سلام هنوز کلمه وصل نشده رو یاه ست خبر ندارین کی وصل میشه حداقل ماه رمضان وصل میشد فیض میبردیم
پاسخ : علیکم السلام خواهر گرامی مونس ، تا جایی که اطلاع دارم هنوز شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست وصل نشده و از استاد عزیزم آقای ملازاده که در شبکه جهانی توحید داره فعالیت میکنه شنیدم که گفت به محض اینکه مشکل مالی شبکه جهانی کلمه حل بشه دوباره شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست نیز ان شاء الله فعالیتش را شروع میکنه و همان طور که میدانی ماه پر برکت رمضان ماه ویژه ای هست برای اجابت دعا ، پس خواهر گرامی مونس در این ماه مبارک رمضان به درگاه الله متعال دعا کن که مشکل مالی شبکه جهانی کلمه نیز حل بشه و فکر کنم در حال حاضر بر ماهواره هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیتش را داره ادامه میده و من به دلیل اینکه دیش ماهواره ام از هاتبرد دچار مشکل فنی شده به خوبی خبر ندارم که در هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیت داره یا نه و خواهر گرامی مونس به محض اینکه دوباره ان شاء الله اطلاعاتی جدید پیدا کردم در مورد فعالیت شبکه جهانی کلمه در وبلاگم به اشتراک میگذارم و شما خواهر گرامی مونس مثلا از طریق آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز هر روزانه میتوانی پیگیری کنی چون بارها دیدم که در صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز مسئولان شبکه اطلاع رسانی میکنند در مورد وضع شبکه و غیره و این آدرس اینستاگرام شبکه جهانی کلمه هست : https://www.instagram.com/kalemehtv/
سلام ممنونم از کامنت شما
پست های بسیار خوبی نوشتی ،
و اینکه دوست عزیز همیشه شعیه و سُنی با همدیگه بحث داشتن ،،، ولی مهم اینکه هر دو طرف بتونن به باور های هم احترام بذارن ، و کاش یه روز اینجور بشه ..
پاسخ : علیکم السلام برادر عزیز ، و ممنونم که به وبلاگم سر زدی و برادر عزیز میخوام به شما بگم وقتی آخوندهای ظالم شیعه به مقدسات ما اهل سنت احترام نمیگذارند و به الله متعال و به رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به همسران حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و کلاً به دین مبین اسلام توهین و لعن میکنند پس ما اهل سنت باید از عقیده های خود دفاع کنیم و فکر میکنم شما برادر عزیز یکی از نفرات مردم شیعه هستی و وقتی مثلاً برای خواندن نماز جماعت به مسجد میروی بعدش احتمالاً بعضی وقت ها پای حرفای آخوندهای ظالم مینشینی و آخوندهای ظالم شیعه بدعت های زیادی در دین مبین اسلام وارد کرده اند و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نسبت میدهند و به الله متعال گناه کبیره ی شرک و .... را انجام میدهند و در بین ما اهل سنت نیز شنیده ام و دیده ام که کسانی هستند که کارهای شرک آمیز و بدعت انجام میدهند و در کل میخوام بگم بیاییم مسلمان واقعی باشیم
خداوند همان خالق بینیازی است که مخلوقات در سختی و مشکلات به او پناه میآورند ( حقیقت فطرتی که خداوند مردم را بر آن خلق کرده است ) و شخص مسلمانی که دین وی را میشناسد به او ایمان میآورد .
کلینی در کافی از داود بن قاسم جعفری روایت میکند که گفت : ( به ابی جعفر ثانی گفتم : فدایت شوم ، صمد کیست ؟ گفت : ( کسی که کم و زیاد به او نیازمند باشد ) . ( کافی، ج1، ص 123. )
و کلینی بر آن تعلیقی را آورده که میگوید : ( خداوند همان است که تمام مخلوقات اعم از جن و انس هنگام نیازمندیها از او طلب میکنند و هنگام سختیها به او پناه میآورند و هنگام مشکلات به او امیدوارند و از وی طلب نعمت میکنند ) . ( کافی، ج 1، ص 124. )
از امام جعفر صادق روایت شده ، که هر گاه از امری ترسیدی بگو : بارالها هیچ کس بینیاز از تو نیست و تو از تمام آنهایی که خلق کردهای بهتر و برتر هستی ، پس برای من فلان چیز را فراهم کن . و در یک روایت دیگر آمده که ای کسی که از همه چیز بینیاز هستی و هیچ چیز از تو بینیاز نیست . ( کافی، ج 2، ص 404. )
این امامان کجا و آنهایی که میگویند : « یا محمد یا علی مرا کفایت کن و یا میگویند یا مهدی ادرکنی! چون شما کفایت کننده هستید یا محمد یا علی مرا حفظ کنید چون شما حافظانید یا محمد یا علی مرا یاری دهید چون شما یاری دهندگانید . ای مولای من ، یا صاحب الزمان ، کمکم کن ، کمکم کن ، مرا درک کن ، و مرا پناه ده » ، کجا؟! .
{ متأسفانه تشیع به انحراف کشیده شده است ، در حالی که شیعیان حقیقی و علوی ( نه شیعیان رافضی و صفوی ) پیرو ائمه بودهاند که سخنان ائمه تا الآن در کتابهای خود شیعیان هست ولی متأسفانه به دلایلی که برای همگان معروف است به آن عمل نمیشود ، اگر بارگاه امام رضا و معصومه و عبدالعظیم و غیره نباشد کاسبی و بازار عدهای کساد میشود که بر همگان روشن است و به همین دلیل حاضر نیستند حقایق به دست مردم برسد و همیشه از آگاهی مردم واهمه دارند و با تهدید و ارعاب عدهای هم که آگاهی مییابند ، اما عدهی اندکی هستند که حاضرند راه درست و صحیح را بعد از آنکه فهمیدند اختیار کنند که آنها نیز مجبور میشوند عقاید خود را بعد از تغییر پنهان کنند .
به محض اینکه شخصی این حرفها را بگوید : میگویند : وهابی شده است در حالی که این سخنان همهاش از کتابهای خود شیعیان بوده و از قرآن کریم میباشد و هیچ ربطی به وهابیت و محمد بن عبدالوهاب ندارد ، هر چند که محمد بن عبدالوهاب چیزی اضافه بر آنچه ذکر کردیم نگفتهاند و چیزی از خودشان نگفتهاند ، این سخنان امامان شیعه و قرآن کریم میباشد که عدهای نمیخواهند به دست مردم برسد و با بر پا کردن هیولای وهمی و خیالی به نام وهابیت مردم را از حقایق دور نگه داشتهاند .
جناب آیت الله مکارم شیرازی هم مرتب مغلطه کاری میکنند و مردم را فریب میدهند و میگویند : وهابیها زیارت قبور را حرام میدانند و به کسی اجازه زیارت قبور نمیدهند!! در حالی که تمامی علمای اهل سنت اعم از سعودی و غیر سعودی اتفاق دارند که زیارت قبر مستحب و سنت است و باعث یادآوری آخرت میشود ، و تمامی علمای اهل سنت از قدیم الأیام تا الآن با قبر پرستی و خاک برداری از قبور و به سر و صورت زدن و آسیب رساندن به بدن مخالف بودهاند و آن را جایز نمیدانند و این هیچ ربطی به علمای سعودی یا به قول ایشان وهابی ندارد ، تمامی علمای شافعی و حنبلی و حنفی و مالکی از قدیم الأیام در کتاب هایشان با استدلال به آیههای صریح قرآن کریم ذکر میکنند که درخواست از غیرخدا جایز نیست ، ولی مشکل جناب آیت الله چیز دیگری است زیرا میدانند که مردم پی به حقایق میبرند و بازار خمس ایشان کساد میشود ، خمس در قرآن کریم یکبار آمده که آنهم در مورد غنایم جنگی است که اهل سنت هم به چنین خمسی اعتقاد دارند که بعد از جنگ غنایم بدست آمده از کفار به صورت خمس که در قرآن آمده تقسیم میشود ، جالب اینجاست که وقتی شیعیان بخواهند خودشان این پول را به فقرا بدهند میگویند : نخیر جایز نیست باید به ما تحویل دهید تا ما مصرف کنیم! یعنی حتما باید به جناب مرجع تقلید تحویل دهند! در حالی که نزد اهل سنت هر شخصی خودش میتواند زکات مالش ( دو و نیم درصد در سال ) را مستقیما به فقرا بدهد و لزومی ندارد که به شیخ و مولوی و ملا تحویل دهد ، امیدواریم که به کتاب خمس نوشته استاد حیدر علی قلمداران قمی که در سایت کتابخانه عقیده هست مراجعه کرده و حقیقت خمس را بدانید ، امیدواریم که شیعیان بیدار شوند زیرا ما فقط قصد بیدار کردن آنها را داریم تا از شر کسانی که به نام دین از مردم سو استفاده میکنند نجات یابند ، گاهی اوقات میگویند : که وهابیها همه را نعوذ بالله کافر میشمارند! و جز خودشان را مسلمان نمیدانند! خدمت ایشان و تمامی شیعیان علوی عزیز عرض میکنیم که تمامی علمای اهل سنت با شیعیان علوی هیچ مشکلی ندارند بلکه آنها را مسلمان دانسته و آنها را برادر دینی خود میدانند ، و اگر گاهی تندی از برخی علمای اهل سنت صورت میگیرد مقصود آنها شیعیان رافضی ( به قول دکتر علی شریعتی : شیعه صفوی ) میباشد ، که اعتقاد به تحریف قرآن دارند و یا برای خدا شرک میورزند و صحابه و یاران رسول الله را کافر میدانند یا به آنها سب و دشنام میدهند ، اما عوام شیعیان خوب هستند و کسی آنها را کافر ندانسته و اگر هم اشتباهاتی از آنها رخ میدهد بخاطر این است که آنها نمیدانستهاند یا نمیدانند و دلیل ندانستن آنها هم همین اشخاص هستند که حقایق را از مردم و عوام الناس که گناهی ندارند پنهان میکنند یا معلومات تاریخی اشتباه به آنها دادهاند که باعث شده نسبت به فدائیان رسول الله ( صحابه ) بدگمان شوند و آنها را دشنام دهند } . ( {} سخن مترجم میباشد . )
و خداوند از آنها میپرسد : آیا الله برای شما کافی نیست ؟
آیا برای اینها کافی نیست که پروردگارشان پناه و فریادرس آنها باشد ؟ همان کسی که از او یاری میخواهند و از او طلب امنیّت و کمک میکنند آیا الله برای آنها کفایت نمیکند که دیگری را با او شریک میگردانند؟! .
خداوند میفرماید : ﴿ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٣٨ ﴾ [ الزمر: 38 ] « و اگر از آنها بپرسى : « چه کسى آسمانها و زمین را آفریده ؟ » حتما میگویند : « خدا! » بگو : « آیا هیچ وقت درباره معبودانى که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد ، آیا آنها میتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد ، « آیا آنها میتوانند جلو رحمت او را
بگیرند؟! » بگو : « خدا مرا کافى است ، و همه متوکلان تنها بر او توکل میکنند! » .
همانا شخص مسلمان با ندا و دعای خود از خداوند نه غیر او ، از او میخواهد که نیازهایش را بر طرف کند و اندوهش را رفع نماید چونکه آن شخص میداند که طلب کمک و یاری از غیر خداوند ( در آنچه که مقدور بندگان نیست ) عبادت برای غیر الله است .
« لقد وقفت على روايات مكذوبة تحكي حقيقة الـمأساة ، مأساة التوجه لبشر لا يملكون لأنفسهم ولا لغيرهم نفعاً إن أراد الله بهم ضراً ، ولا يملكون لأنفسهم حياة ولا نشوراً ». « در حقیقت به روایتهای دروغین بر خورد کردم که توجه کردن به بشر را بازگو میکند ، بشری که نمیتواند نفعی را به خود یا دیگری برساند ، اگر خدا اراده کند که به وی ضرر برسد ، و این انسانها مالک حیات و ممات خود نیستند » .
پس آن روایات را به هر امامی اختصاص دادهاند و برای هر کدام وظیفهای در نفع و ضرر بیان کردهاند . ( علی بن الحسین برای نجات از سلاطین و طلسم شیاطین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد برای آخرت و آن عبادتهایی که شایسته الله است و موسی بن جعفر که توسط او از خداوند سلامتی میجوئیم و علی بن موسی که از او سلامت دریا و بیابان طلب میشود و محمّد بن علی که رزق به وسیله او از طرف خداوند پائین میآید و علی بن محمّد برای بخشش و نیکی به برادران و طاعت خداوند و حسن بن علی برای آخرت و اما صاحب الزمان ( مهدی ) هر گاه شمشیری به تو رسید از او کمک بخواه که یاریت میدهد ) . ( بحار الانوار، ج 94، ص 33. )
سپس مجلسی صاحب بحار الأنوار، دعایی را که در بر دارنده استغاثه از ائمه به نحوی که گفته شد به آن روایت الحاق میکند . (همان، منبع. )
بسیاری از دعاها، چنین هستند و ائمه به عنوان فریادرس و پناه دهندهای که دعای زیارت کنندگان اینگونه آنها را وصف میکند ، مطرح میشوند : ( قاضیان احکام و دروازههای ایمان و محلهای بخشش ، به وسیله چه کسی نجات قطعی و حتمی است ، کاری نیست که شما سبب آن نباشید برای رسیدن به خداوند وسیله نباشید پس هیچ نجات و گریزگاهی جز شما نداریم و هیچ مذهبی جز شما نداریم . ای چشمان نظارهگر خداوند متعال ) . ( بحار الانوار، ج 94، ص 37. )
یکی از اینها فریاد میکشد : ( یا حسین و یا علی و یا مهدی و شاید یا عباس ) و از اینها مدد میجویند تا نیازهایش را بر طرف کند یا مشکلی را که از آن عاجز شده رفع نماید .
پس میبینم که یکی ( یا علی مدد ) زمزمه میکند و دیگر ندای ( یا حسین کمکم کن ) سر میدهد و آن یکی نزد مرقد امام رضا رفته و سر مرقد گریه میکند و خود را به ضریح میمالد و آن را میبوسد و از صاحب قبر کمک میخواهد و برای او نذر میکند!!.
و همچنین معتقد است که امام کاظم باب الحوائج است و دعای خود را متوجه وی میکند بدون اینکه از آن خالق زنده لایموت بخواهد!.
این اعمال مرا به این سوال که : چگونه یک مسلمان روزی 17 بار در نمازهای روزانه خود این کلام الله سبحانه وتعالی را تکرار میکند که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ( سوره حمد ) و هنگامی که خواست برای رفع نیازهایش از کسی کمک بگیرد به مخلوقی مثل خود پناه میبرد بدون اینکه کمترین اهمیتی به آن آیه بدهد که از دوران کودکى ورد زبانش بوده است؟! میبینی که با تکرار این عبارت ( علی را که مظهر عجایب است ندا کن ) نیازهایش را بر طرف میکند . ( و در مییابی که در گرفتاریها کمک توست ، هر همّ و غمی با ولایت تو ، ای علی ، بر طرف میشود ) و سپس میافزاید : ( ای فریاد رس فریادرسان ای علی ، کمکم کن ) و پروردگار انسانها را که در قرآن کریم در مورد خودش این آیه را بیان کرده به فراموشی میسپارد » .
﴿ أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٦٢ ﴾ [النمل : 62]
« (چه) کسى است که دعاى مضطر را اجابت میکند و گرفتارى را برطرف میسازد ، و شما را خلفاى زمین قرار میدهد ، آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر میشوید!».
و بایستی که بپرسیم آنگاه که ائمه پناهگاه نیازمندان و گریزگاه بینوایان و قبله دعاگویان باشند و جز با ذکر نامهای آنها دعاها بر آورده نشود، پس چه فرقی میان این و آنچه که مشرکان مکّه در مورد بتهایشان میپنداشتند وجود دارد؟!.
آری، اینجا یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه مشرکان مکه هنگام سختیها الله را به اخلاص میخواندند : ﴿ فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥ ﴾ [العنکبوت : 65 ]
« هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند ، خدا را با اخلاص میخوانند ( و غیر او را فراموش میکنند ) ؛ اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد ، باز مشرک میشوند ! » .
ولی آنهایی که به ائمه پناه میبرند و با ذکر نامهای آنها ، آنها را فرا میخوانند در سختی و گرفتاری به خدا شرک میورزند .
عنوان کتاب : حقیقت توحید از دیدگاه ائمه
عنوان اصلی : الوصیة الخالدة
نویسنده : محمد بن سالم الخضر
مترجم : اسحاق دبیری
دانلود شده از سایت کتابخانه عقیده www.aqeedeh.com
لازم است خطیب با حکمت و آگاهی حقایق را بیان کند ، هر سخن و هر مطلب را در جای خود ، عادلانه و منصفانه و از روی دلسوزی و غم خواری بگوید ، به تأکید خطیب باید شجاع و حق گو باشد ، اگر خطیب ترسو بوده و نتواند حق را بیان کند ، نباید بالای منبر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برود ، به درستی منبر و جایگاه گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای حق است اما از روی انصاف ؛ خداوند متعال می فرماید :
( وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ ) اعراف / 85
« و اشیاء مردم را نکاهید ( و حقوق ایشان را ضایع نکنید ) . »
بدون شک این آیه موردش خاص اما بر عام دلالت می کند ، دانشمندان علم اصول می گویند :
« إنَّ خُصُوصَ السَّبَبِ لا یَمنَعُ شُمُولَ المعَنَی »
« خاص بودن سبب ، از عام بودن معنی جلوگیری نمی کند » پس اگر کسی خوبی و حسنی دارد ، باید گفته شود ، هم چنین نقاط ضعف و بدی هایش نیز گفته شود ، یعنی باید حق گفته شود ، اما از روی دلسوزی و غم خواری و مقصودمان رسوا کردن مردم نباشد ، دیگر فرقی ندارد حکومت است ، یا حزب یا فردی بخصوص ؛ بلکه مقصودمان باید دلسوزی و غم خواری برای آنان باشد .
بدون تردید حالت روحی و درونی سخنران بر مخاطبان بسیار تأثیرگذار است ، اگر انسان دلش را نسبت به مخاطبین خود پر از حقد و کینه کند ، سخنانش مؤثر واقع نمی شود ، در آنان هم متقابلاً بغض و کینه به وجود می آید . حتی اگر کسی یافت شود که این صفات ( بغض و حقد و کینه و تکبّر و حسادت ) شایسته و مناسب وی باشد ، به هیچ عنوان شایسته و مناسب شأن خطیبی نیست که بالای منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می ایستد و آیات و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را می خواند ، نباید بغض و کینه او را تحریک کرده و در سخنانش بی انصافی دیده شود ؛ خداوند متعال می فرماید :
( وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ )
« و همدیگر را به تمسّک به حق ( در عقیده و قول و عمل ) سفارش می کنند . »
ما باید نسبت به همدیگر مسؤول بوده و یکدیگر را به گفتنِ حق سفارش نماییم ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حدیثی که ( ابوداود و احمد ) روایت کرده اند ، می فرماید :
( أفضَلُ الجَهَادِ کَلِمَةُ حَقًّ عِندَ سُلطَانٍ جَائِزٍ )
« با فضیلت ترین جهاد ، گفتن حق است پیش پادشاه ظالم و ستمکار » .
در روایتی دیگر که ( ابوداود و احمد ) آن را نیز روایت کرده اند ، می فرماید :
( سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ – أفضَلُ الشُّهَداءِ – حَمزَةُ و رَجَلٌ قَامَ إلَی سُلطَانٍ جَائِزٍ فَأمَرَهُ وَ نَهَاهُ فَقَتَلَهُ )
« سرو شهیدان ، حمزه است و کسی که در مقابل حاکم ظالمی می ایستد ، پس او را امر به معروف و نهی از منکر می کند سپس به دست حاکم کُشته می شود » .
به درستی این دو حدیث بسیار قابل توجه و نیازمند دقّت نظر هستند ، ما بسیاری اوقات می پنداریم که جهاد فقط تیر اندازی کردن در میدان نبرد است ، در این دو حدیث ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمی فرماید یکی از اقسام جهاد ، بلکه می فرماید : « أفضل الجهاد » بزرگترین و بافضیلت ترین جهاد ، گفتن حق نزد پادشاه ظالم و ستمکار است ، چون اگر سخن حق گفته شود ، مردم هوشیار و بیدار خواهند شد ، نباید فراموش کرد کسی که سخن حق می گوید ، باید برای باج دادن و تاوان پس دادن هم آماده باشد ، امّا در مقابل با این سخن حق ، مردم پابرجا و پایدار و برقرار می مانند ؛ اگر سخن حق و موضع گیری حق و مقابله کردن با باطل و ظالمان و ستمکاران از بین برود ، به مثابه ی نابودی امّت است ، هم چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید :
( إذَا رَأیتَ اُمَّتِی تَهَابُ أن تَقُولَ لِلظَّالِمِ أنتَ ظَالِمٌ فَقَد تودّع مِنهَا ) ( به روایت امام احمد ، و هیثمی در جمع الزوائد می گوید : « رجالُه رجال الصحیح » یعنی راویانش ، راوی احادیث صحیح هستند . )
« هر گاه امّتم را دیدی از این که به ظالمی بگوید ظالم ، ترسید با او وداع و خداحافظی شده و شیرازه اش از هم پاشیده شده است » .
در حدیث دوّم می فرماید : « بزرگ شهیدان حمزه است و مردی که در برابر حاکمی ظالم قیام می کند و او را امر به معروف و نهی از منکر می کند و حاکم ظالم هم او را به قتل می رساند » این مرد همراه حمزه و بعد از حمزه می آید . « سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمزَةُ و رَجَلٌ » در روایتی دیگر می فرماید : « سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمزَةُ ثُمَّ رَجَلٌ » یک مرتبه بعد از حمزه رضی الله عنه می آید ، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حمزه را سید الشهداء نامیده است که امتیازی بس بزرگ است ، پس هرگاه چون افضل الجهاد انجام دهیم ، در ردیف سید شهیدان قرار می گیریم و این کار باج دادن می خواهد ، امّا نباید این باج دادن از گفتن حق منصرف مان گرداند ؛ روش و شیوه ی گفتنِ حق نیز باید حق باشد ، خداوند متعال در مورد قرآن در سوره ی اسراء می فرماید :
( وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ) ( أسراء / 105 . )
« و ما قرآن را بحق نازل کردیم ؛ و بحق نازل شد »
و در آن حق وجود دارد یعنی قرآن حق است و شیوه ی نزولش هم حق می باشد ، ما نیز باید حق را با روش و شیوه ی صحیح و منطبق بر حق بیان کنیم . یکی از دانشمندان می گوید :
« اُؤمر بِالمَعرُوفِ ، بِالمَعرُوفِ ، وَ إِنَّهُ عَنِ المُنکَرِ لا بِالمُنکَرِ »
« با روش و شیوه ی نیکو و احسن به کار نیک دستور بده ، و از کار بد نهی کن امّا نه با روس منکر و ناشایست » .
منبع این مطلب : کتاب آداب و اصول سخنرانی
مؤلف : استاد علی باپیر
مترجم : رحمن جعفری