اهل عدل و داد است، و «رجلٌ عدلٌ» یعنی مورد رضا و قانع کننده در شهادت است. در اصل مصدر است و نیز «قومٌ عدلٌ وعدولٌ» جمع است و «قد عدل الرجل بالضم عدالة» آن مرد عدالت را برقرار کرد.... تا آن جا که میگوید: «وتعدیلُ الشیء» تقویمه: یعنی راست کردن و برافراشتن، گفته میشود: « عدلته فاعتدل »: برخواستم و او نیز برخواست.
و در «مصباح الـمنیر» (2, 397) چنین آمده است: «عدلت الشاهد» یعنی عدالت را به او نسبت دادم و وصف کردم. و در قاموس (4, 13) آمده است: عدل ضد جور است، و هر آنچه که راست و درست اقامه شده باشد مثل عدالة وعدولة ومعدِلة ومعدَلة.
از این تعریف لغوی مشخص میشود که عدالت در لغت استقامت است، و همچنین شخص عادل کسی است که از او شبههای ظاهر نمیشود و کسی است که مردم از او راضی هستند و شهادتش را قبول میکنند و به آن قانع هستند.
عدالت در اصطلاح: عبارات علما در تعریف اصطلاحی عدالت متنوع است:
خطیب بغدادی در «الکفایة» (ص103) عدالت را چنین تعریف میکند: شخص عادل کسی است که نسبت به انجام فرایضش آشنا باشد و به آنچه به آن امر شده ملزم و از آنچه که نهی شده دوری جوید و از فواحش خرد کننده اجتناب ورزد و خواهان حق و واجب باشد در افعال و معاملاتش، و در لفظش خود را بپرهیزد از سخنانی که مروت را لکه دار میکند. کسی که اینچنین باشد به عادل بودن در دینش منسوب است و به صدق در گفتهاش معروف است و در این وصف، اجتناب ا ز گناهان کبیرهای که فاعل آن فاسق نامیده میشود کفایت نمیکند، و با این وصف باید ازچیزهایی که خود نمیداند گناه کبیره است ولی مردم میگویند، خودداری کند.
وابن حاجب عدالت را در مختصرالمنتهی (2/63) چنین تعریف میکند: محافظتی دینی است که حمل میشود بر ملازمت، تقوی و رادمردی و بدعت با آن نیست، و با اجتناب از گناهان کبیره و ترک اصرار بر گناهان صغیره و ترک بعضی از گناهان صغیره و بعضی از مباحات تحقق پیدا میکند.
تعریف ابن همام: او در تعریف عدالت در کتابش «التحریر» (3/44) آورده است: که استعدادی است که بر ملازمت تقوی و فتوت حمل میشود و شرط آن: کمترین حدش ترک گناهان کبیره اصرار بر صغیره و چیزی که مخل جوانمردی است.
بعضی از اهل عراق در تعریف عدالت میگویند: تنها عبارت است از اظهار اسلام با سالم بودن مسلمانان از فسق ظاهری، پس هروقت حالش چنین باشد واجب است که عادل باشد، و عدل در نزد هر مسلمانی مجهول است . («الکفایة» خطیب بغدادی (ص 141).
و قرافی در کتابش «شرح تنقیح الفصول » (ص361) عدالت را اینگونه تعریف میکند که: اجتناب از گناهان کبیره و بعضی از گناهان صغیره و اصرار بر آن و ترک بعضی از مباحاتی که مروت را خدشه دار میکند.
و غزالی در «المستصفی» (1/157) آن راچنین تعریف میکند: عدالت عبارت است از استقامت سیرت و دین و حاصل آن برمیگردد به هیئت راسخ در نفس که حمل میشود بر ملازمت همیشگی تقوی و مروت تا اینکه مردم به صدق او اطمینان حاصل کنند. وگرنه به قول کسی که از خدا آنچنان ترسی ندارد که او را از دروغ منع کند، هیچ اعتمادی نیست، و در اینکه عصمت از تمام گناهان شرط نیست اختلافی وجود ندارد و همچنین پرهیز از گناهان کبیره کافی نیست بلکه باید از گناهان صغیره همچون دزدیدن یک پیاز و کاستن در دانه از روی عمد وبه طور کامل هر چیزی که دلالت میکند بر ضعف دین او تا جائیکه به خاطر اهداف دنیوی جرأت دروغ گفتن پیدا کند بپرهیزد. حتی دوری از بعضی از مباحات لطمه آور به مروت در عدالت شرط شده است؛ همچون خوردن غذا در حین راه رفتن و ادرار در خیابان و همنشینی با اراذل و شوخی زیاد، و ثابت شده که آنچه اجماع از آن چشم پوشی کرده است به اجتهاد حاکم واگذار میشود، و اگر در نزد او چیزی دلالت کند بر جرأت شخص به دروغ گفتن شهادتش را رد میکند وگرنه خیر.
حافظ ابن حجر در «نزهة النظر» (ص29) عدالت را چنین تعریف میکند: مراد از عادل کسی است که در او توانایی ملازمت تقوی و جوانمردی باشد، و مراد از تقوی: پرهیز از اعمال بد از شرک یا فسق یا بدعت است.
و در کتاب «فتح» نیز آن را اینگونه تعریف میکند: عدل و رضا در نظر جمهور کسی است که مسلمان، مکلف، آزاده، غیر مرتکب گناه کبیرة و غیر مصر بر صغیرة باشد.
اینها تعریفات علما بود در تعریف اصطلاحی عدالت، و اگر چه عبارات متنوع هستند ولی همه به یک معنی برمیگردند و آن اینست که عدالت: یک ملکه و قدرتی است در نفس که صاحبش را بر ملازمت تقوی و مروت وادار میکند، و این برای انسان محقق نمیشود مگر با انجام مأمورٌبه و ترک منهیٌ عنه، و دوری از آنچه که در مروت اخلال ایجاد میکند، و نیز تحقق نمییابد مگر با اسلام و بلوغ و عقل و سلامت از فسق. و مراد از فسق: ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر یکی از گناهان صغیره، چون اصرار بر گناهان صغیره آن را تبدیل به کبیره میکند.
و مروتی که اهل علم از آن یاد میکنند: آداب نفسانی است که صاحب آن را بر ایستادن در کنار اخلاق والا و عادات نیکو وامی دارد، و آنچه که در مروت اخلال وارد میکند به دو سبب برمی گردد:
اول: ارتکاب گناهان صغیرهای که بر خست و پستی دلالت میکند مثل سرقت یک چیز کوچک همچون پیاز یا کسر دانهای از روی عمد.
دوم: انجام بعضی از چیزهای مباح که کرامت و یا هیبت انسان را از بین میبرد و باعث سبکی میشود، مثل زیاد شوخی کردن مفهوم.
عدالت تحقق پیدا نمیکند در کسی که آن را در اصحاب رسول خداص جویا شود، تمام آنها عادل بودند و صفت عدالت در آنها تحقق یافته است و اگر از یکی از آنها چیزی خلاف آن ثابت میشد مثل افتادن در گناهی، به سرعت متوجه خدا میشدند و توبه نصوح میکردند، توبهای که رجوع او را ثابت میکرد و گناه و لغزشش را میشست، پس خداوند از تمام آنها راضی باد.
منبع : کتاب مفهوم عدالت صحابه
(مفهوم عدالة الصحابة)
تألیف : أبوعبدالله الذهبی
سایت کتابخانه عقیده
www.aqeedeh.com
خداوند متعال برخی از اوصاف جنت را به منظور ترغیب و تشویق برای دسترسی به آنها برای ما تعریف نموده است ، و بعضی از نعمتهای آن بیان شده و بسیاری از آنها را برای فراهمآوردن زمینه ی بیشتر جهت تلاش و کوشش بشر مخفی نموده است... انواع نعمتهای جنت هرچه بیشتر شناخته شوند ، عقل بشر از درک و فهم آن ناتوانتر میماند ، زیرا خوبیهایی در بهشت وجود دارد که بر هیچ فکری خطور نکرده و هیچ کسی در هرگونه حالتی آن را نمیشناسد .
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا بهشت و نعمتهایش را میشناسیم ؟
بدون تردید آنجا سرایی جاودانه و همیشگی میباشد ، انسان بهشتی نه سختی میبیند و نه بدبختی ، و نه در آن اندوهگین میشود و نه گریه میکند ، لذاتش را انتهایی و خوشیهایش را پایانی نیست ، نعمتهایش عقل انسان را متحیر و اندیشه اش را متعجب میگرداند.
هي جنة طابت وطاب نعيمها
فنعيمها باق وليس بفان
آن باغی است بسیار خوب و دارای نعمتهای زیبا ، پس نعمتهای آن برای همیشه باقی میماند و هرگز فنا نمیپذیرد .
بهشت نوری است که میدرخشد ، و ریحانی است که فضا را عطرآگین میکند ، کاخی است محکم ، نهری است جاری و میوهای است رسیده... و دارای حوریانی است زیبا و خوبروی . و لباسهای بسیار در جایگاهی همیشگی و ابدی ، و... دارای خانههایی بلند و زیبا که برای اهل و صاحبانشان مانند ستارهای است که در افق میدرخشد و همواره در حال نورافشانی میباشد .
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قَالَ : قُلْتُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ! مِمَّ خُلِقَ الْخَلْقُ؟ قَالَ : «مِنَ الْمَاءِ». قُلْتُ : مَا بِنَاءُ الْجَنَّةِ ؟ قَالَ : « لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ ، وَلَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ ، وَمِلاَطُهَا الْمِسْكُ الأَذْفَرُ ، وَحَصْبَاؤُهَا اللُّؤْلُؤُ وَالْيَاقُوتُ ، وَتُرْبَتُهَا الزَّعْفَرَانُ ، مَنْ يَدْخُلْهَا يَنْعَمْ وَلاَ يَبْأَسْ ، وَيُخَلَّدْ وَلاَ يَمُوتْ ، لاَ تَبْلَى ثِيَابُهُمْ وَلاَ يَفْنَى شَبَابُهُمْ » . ( ترمذی 2526 – احمد 2 / 445 و صحیح البانی در حاشیه مشکوة 5630 ) .
ترجمه : « از ابوهریره رضی الله عنه مرویست که عرض کردم : یا رسول الله! مخلوقات از چه چیزی آفریده شده اند ؟ فرمود : از آب ، عرض کردم : ساختمانهای بهشت از چه چیزی ساخته شده ؟ فرمود : خشتی از نقره ، و خشتی از طلا و ملاط آن ( ملاط : مخلوطی از گل یا ماسه و سیمان که میان دو خشت قرار داده میشود ) مُشک خوشبو ، و سنگریزههایش از مروارید و یاقوت ، و خاکش زعفران میباشد ، هرکس داخل آن شد ، به خوشی زندگی کرده ناامید نمیشود ، جاویدان میماند و هرگز نمیمیرد ، لباسهای اهل جنت کهنه نمیشوند و جوانی آنها از بین نمیرود ».
بنابراین ، جنت و نعمتهایش بسیار خوب ، زیبا و لذتبخش میباشند :
( لِلَّذِینَ اتَّقَوٌا عِندَ رَبِّهِمٌ جَنَّتٌ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ أَزوَجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللهِ و اللهُ بِصِیرٌ بِالعِبَادِ ) [ آل عمران : 15 ] .
ترجمه : « برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند نزد پروردگارشان باغهایی ( در جهان دیگر ) است که رودخانهها از پای ( درختان ) آنها میگذرد ، در آنجا جاویدان هستند. (همچنین ایشان را) همسران پاکیزه (از هر پلیدی و نقصی) و خشنودی خداست. و خداوند (رفتار و کردار) بندگان را میبیند. ( و نیت درونی ایشان را میداند ) » .
وجنات عدن ذخرفت ثم أزلفت
لقوم على التقوى دواما تبتلوا
بها كل ما تهوي النفوس وتشتهي
وقرة عين ليس عنها تحول
باغها و بهشت جاوید برای مردمی مزین و آراسته و آماده شده اند که همیشه از خدا میترسند و با تقوایند ، و به خاطر رسیدن به بهشت از خواهشهای نفسانی دوری میکنند ، زیرا بهشت مکانی است که باعث راحت و آرامی چشمها میشود و هرکس داخل بهشت شد هرگز از آن جدا نمیشود .
برادر و خواهرم! آیا ممکن است که عقل انسان این همه نعمتها را درک کند و سپس نسبت به آنها بیرغبتی نشان دهد؟!!
این ندای خیر است که تو را با دلسوزی فرا میخواند ، و نیروی رقابت و مسابقه برای رسیدن به بهشت را در وجود تو تحریک میکند :
( وَ سَارِعُوا إلَی مَغفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُم وَ جَنَّةٍ عَرضُهَا السَّمَوَتُ وَ الأَرضُ أُعِدَّت لِلمُتَّقِینَ ) [ آل عمران : 133 ] .
ترجمه : « ( و با انجام اعمال شایسته ) به سوی آمرزش پروردگارتان و ( رسیدن به بهشتی ) بشتابید و بر یکدیگر پیشی گیرید که پهنای آن ( همچون پهنای ) آسمانها و زمین است ؛ ( و چنین جایگاه باارزشی ) برای پرهیزکاران تهیه دیده شده است . »
بنابراین ، به سوی خودداری از گناه و طلب بخشش از گناهان و زندگی ابدی در سرزمینی جاوید بشتاب! زیرا بشارتدهنده به تو چنین مژده میدهد :
يا طالب الدنيا الدنية إنها
شرك الردى وقرارة الأقذار
دار متى ما أضحكت في يومها
أبكت غداً تباً لها من دار
ای کسی که خواهان دنیای پست و بیارزش هستی ، بدان دنیا جایگاهی بیارزش و فاسد است .
خانهای است که یک روز آن شادی و روز دیگرش گریه است ، چنین خانهای نابود باد .
بنابراین ، انسان دانا کسی است که این دنیا را فقط به اندازه ی رفع احتیاج خود بخواهد ، و برای به دستآوردن نعمتهای دنیای باقی و ورود به بهشت تلاش کند .
خداوند متعال میفرماید :
( وَ لَلأَخِرَةُ خَیرٌ لَّکَ مِنَ الأُولَی ) [ الضحی : 4 ]
ترجمه : « و به یقین آخرت براى تو از دنيا بهتر است! » .
عاقل کسی است که به دنبال سعادت و خوشبختی همیشگی برود و در جستجوی بهشت باشد و برای به دستآوردن نعمتهای بیکران آن تلاش کند ، راه به دستآوردن جنت یقینداشتن به توحید و یگانگی الله تعالی و اتباع و پیروی رسول خدا محمد صلی الله علیه وسلم و أدای فرائض و واجبات و دورینمودن از اعمال فاسد ، گناهان کبیره و کارهایی که خداوند حرام نموده است میباشد ، و همچنین نزدیکشدن به پروردگار به وسیله ی انجام نوافل و اعمال صالح و توبه و انابت به سوی پروردگار در هنگام تاریکی و خلوت و استغفارنمودن از خطاها و گناهان و لغزشهاست ، و رفتن به دنبال فراگیری علم و دانش و سعینمودن برای فهمیدن و عملکردن به علم و مداومت بر اخلاص و صدق و راستی با الله تعالی میباشد ، زیرا جوینده ی این طریق در یقین و یافتن راه سعادت ناکام نمیشود و جدیت و کوشش وی ضایع نخواهد شد . خداوند متعال میفرماید :
( وَ العَصرِ (1) إِنَّ الإِنَسنَ لَفِی خُسرٍ (2) إِلَّا الَّذِینَ ءَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ وَ تَوَاصَوا بِالحَقِّ وَ تَوَاصَوا بِالصَّبرِ (3) [ العصر : 1-3 ]
ترجمه : « سوگند به زمان ( که سرمایه ی زندگی انسان و فرصت تلاش او برای نیل به سعادت دو جهان است )! انسانها همه در زیان هستند. مگر کسانی که ایمان میآورند ، و کارهای نیکو و شایسته انجام میدهند ، و یکدیگر را به تمسک به حق ( در عقیده و قول و عمل ) سفارش میکنند ، و یکدیگر را به شکیبائی ( در تحمل سختیها و دشواریها و دردها و رنجهائی ) توصیه مینمایند ( که موجب رضای خدا میگردد ) » .
کتاب وصف بهشت ( جنت )
نویسنده : ابوالحسن ابن الفقیه
مترجم : ام عزیزالرحمان ملازاده
منبع : سایت کتابخانه عقیده
www.aqeedeh.com
پرورش و تربیت خواندن از روزهای اول زندگی و کودکی و در محیط خانه و خانواده شروع می گردد و تا آخرین مراحل و عاليترين تحصیلات دانشگاهی ادامه پیدا میکند ، پدران و مادران باید عادت کتابخوانی را در فرزندان خود بوجود بیاورند و همچنین مربیان تربیتی كه نقش مهمي در تربيت دارند به خردسالان و کودکان آموزشی که لازم و كافي میباشد بدهند تا آنها را به کتاب خواندن راغب کند و اگر این آموزش توسط رسانههای همگانی باشد تاثیر بیشتری دربرخواهد داشت . و اما عادت نمودن به کتابخوانی لازم و کافی نبوده و میبایست نسبت به تحکیم و تداوم آن عادت نمود که هدف و مقصود مطالعه را تحقق ببخشد و برای تداوم عادت خواندن میبایست نظامهای دیگر هم به یاری و همکاری نظام آموزش بیایند خصوصا رسانههای همگانی و امکانات و ابرازهاي ارتباطی فراگیر نقش پیگیر و هماهنگ کننده را در رشد كتابخواني در جامعه بر عهده بگیرند .
اسلام که دینی عالم گیر می باشد به کتاب و کتابت عجین شده است ، و معجزهی آن کتاب ( قرآن کریم ) بوده به اندازه لازم در تشویق و ترغیب به امر کتاب و کتابخوانی و گسترش و توسعه کتابخانه سفارش نموده است .
دنیای بزرگ و شگفتانگیز کتاب و کتابخوانی به گروه خاصی و ويژهاي تعلق نداشته و هر فرد باید با کتاب زندگی کند و مطالعه و کتابخوانی باید بعنوان یک نیاز و احساس دایمی لازم و روزانه در میان عموم رایج و مطرح باشد تا افراد جامعه به خواندن و مطالعه ترغيب و فرهنگ كتاب و كتابخواني رواج يابد .
نقش و اهمیت کتاب و کتابخوانی :
درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی این است که با نهادینه کردن عادت به مطالعه در همه تفکرات و اندیشهها و دلها اقدام تا با همگانی کردن شور ، شوق و عشق به کتاب و کتابخوانی که آن در جامعه استمرار داشته باشد . اما جای تاسف دارد که عادت به مطالعه جایگاهی در رشد همه جانبه در همه سطوح اجتماع ما پیدا نکرده است . و هنوز که است عدهای از خواندن سرباز میزنند كه میبایست در پیشگیری از توسعه و گسترش بیشتر این آفت بمنظور رشد و اعتلای فرهنگ عمومی کوشش و تلاش زيادي نمود . و این معضلهء بزرگ را با جدیت و سخت کوشی هر چه تمامتر از جامعه دور کرد و حالا موقعی آن شده است که همه انگیزهها و موانعی که به هر دلیل در زمینه کتاب و کتابخوانی ایجاد شده است کنار رانده و با یاری ، کمک ، مردانگی و اراده قاطع تصمیم شکست ناپذیری گرفته و نسبت به احیای کتاب و کتابخوانی اقدام کنیم .
اهمیت کتاب هنگامی که روح به معنی اینکه در پیکره هنر دمیده گردد و معنویت به شکل هنری ارائه میشود درجه تاثیرگذاری و ماندگاری آن به شدت روبه فزونی میرود و پرداختن به اصولی از مسایل فرهنگی کشور از جمله مسئله کتاب و کتابخوانی و راه حلهای جهت رفع معضلات ، تنگناها و مشکلات آن ، اگرچه اموري است که نیازمند همت همگانی میباشد ولی بخشهای دولتی مسئول آن هستند و میبایست در راه آن سرمایهگذاری نموده و با بصیرت و قدرت نظارت لازم بر مسایل فرهنگی داشته باشند و آن را سر و سامان دهند و دستگاههای دولتی ادارهکنندهی کشور میبایست با پیشتازی کسانی را که دارای تفکر و اهل قلم هستند ترغیب نمایند تا به مطالعه و تحقیق دست زده و حاصل و نتیجه تلاشهایشان را در معرض استفاده کننده و همگان بگذارند و از این طریق میتوان فرهنگ جامعه را به پویایی و بالندگی رساند .
تجزیه و تحلیل از کمیت کتاب نقش آن را کم رنگ میكند که باید مستقیماً نویسنده را وارد عمل نمود ، نویسندهای که با خواندن کتاب آغاز مینماید و از اول نویسندگی دانشی را نداشته و با مطالعهی بیشتر به نویسندگی دست يافته است و او فردي کاملا خاصی میباشد .
در موقع تبلیغ و تمجید کتاب و کتابخوانی میبایست مسئولیت عرضه کننده و پدیدآوردگان کتاب که دارای اهمیت و مسئولیت سنگینی بودهاند اشاره نمود . واقعاً کسانی كه برای غذای روان و اندیشه نسبت به تهیه و توزیع کتاب میپردازند باید بداند که درباره خدمت به اینگونه کارها فایده داشته و همچنین دارای پاداش بزرگی است .
پیامی که در نمایشگاه کتاب درباره اهمیت و لزوم کتابخوانی مي باشد ضرورت دارد و باید اهمیت آن را در نظر گرفتن جهت بالابردن شکوفایی بیشتر استعدادهای توانمند که برای درک و فهم عمیق حقایق همگانی با تحولات علمی و فنی ، غنا ساختن آن و سازماندهی بر تلاشهای فرهنگی و ایجاد نظام اطلاعرسانی منسجم و توانمند ضرورت دارد و بر بهره وری آن در نمایشگاههای کتاب به بازدهی و افزايش آنها کمک میکنند .
هرگاه ضرورت کتابخوانی و اهمیت آن برای همگان تفسیر و تعبير گردد در آن صورت در هیچ جای نباید فردی یافت شود که با مطالعه بیگانه باشد و در هیچ مکان و زمانی نباید وجود داشته باشد مگر نقش محدودی که کتاب درآن نادیده انگاشته شود .
راهها و شیوههای کتاب و کتاب خوانی
براي ايجاد جذب و جلب افراد به مطالعه راههاي ميباشد تا آنها را به كتاب و كتابخواني ترغيب و تشويق نمائيد كه در اين مقاله به تعدادي از شيوههاي كه در راغب كردن مردم به مطالعه را سبب ميگردد بيان نمائيم ؛ و آن روشها عبارتند از :
• برگزاری مسابقات کتابخوانی و خلاصه نویسی کتابها میتوانند گرایش افراد را به مطالعه منجر کند و این گونه مسابقات باید از روی اصول و سنجیده برگزار شود که این زمینهساز عدهای زیادی از افراد به مطالعه خواهد شد .
• با گزیده نویسی و خلاصهسازی تعدادی از کتب حجیم و قطور مردم را به مطالعه ترغیب کرد که اغلب به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز میماند ، وقتی که آثار خوب ، مفید و ارزنده خلاصه گردد میتواند ، رغبت بعضی از افراد به مطالعه را افزایش داده و در آن امر کتاب و کتابخوانی موثر باشد .
• فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند علاوه بر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاشها و برنامهریزی و مشارکت حساب شده مربیان دارند جهت تشویق و ترغیب آنها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب آنها را همراهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب و یا هدیهی کتاب ، آنها را راغب نمود و به کودکان قبل از دبستان باید اهمیت داد که میتواند با گرفتن هدیهی برجستهای از اولیا و مربیان ، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به اين راه كشاند .
• برای ترغیب و علاقمند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی این است همانطور که بزرگترها مطالعه مینمایند ميتوانند كتابهاي كودكانه را گزينش كنند ، و در فرصتهای که کاری ندارند برای کودکانشان آنها را بخوانند که این کار سبب کتابدوستی و علاقمندی به کتابخوانی میشود ، و این عشق به تدریج در وجود كودک نهادینه میگردد.
• کتابهای تازه و جدیدی به مجموعهاي کتابخانهها بايد افزود که این امر گوارا و دلنشین بوده و حیات و پویایی کتابخانه را تامین و تضمین میكند ، و با فزونی بخشیدن به طالبان دانش و بینش آنها را ترغيب نمود ، هرگاه امکانات لازم و ضروری را به کتابخانه ندهند آن کارائی خود را از دست میدهد و قدرت جذب عضوهای جدید را ندارد و اعضا و مراجعین که قبلا داشته رو به کاهش میگذرد بدینوسیله همواره باید کتابخانهها را از لحاظ کتاب تقویت کرد.
• میبایست با برداشتن گام موثری که مردم را به طرف کتاب و کتابخوانی ترغیب نمود و آنها را به سوی کتاب و کتابخوانی سوق داد ، گامی ارزشمند و تلاشی بزرگی در این زمینه برداشت ، و با یافتن چنین راههای از قبیل برگزاری نمایشگاههای دایمی کتاب ، مسابقه کتابخوانی همراه با اختصاص جوایز برای کتابخوانها . و همچنان برای تلاش بیشتر در این مسیر ، باید وسایلی را از کارهای اساسی و ارزنده، مفید و ثمر بخش ، فراهم کرد .
• یکی ازعمدهترین و بهترین راههای افزایش اطلاعات عمومی ، مطالعه کتاب میباشد که همین زمینهساز گامهای بعدی برای رفع نیاز میباشد و به گونه مطلوب آنها را به قلهی پیشرفت در همه زمینههای مادی و معنوی میرساند .
اگر بتوان مردم را با هر ترتيبی كه ميباشد به كتاب و كتابخواني تشويق و ترغيب كرد و استعدادهاي كه در جامعه ميباشد شناسايي كرد ، ميتوان به توسعه و پيشرفت كشور و جامعه اميدوار بود . و اينك نتيجه ميگيريم اگر فرهنگ كتاب و مطالعه در جامعهی ما رونق پيدا كند و علاقمندان زيادي به آن رو آورند باعث توسعه و گسترش كشور و سرفرازي ملت و جامعه خواهد شد.
فدایی ، غلامرضا : کتاب و کتابخانه « مدیریت و توسعه »
منبع مطلب سایت کتابخانه عقیده :
http://www.aqeedeh.com