سلام هنوز کلمه وصل نشده رو یاه ست خبر ندارین کی وصل میشه حداقل ماه رمضان وصل میشد فیض میبردیم
پاسخ : علیکم السلام خواهر گرامی مونس ، تا جایی که اطلاع دارم هنوز شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست وصل نشده و از استاد عزیزم آقای ملازاده که در شبکه جهانی توحید داره فعالیت میکنه شنیدم که گفت به محض اینکه مشکل مالی شبکه جهانی کلمه حل بشه دوباره شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست نیز ان شاء الله فعالیتش را شروع میکنه و همان طور که میدانی ماه پر برکت رمضان ماه ویژه ای هست برای اجابت دعا ، پس خواهر گرامی مونس در این ماه مبارک رمضان به درگاه الله متعال دعا کن که مشکل مالی شبکه جهانی کلمه نیز حل بشه و فکر کنم در حال حاضر بر ماهواره هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیتش را داره ادامه میده و من به دلیل اینکه دیش ماهواره ام از هاتبرد دچار مشکل فنی شده به خوبی خبر ندارم که در هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیت داره یا نه و خواهر گرامی مونس به محض اینکه دوباره ان شاء الله اطلاعاتی جدید پیدا کردم در مورد فعالیت شبکه جهانی کلمه در وبلاگم به اشتراک میگذارم و شما خواهر گرامی مونس مثلا از طریق آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز هر روزانه میتوانی پیگیری کنی چون بارها دیدم که در صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز مسئولان شبکه اطلاع رسانی میکنند در مورد وضع شبکه و غیره و این آدرس اینستاگرام شبکه جهانی کلمه هست : https://www.instagram.com/kalemehtv/
سلام ممنونم از کامنت شما
پست های بسیار خوبی نوشتی ،
و اینکه دوست عزیز همیشه شعیه و سُنی با همدیگه بحث داشتن ،،، ولی مهم اینکه هر دو طرف بتونن به باور های هم احترام بذارن ، و کاش یه روز اینجور بشه ..
پاسخ : علیکم السلام برادر عزیز ، و ممنونم که به وبلاگم سر زدی و برادر عزیز میخوام به شما بگم وقتی آخوندهای ظالم شیعه به مقدسات ما اهل سنت احترام نمیگذارند و به الله متعال و به رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به همسران حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و کلاً به دین مبین اسلام توهین و لعن میکنند پس ما اهل سنت باید از عقیده های خود دفاع کنیم و فکر میکنم شما برادر عزیز یکی از نفرات مردم شیعه هستی و وقتی مثلاً برای خواندن نماز جماعت به مسجد میروی بعدش احتمالاً بعضی وقت ها پای حرفای آخوندهای ظالم مینشینی و آخوندهای ظالم شیعه بدعت های زیادی در دین مبین اسلام وارد کرده اند و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نسبت میدهند و به الله متعال گناه کبیره ی شرک و .... را انجام میدهند و در بین ما اهل سنت نیز شنیده ام و دیده ام که کسانی هستند که کارهای شرک آمیز و بدعت انجام میدهند و در کل میخوام بگم بیاییم مسلمان واقعی باشیم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الله متعال در آیه ی 48 سوره ی النساء می فرماید :
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا ﴿ آیه ی 48 سوره النساء ﴾
ترجمه آیه : ( همانا الله متعال ، شرک را نمی بخشد ؛ و گناهان دیگر را برای هر کس که بخواهد ، می بخشد . و باید دانست که شرک ورزیدن به الله متعال ، گناه بسیار بزرگی است ) .
و تمامی موحّدان از روی آیات قرآن کریم و احادیث صحیح پیامبر عزیز دلمان حضرت محمد صلی الله علیه وسلم گفته اند و می گویند : ( که اگر فردی دچار شرک شود و بدون توبه ی خالصانه از دنیا برود ، دروازه های رحمت و مغفرت الهی به روی او بسته می شوند و هرگز مغفرت و بخشش الهی شامل حال وی نمی گردد ، و برخلاف گناهان دیگر که اگر الله متعال بخواهد مورد مغفرت قرار می دهد ، پس از آنجایی که امر شرک بسیار مهم است باید بسیار مواظب باشیم که در منجلاب شرک سقوط نکنیم ) و احکامات الله جل جلاله را به نحو احسن در اعمالمان انجام بدهیم و از کارهای بیهوده پرهیز کنیم و فقط و فقط الله یکتا و بی همتا را پرستش کنیم و فقط و فقط از الله یکتا و بی همتا حاجاتمان را بخواهیم و از هر نوع گناه بسیار بزرگ شرک و از گناهان بزرگ و کوچک دیگر نیز پرهیز کنیم تا الله جل جلاله با رحمتش همه ی ما را به رستگاری برساند ( آمین یا رب العالمین ) .
پرورش و تربیت خواندن از روزهای اول زندگی و کودکی و در محیط خانه و خانواده شروع می گردد و تا آخرین مراحل و عاليترين تحصیلات دانشگاهی ادامه پیدا میکند ، پدران و مادران باید عادت کتابخوانی را در فرزندان خود بوجود بیاورند و همچنین مربیان تربیتی كه نقش مهمي در تربيت دارند به خردسالان و کودکان آموزشی که لازم و كافي میباشد بدهند تا آنها را به کتاب خواندن راغب کند و اگر این آموزش توسط رسانههای همگانی باشد تاثیر بیشتری دربرخواهد داشت . و اما عادت نمودن به کتابخوانی لازم و کافی نبوده و میبایست نسبت به تحکیم و تداوم آن عادت نمود که هدف و مقصود مطالعه را تحقق ببخشد و برای تداوم عادت خواندن میبایست نظامهای دیگر هم به یاری و همکاری نظام آموزش بیایند خصوصا رسانههای همگانی و امکانات و ابرازهاي ارتباطی فراگیر نقش پیگیر و هماهنگ کننده را در رشد كتابخواني در جامعه بر عهده بگیرند .
اسلام که دینی عالم گیر می باشد به کتاب و کتابت عجین شده است ، و معجزهی آن کتاب ( قرآن کریم ) بوده به اندازه لازم در تشویق و ترغیب به امر کتاب و کتابخوانی و گسترش و توسعه کتابخانه سفارش نموده است .
دنیای بزرگ و شگفتانگیز کتاب و کتابخوانی به گروه خاصی و ويژهاي تعلق نداشته و هر فرد باید با کتاب زندگی کند و مطالعه و کتابخوانی باید بعنوان یک نیاز و احساس دایمی لازم و روزانه در میان عموم رایج و مطرح باشد تا افراد جامعه به خواندن و مطالعه ترغيب و فرهنگ كتاب و كتابخواني رواج يابد .
نقش و اهمیت کتاب و کتابخوانی :
درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی این است که با نهادینه کردن عادت به مطالعه در همه تفکرات و اندیشهها و دلها اقدام تا با همگانی کردن شور ، شوق و عشق به کتاب و کتابخوانی که آن در جامعه استمرار داشته باشد . اما جای تاسف دارد که عادت به مطالعه جایگاهی در رشد همه جانبه در همه سطوح اجتماع ما پیدا نکرده است . و هنوز که است عدهای از خواندن سرباز میزنند كه میبایست در پیشگیری از توسعه و گسترش بیشتر این آفت بمنظور رشد و اعتلای فرهنگ عمومی کوشش و تلاش زيادي نمود . و این معضلهء بزرگ را با جدیت و سخت کوشی هر چه تمامتر از جامعه دور کرد و حالا موقعی آن شده است که همه انگیزهها و موانعی که به هر دلیل در زمینه کتاب و کتابخوانی ایجاد شده است کنار رانده و با یاری ، کمک ، مردانگی و اراده قاطع تصمیم شکست ناپذیری گرفته و نسبت به احیای کتاب و کتابخوانی اقدام کنیم .
اهمیت کتاب هنگامی که روح به معنی اینکه در پیکره هنر دمیده گردد و معنویت به شکل هنری ارائه میشود درجه تاثیرگذاری و ماندگاری آن به شدت روبه فزونی میرود و پرداختن به اصولی از مسایل فرهنگی کشور از جمله مسئله کتاب و کتابخوانی و راه حلهای جهت رفع معضلات ، تنگناها و مشکلات آن ، اگرچه اموري است که نیازمند همت همگانی میباشد ولی بخشهای دولتی مسئول آن هستند و میبایست در راه آن سرمایهگذاری نموده و با بصیرت و قدرت نظارت لازم بر مسایل فرهنگی داشته باشند و آن را سر و سامان دهند و دستگاههای دولتی ادارهکنندهی کشور میبایست با پیشتازی کسانی را که دارای تفکر و اهل قلم هستند ترغیب نمایند تا به مطالعه و تحقیق دست زده و حاصل و نتیجه تلاشهایشان را در معرض استفاده کننده و همگان بگذارند و از این طریق میتوان فرهنگ جامعه را به پویایی و بالندگی رساند .
تجزیه و تحلیل از کمیت کتاب نقش آن را کم رنگ میكند که باید مستقیماً نویسنده را وارد عمل نمود ، نویسندهای که با خواندن کتاب آغاز مینماید و از اول نویسندگی دانشی را نداشته و با مطالعهی بیشتر به نویسندگی دست يافته است و او فردي کاملا خاصی میباشد .
در موقع تبلیغ و تمجید کتاب و کتابخوانی میبایست مسئولیت عرضه کننده و پدیدآوردگان کتاب که دارای اهمیت و مسئولیت سنگینی بودهاند اشاره نمود . واقعاً کسانی كه برای غذای روان و اندیشه نسبت به تهیه و توزیع کتاب میپردازند باید بداند که درباره خدمت به اینگونه کارها فایده داشته و همچنین دارای پاداش بزرگی است .
پیامی که در نمایشگاه کتاب درباره اهمیت و لزوم کتابخوانی مي باشد ضرورت دارد و باید اهمیت آن را در نظر گرفتن جهت بالابردن شکوفایی بیشتر استعدادهای توانمند که برای درک و فهم عمیق حقایق همگانی با تحولات علمی و فنی ، غنا ساختن آن و سازماندهی بر تلاشهای فرهنگی و ایجاد نظام اطلاعرسانی منسجم و توانمند ضرورت دارد و بر بهره وری آن در نمایشگاههای کتاب به بازدهی و افزايش آنها کمک میکنند .
هرگاه ضرورت کتابخوانی و اهمیت آن برای همگان تفسیر و تعبير گردد در آن صورت در هیچ جای نباید فردی یافت شود که با مطالعه بیگانه باشد و در هیچ مکان و زمانی نباید وجود داشته باشد مگر نقش محدودی که کتاب درآن نادیده انگاشته شود .
راهها و شیوههای کتاب و کتاب خوانی
براي ايجاد جذب و جلب افراد به مطالعه راههاي ميباشد تا آنها را به كتاب و كتابخواني ترغيب و تشويق نمائيد كه در اين مقاله به تعدادي از شيوههاي كه در راغب كردن مردم به مطالعه را سبب ميگردد بيان نمائيم ؛ و آن روشها عبارتند از :
• برگزاری مسابقات کتابخوانی و خلاصه نویسی کتابها میتوانند گرایش افراد را به مطالعه منجر کند و این گونه مسابقات باید از روی اصول و سنجیده برگزار شود که این زمینهساز عدهای زیادی از افراد به مطالعه خواهد شد .
• با گزیده نویسی و خلاصهسازی تعدادی از کتب حجیم و قطور مردم را به مطالعه ترغیب کرد که اغلب به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز میماند ، وقتی که آثار خوب ، مفید و ارزنده خلاصه گردد میتواند ، رغبت بعضی از افراد به مطالعه را افزایش داده و در آن امر کتاب و کتابخوانی موثر باشد .
• فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند علاوه بر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاشها و برنامهریزی و مشارکت حساب شده مربیان دارند جهت تشویق و ترغیب آنها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب آنها را همراهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب و یا هدیهی کتاب ، آنها را راغب نمود و به کودکان قبل از دبستان باید اهمیت داد که میتواند با گرفتن هدیهی برجستهای از اولیا و مربیان ، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به اين راه كشاند .
• برای ترغیب و علاقمند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی این است همانطور که بزرگترها مطالعه مینمایند ميتوانند كتابهاي كودكانه را گزينش كنند ، و در فرصتهای که کاری ندارند برای کودکانشان آنها را بخوانند که این کار سبب کتابدوستی و علاقمندی به کتابخوانی میشود ، و این عشق به تدریج در وجود كودک نهادینه میگردد.
• کتابهای تازه و جدیدی به مجموعهاي کتابخانهها بايد افزود که این امر گوارا و دلنشین بوده و حیات و پویایی کتابخانه را تامین و تضمین میكند ، و با فزونی بخشیدن به طالبان دانش و بینش آنها را ترغيب نمود ، هرگاه امکانات لازم و ضروری را به کتابخانه ندهند آن کارائی خود را از دست میدهد و قدرت جذب عضوهای جدید را ندارد و اعضا و مراجعین که قبلا داشته رو به کاهش میگذرد بدینوسیله همواره باید کتابخانهها را از لحاظ کتاب تقویت کرد.
• میبایست با برداشتن گام موثری که مردم را به طرف کتاب و کتابخوانی ترغیب نمود و آنها را به سوی کتاب و کتابخوانی سوق داد ، گامی ارزشمند و تلاشی بزرگی در این زمینه برداشت ، و با یافتن چنین راههای از قبیل برگزاری نمایشگاههای دایمی کتاب ، مسابقه کتابخوانی همراه با اختصاص جوایز برای کتابخوانها . و همچنان برای تلاش بیشتر در این مسیر ، باید وسایلی را از کارهای اساسی و ارزنده، مفید و ثمر بخش ، فراهم کرد .
• یکی ازعمدهترین و بهترین راههای افزایش اطلاعات عمومی ، مطالعه کتاب میباشد که همین زمینهساز گامهای بعدی برای رفع نیاز میباشد و به گونه مطلوب آنها را به قلهی پیشرفت در همه زمینههای مادی و معنوی میرساند .
اگر بتوان مردم را با هر ترتيبی كه ميباشد به كتاب و كتابخواني تشويق و ترغيب كرد و استعدادهاي كه در جامعه ميباشد شناسايي كرد ، ميتوان به توسعه و پيشرفت كشور و جامعه اميدوار بود . و اينك نتيجه ميگيريم اگر فرهنگ كتاب و مطالعه در جامعهی ما رونق پيدا كند و علاقمندان زيادي به آن رو آورند باعث توسعه و گسترش كشور و سرفرازي ملت و جامعه خواهد شد.
فدایی ، غلامرضا : کتاب و کتابخانه « مدیریت و توسعه »
منبع مطلب سایت کتابخانه عقیده :
http://www.aqeedeh.com
موضوع بحث : یک برنامه ریزی عالی برای خود ریختن که هم در این دنیا و هم در آخرت موفق و سربلند باشیم :
با سلام و خسته نباشید خدمت شما خواننده گان گرامی ، میخوام یک برنامه ریزی از دیدگاه خودم بنویسم : در این دنیا انسان از زمانی که متولد میشه و بعد پا به دوره ی کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، پیری ، کهن سالی میگذاره که باید هر انسانی در زندگی شخصی خود ، اولاً ناشکری خداوند را نکند که مثلاً چرا به من رنگ چشم آبی نداده ای ، باید انسان به آن چیزی خداوند برای او مقدر کرده قانع باشد ، و اگر انسانی مثلاً فقیر است و در یک خانواده ی کم درآمد هست ، اون فرد می تواند ان شاء الله با اراده مستحکم و قوی و توکل کردن به الله جل جلاله و درس خواندن و رسیدن به شغل مناسب و از راه حلال پولدار شود که خواستن توانستن است ، پس در هر شرایطی باید شکرگزار الله جل جلاله باشیم و باید با پدر و مادر خود و اعضای خانواده مشورت کنیم و مشکلاتمان را به خانواده ی خود بگوییم ، تا ان شاءالله با توکل کردن به خدا اون مسئله حل بشود و هر فردی باید در زندگی اش چند دوست صمیمی برای خود پیدا کند و باید دوستان خوبی را برای خودت انتخاب کنی که تو را به سمت بهشت خدا برسانه ، هر فردی باید حداقل دو ، سه نفر دوست صمیمی داشته باشد تا زمانی که احساس دلتنگی و ناراحتی میکنی با دوستانت به بیرون بروی و کمی وقت خودت را با دوستانت باشی ، مثلاً یک ، دو ساعتی را با دوستانت بگذرانی که یک تنوعی برای شما میشود و در حال و هوای شما تأثیر می گذارد و میدانیم که این دنیا با همه ی شادی ها و غم ها روزی به پایان می رسد و مقصد نهایی ما ( زندگی ما ) در اون دنیا ( آخرت ) می باشد و برای اینکه هم در این دنیا و هم در آخرت موفق و سربلند باشیم ، باید تلاش کنیم یعنی نمازمان را سر وقت بخوانیم و سعی کنیم هر پنج وقت نمازمان را با جماعت و در مسجد بخوانیم و در رمضان روزه بگیریم و علاوه بر اینکه روزه بگیریم ، اعمال خوب دیگر هم انجام بدهیم مثلاً تلاوت قرآن داشته باشیم ، ذکر سبحان الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر را زیاد بگوییم و از دروغ ، غیبت و سایر کارهای بد را انجام ندهیم ، چه در ماه پربرکت رمضان و چه در بقیه ی ماه های سال کارهای بد را انجام ندهیم و از گناه پرهیز کنیم و امر به معروف و نهی از منکر را رواج دهیم ، و وقتی می بینیم که مثلاً دوستمان ، آشنایمان یا هر فرد دیگری که در گمراهی است ، آن را امر به معروف و نهی از منکر کنیم و در درون خودمان نیز تفکر و بررسی کنیم که آیا خود من نیز اشکالاتی دارم ، و اشکالاتمان در رفتار و کردار را باید اصلاح کنیم و دیگران را نیز با توکل کردن به الله جل جلاله ، امر به معروف و نهی از منکر کنیم و حضرت محمد صلی الله علیه وسلم را باید الگوی خود قرار دهیم و همانند پیامبر صلی الله علیه وسلم زندگی کنیم و به عبادت الله جل جلاله بپردازیم و خواسته هایمان را فقط از الله جل جلاله بخواهیم ، پس با الله جل جلاله هیچ چیز شریک قرار ندهیم و در این دنیا اعمال صالح انجام بدهیم تا در آن دنیا ( آخرت ) موفق و سربلند باشیم .
نتیجه گیری : پس هر کسی دستورات الله جل جلاله و رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم را رعایت کرد و در این دنیا اعمال صالح و نیک انجام داد ، در آخرت پاداش آن اعمال صالح خود یعنی بهشت الله جل جلاله را دریافت می کند و جاودانه در آن ( بهشت ) با خوشی و شادی زندگی میکند .
به نام آن که هستی را بنا کرد / محبت را به دل ها آشنا کرد
احکام لباس و ستر عورت :
اولین چیزی که اسلام در راه ثبات و پایداری جامعه به آن توجه کرده ، عبارت از ممنوعیت برهنگی و دیده شدن عورت زن و مرد است . حالت برهنگی که در دوران عرب جاهلی وجود داشت با حالت برهنگی ملت های مترقی کنونی جهان اختلاف زیادی ندارند . مردان عرب خود را جلوی چشم همدیگر ، بدون هیچ شرمی ، برهنه می کردند ( در صحیح مسلم در باب " الاعتناء بحفظ العوره " نوشته است .... ) و در وقت غسل و قضای حاجت در ستر و پوشانیدن عورت خودشان لزومی نمی دیدند . در اطراف کعبه در حالیکه که لخت بودند طواف می کردند و آن را بهترین عبادت می شمردند ( از ابن عباس و غیره .. گفتند ) و حتی زنان هم در وقت طواف لخت بودند ( در کتاب التفسیر صحیح مسلم ذکر شده است ... ) و معمولاً لباسی را در برداشتند که باز هم قسمتی از سینه ، بازوها ، سر ، و هر دو ساق پا بیرون می ماند . ( تفسیر کبیر آیه : ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن . ) این حالتی است که امروز در آمریکا ، اروپا و ژاپن به چشم می خورد . در شرق غیر از نظام اسلامی نظام دیگری وجود ندارد که برای موضوع کشف و ستر عورت و حدود آنها اهمیت قائل شود . پس اولین درسی را که اسلام در اجتماع پیاده کرد همین بود که فرمود : ( یٰا بَنی آدَمَ قَدْ اَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمْ لِبٰاساً یُوٰاری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً ... ) ( سوره ی الاعراف ، 26 ) « ای فرزندان آدم هر آئینه فرود آوردیم بر شما لباسی که می پوشاند شرمگاه شما را و ( فرود آوردیم ) لباس زینت ، لباس تقوی و پرهیزگاری بهتر و نیکوتر است » . و پوشاندن بدن تمام زنان و مردان با این آیه واجب گردید و رسول خدا ( ص ) کشف عورت و نگاه کردن به آن را به شدت ممنوع کرده است ، چنانچه می فرماید : ( مَلْعُونٌ مَنْ نَظَرَ اِلٰی سَوْأةَ اَخیِه ) . ( احکام القرآن ، جصاص . ) « کسی که بر شرمگاه برادرش نگاه کند ملعون است » ( لٰا یَنْظُرُ الرَّجُلُ اِلٰی عَوْرَةِ الرَّجُلِ وَ لاٰ اِمْرَاَةٌ اِلٰی عَوْرَتِ اِمْرَاَةٍ ) ( به روایت احمد ، مسلم ، ترمذی و ابوداود . ) « و نظر نکند یک مرد به عورت مرد دیگری و نه یک زن و به عورت زن دیگری » . ( لِاَنْ اُخِرَّ مِنَ السَّمٰاء فَانْقَطِعُ نِصْفَینِ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَنْ اَنْظُرُ اِلٰی عَوْرَةِ اَحَدٍ وَ یُنْظَرُ عَوْرَتی ) ( مبسوط ، کتاب استحسان . ) « اگر من از آسمان بیفتم و دونیم شوم بهتر از این است که بر عورت کسی نگاه کنم و یا کسی بر عورت من نگاه کند » . و همچنین در باب حدود عورت مردان : حدیثی از ابو ایوب انصاری ( رض ) در این کتاب نوشته شده که فرمود : « مٰا فَوْقَ الرُّکْبَتَیْنِ مِنَ الْعوْرَةِ وَ مٰا اَسْفَلَ مِنْ سِرَّةٍ مِنَ الْعَوْرَةِ » . ( دارقطنی . ) « از زانوها تا زیر ناف عورت است ... و عورت مرد بین ناف و زانویش است » . و نیز در همین کتاب و در باب حدود عورت زنان : از حضرت محمد ( ص ) حدیثی وجود دارد که می فرماید : « لَعَنَ اللهُ الْکٰاسِیٰاتُ الْعٰارِیٰاتِ » . ( موطای امام مالک ) « یعنی خداوند زنان پوشیده ی برهنه را لعنت کرده است » .
اتمام حجت با غرب زدگان :
غرب زدگان شدیدترین اعتراضات را بر حجاب وارد می کنند . حجاب در نظر آنان یک چیز بی معنا و باطل به حساب می آید و برای از بین بردن حجاب دست به تمسخر و محکومیت آن زده اند ، ولی استدلال آنها مانند این است که بگویند وجود بینی در صورت انسان ضروری نیست و در صورت هرکس بینی را مشاهده کنند به او بخندند و مورد استهزا قرار دهند . این دلایل جاهلی که آنها می روند تنها جاهلان را می ترساند و اگر آنها عقل داشتند می فهمیدند که اختلاف اساسی بین ما و آنها در مقام و ارزش انسان است . اموری که نزد ما ارزش و قیمت والایی دارد نزد آنها بسیار بی ارزش و بی مقدار است ، لذا دستورالعملی که به عنوان مقیاس اندازه گیری اشیاء نزد ما وجود دارد به طور حتم در نظر آنها زاید و بی ارزش است و تا وقتی که بین طرفین این اختلاف اصلی و اساسی وجود داشته باشد کم عقلی خواهد بود که به مسائل فرعی پرداخته شود و روی آنها بحث و جدل شود ، زیرا لازم است در مرحله ی اول ریشه و مبدا اختلاف را مورد حل و فصل قرار داد . و اما راجع به ارزش و مقام انسان ، تنها دلیل و برهانی که ما می توانیم ارائه دهیم همین قوانین فطرت است زیرا هر چیزی را که وجود انسان طبق تقاضای فطرت برای خیر و صلاح خود بپذیرد حقیقتاً آن چیز مستحق توجه ، اهتمام و تقدیر خواهد بود . پس بیایید مقیاس شما را هم مورد آزمایش قرار بدهیم و ببینیم که در تعیین ارزش و قیمت اشیاء حق به جانب کدامیک از ماست . شما دلایل علمی تان را ارائه دهید و ما هم دلایل خویش را عرضه می کنیم ، سپس هر دوی آنها را در دو کفه ی ترازو می گذاریم و پیش روی اشخاص صادق و امین وزن می کنیم تا ببینیم کدام کفه سنگین تر و کدام سبک تر است . اگر ما به شما ثابت کردیم که معیار ما صحیح و درست است پس شما اختیار دارید که ارزش های عقلی و علمی ما را بپذیرید و یا اینکه به همان ارزش ها در پیروی از هوا و هوس باقی بمانید ولی باید بدانید که دومین موضع شما اشتباه و ضعیف و سست است زیرا بجای اینکه شما را بر دیگران غالب سازد ، بر عکس موجب شکست شما خواهد شد و مورد تمسخر و استهزاء دیگران قرار می گیرید . گروه دوم : گروه دیگری هم بجز گروه اول وجود دارد . گروه اول هم از مسلمان و هم از غیر مسلمان تشکیل شده است ، ولی گروه دوم اکثراً مسلمان بوده و از خود احکامی را تراشیده اند که آن را با احکام حجاب مخلوط کرده اند و تا به حال نیز مردد بوده اند ، نه با آن طائفه اند و نه با این طائفه " مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء " و در حالی که مسلمان بوده و به اسلام ایمان آورده اند و به معیارهای اسلامی در زمینه ی اخلاق ، تهذیب ، کرامت و اعمال نیک ایمان ندارند . آنها می خواهند که زنانشان به زیور عفت و حیا آراسته باشند و منازلشان از آلودگی های اخلاقی پاک باشد و هیچ گاه آماده نیستند که نتایج پیروی از تمدن و اجتماع غربی را قبول کنند ولی از طرف دیگر دختران ، خواهران و زنانشان به راهی می روند که تمدن غربی می رود و از حدود و چهار چوب نظام اجتماعی اسلام گاهی بر اثر تردد و تذبذب تجاوز می کنند . گاهی به دستورات اسلام عمل می کنند و گاهی از انجام آن امتناع می ورزند ، ایشان کاملاً در اشتباهند که می گویند با جمع بین بعضی روشهای غربی و بعضی روشهای اسلامی می توانند از منافع و خوبی های هر دو برخوردار گردند و به این ترتیب هم اخلاق اسلامی در منازل و خانه ها محفوظ مانده و رعایت شده است ، هم نظام خانوادگی مستحکم و سالم مانده است و هم نظام اجتماعی غرب از محاسن و امتیازات نظام اجتماعی غرب برخوردار گردیده و از بدی ها و مضرات آن در امان مانده است . ولی حقیقت این است که جمع بین روشها و دیدگاههای دو تمدن که نظر اهداف و جهت گیری ها با یکدیگر اختلاف ریشه ای دارند نادرست و غیر صحیح است ، زیرا اختلاط و التقاط بین دو چیز متضاد قاعدتاً موجب افزایش مضرات آنها می گردد و سبب بدست آوردن منافع بیشتری نمی شود . این مخالف با عقل و فطرت است که کسی عنان نفس خود را آنقدر رها کند که تجاوز از قوانین اسلامی برایش عادی و بی تفاوت گردد و با این وجود بگوید که می تواند نفس خود را هنگام ضرر و زیان کنترل کند . حرص و علاقه ی زیاد به پوشیدن لباس های جذاب و چسبان و نازک ، فنا شدن در تجملات و زینت ، شرکت در محافل و توجه زیاد به عکس های برهنه و داستان های تحریک آمیز و تعلیم دختران به سبک و شیوه ی غربی ... تمام این ها نتایج تجاوز و زیر پا گذاشتن حدود اجتماعی اسلام است که اگر ضرر آنها بطور عاجل و سریع به نسل موجود نرسد ، احمقانه خواهد بود که فکر شود نسل های آینده هم از ضرر آن در امان خواهند ماند ، زیرا هر مکتب و اجتماعی که در مسیر انحراف قرار گیرد ، در ابتدای مسیر اندکی از صراط مستقیم منحرف می گردد ولی وقتی که از آن نسل به نسل های بعدی برسد ، بدون شک آن اشتباه و انحراف بسیار گسترده و غیر قابل پیش گیری خواهد بود . مصداق خارجی ادعای ما آمریکا و اروپا است ، زیرا اصول و پایه های غلطی را که آنها برای تنظیم اجتماع جدیدشان وضع کرده بودند بزودی و سریعاً نتیجه ی آنها معلوم نشد ، بلکه در نسل های سوم و چهارم بود که ثمرات و نتایج این تمدن ظاهر گردید . لذا این جمع اجباری و ساختگی بین رسوم و روشهای غربی و راه و روش اسلامی و این حجاب و بی حجابی پایدار و استوار نخواهد ماند و بطور طبیعی به صورت یک طرفه به سمت آداب و رسوم غربی سیر خواهد کرد . کسانی که اینگونه عمل می نمایند لازم است بدانند که اگر آنان فعلاً در ابتدای راه قرار دارند و به آخر راه نرسیده اند ، نسل های آینده به آخر راه خواهند رسید . سؤال پایانی : بر این افراد لازم است که بیش از پیش درباره ی این موضوع تصمیم بگیرند و قبل از اینکه در این راه گام بردارند ، وضعیت خود را با پاسخ به این سؤال روشن سازند که : آیا شما آماده اید که نتایج قطعی و طبیعی این نظام اجتماعی را که در آمریکا و اروپا حاصل شده است قبول نمایید ؟ و آیا شما حاضرید که در اجتماعتان مانند جامعه ی غربی عوامل تحریک کننده شهوت را ببینید ؟ و آیا شما می پسندید که فساد غرب از قبیل بی عفتی ، بی حیایی و غلبه شهوت در جامعه شما هم رواج یابد ؟ و در اثر آن امراض مختلف مسری شیوع پیدا کند ، و نظام خانواده از هم بپاشد ، طلاق و جدایی زیاد گردد ، دختران و پسران طوری تربیت شوند که بدون قید و شرط با آزادی تمام و بی بند و باری از همدیگر کام بستانند و با استفاده از امکانات جلوگیری از بارداری و سقط جنین و قتل فرزندان ، نسل منقطع شود و یا با تجاوز از حد اعتدال شهوت ، جوانان اعم از دختر و پسر قوای عقلی و صحت جسمانی را از دست بدهند ، و حتی خردسالان هم از آن فساد نجات نیابند و تمایلات جنسی شان پیش از بلوغ و در دوران رشد سریع بیدار گردد و در اثر آن به رشد و نمو جسمی و فکریشان در خردسالی لطمه وارد گردد ؟ اگر شما به خاطر منافع مادی و لذایذ شهوانی و جسمانی حاضرید که تمام این عواقب وخیم را بپذیرید پس در پیروی و متابعت از رسوم غربی آزاد هستید ، در این صورت باید اسلام را از ذهن خود بیرون آورید و قبل از رفتن به این راه اعلان کنید که رابطه ی شما با اسلام قطع شده است و شما دیگر با اسلام هیچ رابطه و پیوندی ندارید ، تا اینکه بعد از آن نتوانید کسی را به نام اسلام فریب دهید و زشتی ، رسوایی و نام بدتان سبب بدنامی اسلام و مسلمانان گردد . ولی اگر شما نمی توانید که آن نتایج را بپذیرید و غالباً مصمم هستید تا پیرو نظامی باشید که دارای تمدن پاک ، صالح و سالم باشد و فضایل و ملکات و خصایل شریف انسانی در آن نشو و نما کند و انسان در آن محیط آرام و پاک به شکوفایی عقلی ، روحی و مادی برسد و مردان و زنان با دوری کردن از وسایل تحریک نامناسب شهوت حیوانی بتوانند قدرت و استعدادشان را در خدمات اجتماعی به مصرف برسانند و خانواده که اساس و پایه ی تمدن است ثابت و سالم بماند و نسل و نسب حفظ گردد و فساد و اختلاط نسب از بین برود و زندگی خانوادگی مصدر و منشاء آرامش روحی و اطمینان قلبی و محل تربیت فرزندان و تعاون و همکاری بین اعضای خانواده باشد .
اگر شما حقیقتاً چنین راه پاک و سالم را خواهانید پس به طرف غرب گرایش پیدا نکنید ، زیرا که آن جامعه ی سالم در جهت مخالف این تمدن قرار دارد و عقلاً نیز محال است که کسی به سمت غرب روان باشد ولی از شرق سر در آورد و اگر شما تمام این ها را می خواهید پس لازم است که تنها از اسلام پیروی و متابعت کنید ، ولی شرط آن این است که پیش از پیمودن این راه تمام منافع مادی و لذایذ شهوانی و جسمانی را از نفس خود دور نمایید تا اینکه تحت تأثیر مظاهر فریبنده و فتنه انگیز غرب قرار نگیرید ، از اذهان و افکار خود نظریات و افکار غربی را پاک کنید و تمام اهداف و اصولی را که از تمدن غرب گرفته بودید کاملاً دور اندازید ، زیرا اسلام خود دارای اهداف و اصول جداگانه و مستقلی است و مطابق آن اصول و اهداف و دیدگاههای سازنده اش ، نظام اجتماعی جداگانه دارد و این نظام اجتماعی را با ضوابط و قوانین مشخص و روشهای تربیتی مخصوصی حمایت می کند . در این ضوابط و شیوه های پرورشی حکمت های بالغه ای نهفته است که در آن تمام خصایص طبیعی انسانی مراعات شده و بدون مراعات و تطبیق آنها نظام مذکور نمی تواند از اختلال و تشویش دور بماند . نظام مذکور یک نظام عملی است نه خیالی و فرضی که بر اوهام استوار باشد مانند دموکراسی افلاطونی که در عمل ممکن نبود ، این نظامی است که در طول بیشتر از چهارده قرن از آزمون روزگار سربلند بیرون آمده است و در طول همین مدت در هیچ یک از ملل و کشورها فساد و اختلالی ایجاد نکرده است ، در حالی که در مدت یک قرن تمدن غربی چنان مفاسد و پلیدیهایی بوجود آورد که امروز جهان بشریت را در گرداب هلاکت فرو برده است . اگر شما می خواهید از این نظام اجتماعی محکم ، استوار و آزمایش شده استفاده کنید پس بر شما لازم است که روش های تربیتی آن را با جان و دل قبول کنید و مراعات اصول آن را بر خود لازم بدانید و در مقابل ضوابط و قوانین آن با تمام خضوع و خشوع تسلیم شوید و بعد از آن حق ندارید که این نظام را به ناحق و از روی باطل با بافته های ذهنی خود و یا تفکرات و تئوریهای دیگران و یا با افکار خام و روش های آزمایش نشده که با طبیعت و سرشت اسلام کاملاً مخالف است ملوث و آلوده سازید . گروه سومی نیز هستند که از اشخاص نادان و غافل تشکیل شده است و دارای اهمیت و کفایت و قدرتی نیستند که بتوانند مسائل را تحلیل کرده و در آن تفکر نمایند و نظر بدهند . این گروه اهمیت و ارزشی ندارند تا در رابطه با آنان بحث کنیم ، لذا از بررسی وضعیت آنان صرف نظر می کنیم و به مطلب خود ادامه می دهیم .
منبع : کتاب " حجاب "
تألیف : ابوالاعلی مودودی
ترجمه : نعمت الله شهرانی
کافری بد به مقام نبوّت گفته بود ، مسلمانی خبر دار شد آن کافر را کشت ، انگلیسیها خواستند آن مرد مسلمان را بکشند ، گروه او گفتند اگر کشته شود در مقابل او صد کافر را خواهند کشت ، انگلیسیها وی را به زندان انداختند ، آن مرد مسلمان در زندان آب برای وی میسّر نبود تا وضو بجا آورد ، به جای آن پنج وقت تیمّم می کرد تا نماز را ادا کند ، انگلیسیها آن مرد را درحال تیمّم دیدند ، گمان کردن دیوانه است که روزی پنج بار خاک به رو و دست خود می کشد ، او را به همان گمان از زندان رها کردند .
منبع این مطلب از کتاب : الروضات فی الطهارات و الصلوات
تألیف : المرحوم الشیخ محمد عقیل بن سلطان العلماء
سلام حالتون خوبه ، امیدوارم که حالتان خوب باشد ، ببینید برادران و خواهران گرامی ، بنده میخوام بگم که از زمان حضرت آدم و حوا که در آن زمان چنین امکاناتی که در این قرن 21 هست ، نبوده و مردم از عقل و فهم کمتری برخوردار بودند که خداوند متعال با فرستادن پیامبرانی از طرف خود ، و با فرستادن وحی به پیامبران مردم را به سوی کارهای خوب امر میکرد و از کارهای بد مردم را نهی میکرد و خداوند هر پیامبری را مطابق با زمان همان دوران فرستاد ، که در آن دوران مردم از عقل و فهم کمتری برخوردار بودند که در آن دوران فحشا و فساد نیز زیاد بود و مردم شراب می نوشیدند و کارهای خلاف زیادی میکردند و دختران خودشان را نیز زنده به گور میکردند و خیلی از اتفاق های بدی که در آن دوران رخ میداد ، مثل بت پرستی ، آتش پرستی و امثال این چیزها ، ولی این قرنی که ما الان در آن زندگی میکنیم دیگر دلیلی نداره که انسان به سمت کارهای بد برود و بعد هم بگه که من نمیدانستم که این کار ، حرامه ، چون خداوند تعیین کرده چه چیزی حلاله و چه چیزی حرامه و باید یک انسان مسلمان خواسته های خود را فقط از الله متعال بخواهد و نباید از امامزاده ها ، قبرها ، بت ها ، آتش و غیره ... خواسته های خود را بخواهد که مثلاً ای امام رضا ، فلان مشکل منو حل کن یا مثلاً ، من سلامتی بچه ام را از تو میخوام ، که این کار اشتباهی است و شرک به خدا می باشد و باید حاجتمان را مستقیماً از الله متعال بخواهیم و شاید شمای ( بازدید کننده ) بگویید که این امامزاده ها وسیله ای هستند که دعای ما را به خداوند میرسانه ، اولاً خداوند به هیچ وسیله ای نیاز ندارد و بی نیاز از همه چیز است و همه چیز در دست و اراده ( الله متعال ) می باشد و دوماً این اندیشه ای ، که شاید بعضی از شماها ( بازدید کننده ها ) که فکر میکنید که امامزاده ها دعای ما را به خداوند متعال می رسانند ، کاملاً اشتباه است ، چون به انسانی که دستش از این دنیا کوتاه است نمی توانید بگویید که برای من به درگاه خدا دعا کن ، ولی به شخصی که زنده است ، اگه بگویید که برای من به درگاه خدا دعا کن ، اشکالی ندارد ، اما شخصی که دستش از این دنیا کوتاه است ، اگه بگویید که برای من دعا کن ، اشکال دارد و شرک است و شرک گناه کبیره ای است که خداوند گفته این گناه را هرگز نمی بخشه ، پس هر کسی که تا حالا در گمراهی بوده ، میتونه همین الان که زنده است به درگاه خدا توبه کنه و حاجت خود را مستقیماً از خداوند متعال بخواهد و خداوند به انسان اختیار را داده و راه راست و کج را مشخص کرده که هرکس میخواهد رستگار شود باید راه راست را در پیش بگیرد و راه راست به شیوه ی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) می باشد و در مورد ازدواج هم میخوام بگم که در اسلام فقط یک نوع اذواج وجود داره که اون هم ، اذواج دائمی هست و اذواج صیغه ای و یا موقتی وجود نداره و این اذواج موقتی حرام است و حکم زنا را داره ، پس هر کسی که میخواهد اذواج کند ، باید اذواج دائمی کند و در مورد فعل لواط ( نزدیکی مرد با مرد ) نیز خداوند این کار را حرام اعلام کرده و باید از این کار دوری کرد ، که عاقبت بدی دارد و باور کنید جهنم عذاب های دردناکی داره و دین اسلام با مشقت های زیادی به دست مسلمانان رسیده است که باید دین خدا را به همه ی مردم جهان رساند و به یکتاپرستی الله متعال دعوت داد و در روز قیامت ، اولین سوالی از انسان سوال میشه در مورد نماز است و برای اینکه نماز ما مقبول و صحیح باشد لازمست که ابتدا طهارت داشته باشیم ، و طهارت دو نوع است :
1- طهارت از حدثاصغر که بدان وضو گرفتن می گویند.
2- طهارت از حدث اکبر که به آن غسل کردن می گویند.
منظور از حدث اصغر، بی وضویی است :
وضو عبارت است از طهارت و پاکیزگی صورت و دست و سر و پا با آب.
یعنی با رفع بی وضویی و داشتن وضو ما می توانیم نماز بخوانیم و در حقیقت نماز بدون وضو نزد الله تعالی قبول نیست. زیرا الله تعالی در کتاب خود قرآن چنین می فرمایند :
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَینِ » (سوره مائده آیه 6).
یعنی : ای کسانیکه ایمان آوردهاید ، هرگاه خواستید که برای ادای نماز بپا خیزید و وضو نداشتید ، صورتتان را و دستتهایتان را تا آرنج بشویید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا قوزک ها نیز بشوئید.
وضو دارای دو جزء است : یکی رکن و دیگری سنتهای آن است . رکن یعنی کارهایی که برای داشتن وضویی صحیح حتما باید انجام شود این موارد عبارتند از:
1- نیت آوردن (در قلب که می خواهی وضو بگیری ، و تلفظ آن با زبان بدعت است)
2- شستن صورت که مضمضه و استنشاق هم جزو آن است.
3- شستن دو دست با آرنج ها.
4- مسح تمام سر، گوشها جزو سر هستند.
5- شستن پاها با قوزکها.
6- ترتیب مراحل فوق.
این موارد ضروری هستند تا وضوی ما صحیح باشد ولی اگر بخواهی که وضویی کامل داشته باشی می توانی کارهای زیر را نیز انجام دهی :
1- سواک کردن (مسواک زدن)
2- سه بار شستن دو کف دست در ابتدای وضو
3- خلال کردن ریش (آب را به تمام ریش رساندن)
4- خلال کردن انگشتان دست و پا
5- تقدیم راست به چپ
6- سه بار شستن (اعضای وضو)
7- دعا بعد از وضو که باید گفت: " أشهد أن لا إله إلا الله، وحده لاشریک له، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله "
اما حدث اکبر یا واجب شدن غسل :
پاکی از حدث اکبر بر وضو نیز مقدم تر است . یعنی اگر کسی وضویی کامل هم بگیرد مادامی که بر او غسل واجب شده باشد ، نمی تواند نماز بخواند.
غسل نیز برای بعضی از عبادات واجب می شود.
آنچه غسل را واجب میکند : 1- خروج منی در حالت بیداری یا خواب 2- جماع ، اگرچه منی خارج نشود 3- کافری کهمسلمان میشود 4- قطع شدن خون حیض و نفاس
روش غسل جنابت : از عایشه (رضی الله عنها) روایت است : « پیامبر صلی الله علیه وسلم به هنگام غسلجنابت ابتدا دستهایش را میشست ، سپس با دست راستش بر طرف چپش آب میریخت و شرمگاهش را میشست . آنگاه وضویی همچون وضوی نماز میگرفت و آب برمیداشت و با انگشتانش بین موهایش را خلال میکرد تا مطمئن شود که آب به پوست رسیده است سپس سه مشت آب بر سرش میریخت و بدنبال آن بر سایر بدنش آب میریخت سپس پاهایش را میشست ». بخاری و مسلم
نکته : بر زن واجب نیست که برای غسل جنابت موهای بافته شدهاش را باز کند ولی برای غسل حیض باید آنها را باز کند :
از ام سلمه (رضی الله عنها) روایت است : « گفتم : ای رسول خدا ! من زنی هستم که موهایم را میبافم آیا برای غسل جنابت باید آنها را باز کنم ؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب فرمود : خیر، بلکه کافی است که سه مشت آب را بر سرت بریزی ، سپس آب را بر تمام بدنت جاری کنی تا پاک شوی ». نسایی.
از عایشه(رضی الله عنها) روایت است که اسماء از پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارة غسل حیض سؤال کرد. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : «هر کدام از شما مقداری آب و سدر را بردارد و با آن به خوبی طهار بگیرد سپس آب را سرش بریزد و خوب آن را مالش دهد تا آب به تمام نقاط سرش )زیرموها) برسد. سپس آب را بر خودش بریزد و تکه پنبهای آغشته به مسک را برداشته و با آن خود را پاک کند، اسماء گفت : چگونه با آن خود را پاک کند؟ فرمود : سبحان الله! خودش را با آن پاک کند ، عایشه در حالی که گویا میخواست آن را (از دیگران) پنهان کند ، گفت : با آن تکه پنبه آغشته به مسک ، اثر خون را پاک کند». مسلم.
همچنین از پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارة غسل جنابت سؤال کرد ، فرمود : «آب را بردارد و با آن به خوبی وضو بگیرد سپس آب را بر سرش بریزد و آن را مالش دهد تا آب به تمام نقاط سرش (زیرموها) برسد ، سپس آب را بر سایر بدنش بریزد».
این حدیث به صراحت فرق بین غسل حیض و جنابت را بیان میکند بطوریکه تأکید شده است زن حایض باید در مالیدن سرش مبالغه کند و آن را پاک نماید ولی در غسل جنابت چنین تأکیدی وجود ندارد. همچنین حدیث ام سلمه دلیل بر عدم وجوب باز کردن موی بافته شده در غسل جنابت است.
در اصل موهای بافته شده را باید باز کرد تا یقین حاصل شود که آب به ته آنها رسیده است. ولی در غسل جنابت بخاطر تکرار و مشقت زیاد در این کار (باز کردن موها) ، مورد عفو قرار گرفته است ، برخلاف غسل حیض که در ماه تنها یکبار صورت میگیرد.
البته علاوه بر طهارت بدن از بی وضویی یا حدث اکبر، برای اینکه نماز درست باشد لازمست که بدن و لباس ما و نیز محل و مکان ادای نماز از نجاسات پاک باشند.
حال که طهارت را با هم مرور کردیم، به بررسی نحوه ی نماز البته بصورت مختصر می پردازیم :
1 – در حالی که جنین است ، خودت قرآن بخوان
2 – هنگامِ شیر خواریش ، به قرآن گوش فرا بده
3 – جلویش قرآن بخوان ( غریزه ی تقلید )
4 – یک محصحف مخصوص به خودش را به او هدیه کن ( غریزه ی مالک بودن )
5 – روز ختم قرآنش را جشن بگیر
6 – قصه های قرآن را برایش بازگو کن
7 – ( از سوره های کوچک قرآن مسابقاتی سرگرم کننده برایش مهیا کن ( برای سنین 5 سالگی یا بیشتر )
8 – اجزای محیطیش را به قرآن مربوط کن
9 – مسابقه ی ، این کلمه تو کدوم سوره هست را از فرزندت بپرس ؟
10 – قرآن را در همه جا دوستش قرار بده
11 – با وسایل تخصصی قرآن و دانش های قرآنی آشنایش کن
12 – برایش دی وی دی های آموزشی و فلاش های آموزش قرآن را فراهم کن
13 – ( برای شرکت در مسابقات تشویقش کن ) در منزل / مسجد / کتابخانه / مدرسه
14 – در حال خواندن قرآن صدایش را ضبط کن
15 – برای شرکت در مجموعات و مراسمات قرآنی تشویقش کن
16 – هنگامیکه داستانی از داستان های قرآنی را برایت می گوید با علاقه به داستانش گوش کن
17 – به پیش نماز شدن ، تشویقش کن
18 – هنگامی که خودتان در منزل قرآن می خوانید او را نیز به حلقه ی قرآن راه دهید
19 – به حلقه ی قرآن مسجد بسپارش
20 – به سوالاتی پیرامون قرآن اهمیّت بده
21 – فرهنگ لغت های عربی کوچک را برایش فراهم کن ( 10 سال به بالا )
22 – کتابی از کتاب های تفسیر آسان را برایش مهیا کن ( کتاب ، نوار ، دی وی دی / نرم افزار )
23 – به انسان های اهل علم و اخلاق ، معرفیش کن
24 – شیوه ی آموزشیش را به قرآن مربوط کن
25 - کلمات و کارهای روزانه اش را به قرآن ربط بده
26 – همیشه تنوع را برایش رعایت کن
(( مطلب در مورد راه رسیدن به بهشت و نعمت های بهشتیان و عذاب های جهنمیان ))
آیا راه بهشت دشوار است ؟
الحمدلله ،
بهشت درجه بسیار بلندی است و صعود به بلندی ها به سعی و تلاش نیاز زیاد دارد . راه بهشت با مخالفت با هوای نفس تحقق مییابد و این به اراده آهنین و تصمیم قاطع نیاز دارد . در حدیثی از بخاری و مسلم از حضرت ابی هریره روایت شده که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند :
« حجبت النار بالشهوات، و حجبت الجنة بالمکاره » جامع الاصول : ( 10/521) شماره 8069 .
( دوزخ با لذایذ و شهوات و بهشت با نا ملایمات احاطه شده است ) .
در سنن نسائی ، ابو داود و ترمذی از ابی هریره روایت شده که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند : « اذْهَبْ فَانْظُرْ إِلَیْهَا فَذَهَبَ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ جَاءَ فَقَالَ أَیْ رَبِّ وَعِزَّتِکَ لَا یَسْمَعُ بِهَا أَحَدٌ إِلَّا دَخَلَهَا ثُمَّ حَفَّهَا بِالْمَکَارِهِ ثُمَّ قَالَ یَا جِبْرِیلُ اذْهَبْ فَانْظُرْ إِلَیْهَا فَذَهَبَ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ جَاءَ فَقَالَ أَیْ رَبِّ وَعِزَّتِکَ لَقَدْ خَشِیتُ أَنْ لَا یَدْخُلَهَا أَحَدٌ » جامع الاصول : ( 10/520) شماره 8068 .
( برو بهشت و آنچه را که در بهشت برای مؤمنان آماده کردهام ملاحظه کن . جبرئیل رفت و بهشت و تمامی امکانات آن را مشاهده کرد و سپس برگشت و گفت : پروردگارا ! سوگند به جلال و عظمتت ، هر کس درباره این نعمتها بشنود ، برای ورود آن خود را مهیا میکند و وارد آن میشود . پس خداوند دستور دارد که بهشت بوسیله ناملایمات احاطه شود و به جبرئیل امر کرد ، برو و ببین که برای بهشت و اهل بهشت چه آماده کردهام . جبرئیل رفت و برگشت و گفت : پروردگارا ! سوگند به جلال و عظمتت ، بیم آن دارم که کسی وارد بهشت نشود ) .
امام نووی در شرح مسلم پیرامون حدیث اول تفسیر و توضیحاتی به شرح زیر نوشته است : این تمثیل بسیار زیبا و نشانگر فصاحت و جامعیت کلام رسولالله صلی الله علیه وسلم است . معنی و مفهوم آن ، این است که انسان تا کارهای دشوار و ناملایم را انجام ندهد ، به بهشت نمیرسد و تا لذتها را فدا نکند از دوزخ نجات نمییابد . آری ، دوزخ و بهشت با شهوات و مکاره پوشانده شدهاند . هر کس از پردهها و موانع عبور کند به محبوب میرسد . برداشتن موانع راه بهشت یعنی روبرو شدن با مشکلات و برداشتن موانع دوزخ یعنی رسیدن به لذتها .
مکاره و مشکلات عبارتند از : کوشش در عبادت ، مواظبت بر آن ، صبر در برابر مشکلات راه عبادت ، فرو بردن خشم ، عفو و گذشت ، بردباری ، صدقه ، نیکی در حق کسی که نسبت به شما عمل بدی انجام داده است و صبر در برابر لذتها و امثال آن. شرح نووی بر مسلم : (17/165) .
و الله اعلم
و صلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین
منبع : کتاب "بهشت و دوزخ" ؛ دکتر عمر سلیمان اشقر .
IslamPP.Com
شدت عذابی که اهل دوزخ با آن روبرو میشوند تا چه حدی است ؟
الحمدلله ،
عذاب و شکنجه آتش بسیار سخت و بیمناک است ، آتش دوزخ دارای عذابی چنان سخت و وحشتناک است که انسان را آماده میسازد تا بخاطر نجات از آن بهترین دارایی و هستی خود را به عنوان فدیه تقدیم کند : « إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَی بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ » آل عمران : 91
( کسانی که کفر میورزند و با کفر از دنیا رخت برمیبندند ، اگر زمین پر از طلا باشد و ( بتوانند برای بازخرید خود ) آن را به عنوان فدیه بپردازند ، هرگز از هیچ کدام از آنان پذیرفته نخواهد شد . برای ایشان عذاب دردناکی است و یاوری ندارند ) .
و در جائی دیگر در این رابطه میفرماید : « إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » المائدة : 36
( بیگمان اگر همه آنچه در زمین است و همانند آن ، مال کافران باشد و ( یکایک آنان در آخرت ) آن را برای نجات خود از عذاب روز قیامت بپردازند و بخواهند خویشتن را بدان بازخرید کنند ، از ایشان پذیرفته نمیگردد ( و راهی برای نجاتشان وجود ندارد و) دارای عذاب دردناکی میباشند ) .
در صحیح مسلم از حضرت انس روایت شده که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمود : « یُؤْتَی بِأَنْعَمِ أَهْلِ الدُّنْیَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیُصْبَغُ فِی النَّارِ صَبْغَةً ثُمَّ یُقَالُ یَا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَیْتَ خَیْرًا قَطُّ هَلْ مَرَّ بِکَ نَعِیمٌ قَطُّ فَیَقُولُ لَا وَاللَّهِ یَا رَب » . مشکاة المصابیح (3/102)
( آنچه اهل دوزخ در دنیا داشته اند روز قیامت مهیا میشود و سپس در آتش رنگ داده میشود . آنگاه سوال میشود : ای فرزند آدم ! آیا هرگز خیری را دیدهای ؟ آیا هرگز نعمتی نزد تو بوده است ؟ میگوید : پروردگارا ! سوگند به ذات تو هرگز ندیدهام ) .
این تنها چند لحظهی اندکی است که کفار با مشاهدهی آن تمامی لذاید و شادیهای دنیا را فراموش میکنند .
در بخاری و مسلم از انس بن مالک روایت شده که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند : « إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ لِأَهْوَنِ أَهْلِ النَّارِ عَذَابًا لَوْ أَنَّ لَکَ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَیْءٍ کُنْتَ تَفْتَدِی بِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ سَأَلْتُکَ مَا هُوَ أَهْوَنُ مِنْ هَذَا وَأَنْتَ فِی صُلْبِ آدَمَ أَنْ لَا تُشْرِکَ بِی فَأَبَیْتَ إِلَّا الشِّرْکَ » . بخاری ، کتاب الرقائق ، باب : صفة الجنة و النار، فتح الباری : ( 11/416) . مشکاة المصابیح : ( 3/102)
( خداوند روز قیامت خطاب به دوزخیانی که عذابشان نسبت به دیگران کمتر است ، میفرماید : آیا اگر از نعمتهای زمین چیزی می داشتی آن را برای نجات از عذاب دوزخ فدیه می دادی ؟ میگویند : حتماً. پروردگار میفرماید : کمتر از آن را از تو خواستم . در حالی که تو در صلب ( پشت و کمر) پدرت آدم بودی ، خواستم کسی را شریک من قرار ندهی ، اما تو برای من شریک قرار دادی ) .
شدت آتش و بیم آن ، انسان را آماده میسازد که تمام دوست و احبابش را بمنظور رهایی از عذاب دوزخ تقدیم کند : « یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ * وَفَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْویهِ * وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنجِیهِ * کَلَّا إِنَّهَا لَظَی * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَی » المعارج :11 – 16.
( شخص گناهکار آرزو میکند کاش میشد برای رهائی خود از عذاب آن روز ، پسران خود را فدا سازد. همچنین همسر و برادرش را . همچنین فامیل و قبیله و عشیرهای که او را در پناه خود میگرفتند. و حتّی تمام کسانی را که در روی زمین هستند (همگی را فدا کند) تا این که مایه نجاتش شود. هرگز! ( این تمنّاها و آرزوها بر آورده نمیگردد ، و هیچ فدیه و فدائی پذیرفته نمیشود ) . این ، آتش سوزان و سراپا شعله ( دوزخ ) است . پوست بدن را میکند و با خود میبرد ) . آری ، این عذاب بیمناک و پی در پی ، زندگی این بزهکاران را برای همیشه و بدون وقفه تلخ و ناراحت میسازد .
و الله اعلم
و صلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین
منبع : کتاب "بهشت و دوزخ" ؛ دکتر عمر سلیمان اشقر .
IslamPP.Com
از محبت تلخها شیرین شود
وز محبت مسها زرین شود
ازمحبت دُردها صافی شود
وز محبت دَردها شافی شود
از محبت خارها گل می شود
وز محبت سرکه ها مل می شود
از محبت دار تختی می شود
وز محبت بار بختی می شود
از محبت سجن گلشن می شود
بی محبت روضه گلخن می شود
از محبت نار نوری می شود
وز محبت دیو حوری می شود
از محبت سنگ روغن می شود
بی محبت موم آهن می شود
از محبت حزن شادی می شود
وز محبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود
وز محبت شیر موشی می شود
از محبت سُقم صحت می شود
وز محبت قهر رحمت می شود
از محبت مرده ، زنده می شود
وز محبت شاه بنده می شود
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست
الحمدلله ،
از جمله اسبابی که ایمان شما را قوی می کند و یقینت را می افزاید ؛ تصدیق جازم شما به ارکان شش گانه ایمان ، و ( سپس ) عمل کردن به شعبه های ایمان است .
و اما ارکان ایمان عبارتند از : ایمان به الله عزوجل ، و ایمان به ملائکه او ، ایمان به پیامبرانش ، ایمان به کتاب های ( نازل شده از سوی ) خدا ، و ایمان به روز آخرت ، و ایمان به قضا و قدر چه خیر باشد یا شر.
و شعبه های ایمان هم ( بسیارند ) از جمله : شهادت به ( لا إله إلا الله و أن محمدًا رسول الله ) ، و نماز خواندن و روزه گرفتن ، و دادن زکات ، و حج کردن ، جهاد در راه خدا ، نیکی و احسان نسبت به پدر و مادر، احسان کردن در حق اقارب و خویشاوندان و یتیمان و مساکین و واماندگان در راه و همسایه ها و کارگران و خدمتکاران ، و امر به معروف و نهی از منکر، صبر داشتن در تمامی امورات ، تواضع و فروتنی در هنگام غرور و کبر ، محافظت از زبان و عورت در آنچه برای شما حلال نشده ، و رعایت امانت و عهد با مردم ، و ...
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : « الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةً أعلاها لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَی عَنْ الطَّرِیقِ ». یعنی : « ایمان هفتاد و چند شعبه دارد که بالاترین آن لا اله الا الله و کمترین آن از بین بردن اذیت از سر راه مردم است ». بخاری (9) و مسلم (35).
وبالله التوفیق ، وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء - المجموعة الثانیة - فتوی : 11556.
منبع : سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com