سلام هنوز کلمه وصل نشده رو یاه ست خبر ندارین کی وصل میشه حداقل ماه رمضان وصل میشد فیض میبردیم
پاسخ : علیکم السلام خواهر گرامی مونس ، تا جایی که اطلاع دارم هنوز شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست وصل نشده و از استاد عزیزم آقای ملازاده که در شبکه جهانی توحید داره فعالیت میکنه شنیدم که گفت به محض اینکه مشکل مالی شبکه جهانی کلمه حل بشه دوباره شبکه جهانی کلمه بر ماهواره یاه ست نیز ان شاء الله فعالیتش را شروع میکنه و همان طور که میدانی ماه پر برکت رمضان ماه ویژه ای هست برای اجابت دعا ، پس خواهر گرامی مونس در این ماه مبارک رمضان به درگاه الله متعال دعا کن که مشکل مالی شبکه جهانی کلمه نیز حل بشه و فکر کنم در حال حاضر بر ماهواره هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیتش را داره ادامه میده و من به دلیل اینکه دیش ماهواره ام از هاتبرد دچار مشکل فنی شده به خوبی خبر ندارم که در هاتبرد شبکه جهانی کلمه هنوز فعالیت داره یا نه و خواهر گرامی مونس به محض اینکه دوباره ان شاء الله اطلاعاتی جدید پیدا کردم در مورد فعالیت شبکه جهانی کلمه در وبلاگم به اشتراک میگذارم و شما خواهر گرامی مونس مثلا از طریق آدرس صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز هر روزانه میتوانی پیگیری کنی چون بارها دیدم که در صفحه ی اینستاگرام شبکه جهانی کلمه نیز مسئولان شبکه اطلاع رسانی میکنند در مورد وضع شبکه و غیره و این آدرس اینستاگرام شبکه جهانی کلمه هست : https://www.instagram.com/kalemehtv/
سلام ممنونم از کامنت شما
پست های بسیار خوبی نوشتی ،
و اینکه دوست عزیز همیشه شعیه و سُنی با همدیگه بحث داشتن ،،، ولی مهم اینکه هر دو طرف بتونن به باور های هم احترام بذارن ، و کاش یه روز اینجور بشه ..
پاسخ : علیکم السلام برادر عزیز ، و ممنونم که به وبلاگم سر زدی و برادر عزیز میخوام به شما بگم وقتی آخوندهای ظالم شیعه به مقدسات ما اهل سنت احترام نمیگذارند و به الله متعال و به رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و به همسران حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و کلاً به دین مبین اسلام توهین و لعن میکنند پس ما اهل سنت باید از عقیده های خود دفاع کنیم و فکر میکنم شما برادر عزیز یکی از نفرات مردم شیعه هستی و وقتی مثلاً برای خواندن نماز جماعت به مسجد میروی بعدش احتمالاً بعضی وقت ها پای حرفای آخوندهای ظالم مینشینی و آخوندهای ظالم شیعه بدعت های زیادی در دین مبین اسلام وارد کرده اند و به اهل بیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نسبت میدهند و به الله متعال گناه کبیره ی شرک و .... را انجام میدهند و در بین ما اهل سنت نیز شنیده ام و دیده ام که کسانی هستند که کارهای شرک آمیز و بدعت انجام میدهند و در کل میخوام بگم بیاییم مسلمان واقعی باشیم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
میخوام بگم اون دسته از افراد شیعه و غیره که در گمراهی هستند و عقیده هایی بر خلاف احکامات واقعی دین مبین اسلام دارند و نمیدانند چه کار کنند که الله جل جلاله آنها را به راه راست هدایت کند و نیز تصمیمشان را گرفته اند که به دنبال حقیقت احکامات واقعی اسلام خالص باشند که ان شاء الله هر چه زودتر با احکامات واقعی دین مبین اسلام آشنا بشوند و اولاً باید خودشان مستقیماً از الله جل جلاله بخواهند که به راه راست هدایتشان کند و بهشون توفیق بدهد که با حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام آشنا بشوند و بهش عمل کنند تا مسلمان واقعی شوند و دوماً اون دسته از افراد که تصمیم دارند مسلمان واقعی شوند اما هنوز حقیقت براشون قانع کننده نیست پس به نظر بنده نیز یکی از راه های بسیار مفید که میتوانند به حقیقت برسند و ان شاء الله قانع شوند ، نگاه کردن به شبکه های توحیدی فارسی زبان و عرب زبان و غیره هست که خیلی از افراد شیعه و غیره را دیده ام که با بحث و گفتگو کردن با مثلاً استادان دینی عزیز دلمان از جمله استاد سید عقیل هاشمی که در شبکه جهانی کلمه ( که یکی از شبکه های توحیدی فارسی زبان هست ) فعالیت میکند به حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام الحمدلله آشنا شده اند و مسلمان واقعی شده اند و همه ی ما انسان ها باید برای به دست آوردن رضایت خالق همگی مان الله جل جلاله تلاش کنیم و وقتمان را قیمتی کنیم ، مثلاً فردی از خالق همگی مان الله جل جلاله میخواهد که به وسیله ی استادان دینی شبکه های توحیدی حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام را بهش نصیب کند ولی هر روز و شب که میگذرد آن فرد کارش را با بهانه هایی به عقب می اندازد و خودش را گول میزند و گوش به وسوسه های شیطان میکند و نمی رود وسایل ماهواره و وسایل اینترنت و غیره برای دریافت برنامه های شبکه های توحیدی را تهیه نمی کند و این کارش اشتباه هست و باید به فکر باشد که وقتش را به غفلت نگذراند چون ما انسان ها و جن ها و همه ی مخلوقات نمیدانیم عمرمان تا کی هست و چه وقت ، مرگ به سراغمان می آید پس باید همیشه آماده باشیم و برای رسیدن به حقیقت باید تلاش کنیم تا ان شاء الله به حقیقت احکامات واقعی دین مبین اسلام برسیم و مسلمان واقعی شویم و هر کسی که میخواهد در دنیا و آخرت به موفقیت برسد پس باید رضایت خالق همگی مان الله جل جلاله را بدست بیاورد و بیاییم چند لحظه ، بودن در بهشت را در ذهنمان تصور کنیم که هر لحظه اش پر از لذت و خوشی هست مثلاً در این دنیای فانی هر لحظه نمیتوانیم به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کنار فرزندانمان باشیم و باهاشون شوخی و بازی کنیم ولی در دنیای آخرت یعنی در بهشت الله جل جلاله هر لحظه که بهشتیان دلشان بخواهد میتوانند به صورت کاملاً مستقیم یعنی از نزدیک در کنار اون فرزندانشان که بهشتی شده اند باشند و اگر بهشتیان از الله جل جلاله در بهشت درخواست کنند که فرزندان دختر و پسر دیگر نیز به ما بده پس ان شاء الله با تمام صفات خوب مطابق با درجه شان در بهشت به آنها فرزندان خیلی خوشگل دیگر نیز نصیب میکند که میتوانند هر لحظه که دلشان بخواهد از نزدیک در کنارشان باشند و باهاشون شوخی و بازی کنند و در احکامات واقعی دین مبین اسلام آمده هست که همه ی بهشتیان در یک نوع نعمت نیستند بلکه هر کدام از آنان نعمت و لذت خاص خودش را دارد. در هر درجه نعمتی است که درجه ی دیگر که پایین تر هست وجود ندارد ، بنابراین هر چه درجات بالا رود مقام و جایگاه گسترده تر و نعمت هایش افزوده تر می گردد پس یک فرد بهشتی مطابق با درجه اش در بهشت نعمت داده میشود ، و به عنوان مثال اون فردی که در روز قیامت اطلاع پیدا کند که در درجات بالای بهشت قرار دارد و حالا یکی از آرزوهایش این باشد که چند فرزند دختر و پسر خیلی خوشگل طبق خواسته ی خودش نیز الله جل جلاله بهش بدهد مثلاً اون فرد مشخصات صفات فرزندانش را اینگونه به الله جل جلاله بگوید که دوست دارد : رنگ پوست بدن فرزندانش سفید درخشان و نرم و لطیف و بدون موی زائد بدن و چاق متوسط خوش اندام و رنگ پوست صورت فرزندانش نیز سفید درخشان با چهره ی گِرد شکل و مُوی سرشان از نوع سخت و موج دار به رنگ طلایی درخشان و رنگ های چشمشان آبی و سبز و آب دهان و آب بینی و مدفوع و ادرار نداشته باشند و اصلاً مریض نشوند و خیلی خوش صدا و خیلی باهوش و خیلی پرانرژی و خیلی خوش خنده باشند و صفات خوب دیگر نیز داشته باشند که ان شاء الله بهش میدهد ، پس بیاییم در این دنیای فانی مسلمان واقعی باشیم که الله جل جلاله ازمان راضی شود و در نهایت در روز قیامت کارنامه ی اعمالمان به دست راستمان داده بشه و جز اولین گروهی که وارد بهشت میشوند باشیم ( و چهره ی اولین گروه که وارد بهشت میشوند مانند ماه شب چهارده می درخشد ) و در بهترین و بالاترین نقطه ی بهشت یعنی فردوس قرار بگیریم ( و عرش رحمان بر فوق آن قرار دارد و جوی های بهشتی از آن سرچشمه می گیرند ) و به نعمت بی نهایت بزرگ دیدار خالق همگی مان الله جل جلاله و به همه ی نعمت های لذت بخش بهشت برسیم ( آمین یا رب العالمین ) .
هر انسان مؤمن پس از ايمان مكلف است كه خودش و خانوادهاش و سپس ساير انسانها را از عذاب جهنم برهاند .
﴿ لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا ﴾ [الشوری: 7].
« تا اهل مكه و دور بر آن را بترسانی ».
پيامبرمان صلی الله علیه وسلم پيامبر رحمت و هدايت است ، چون پيامبر برای نجات بشر آمده و پس از ايشان پيامبر ديگری نخواهد آمد. پس مسئوليت تبليغ و بيان حق و حقيقت و نجات انسانها از بدبختی وضلالت مسئوليت اين امت است.
﴿ كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَكۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ﴾ [آلعمران: 110].
« شما ( ای پيروان محمد ) بهترين امتی هستيد كه به سود انسانها آفريده شدهايد ( مادام كه ) امر به معروف و نهی از منكر مینمائيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان بياورند ، برای ايشان بهتر است ، بعضی از آنان با ايمانند و بيشتر ايشان فاسق هستند ».
﴿ وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ﴾ [آلعمران: 104].
« بايد از ميان شما گروهی باشند كه دعوت به نيكی كنند و امر به معروف و نهی از منكر نمايند و آنان خود رستگار اند ».
پس هر انسان مؤمن بايد خودش را مسئول نجات انسانهای ديگر بداند. در حديث صحيح كه نعمان بن بشير رضی الله عنه آن را روايت میكند پيامبر صلی الله علیه وسلم اسلام را به يک كشتی تشبيه میكنند.
« مثل القائم في حدود الله والواقع فيها كمثل قوم استهموا علی سفينة فصار بعضهم أعلاها وبعضهم أسفلها فكان الذي في أسفلها إذا استقوا من الماء مروا علی من فوقهم فقالوا: إنا خرقنا في نصيبنا خرقاً ولم نؤذ من فوقنا. فإن تركوهم وما أرادوا، هلكوا جميعاً وإن أخذوا علی أيديهم نجوا ونجوا جميعاً » ( صحیح بخاری و مسند احمد و سنن ترمذی این حدیث را روایت کرده اند ) .
رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مثال كسی كه حدود و قوانين الله را رعايت می كند و مثال كسی كه رعايت نمی كند. مانند آن گروهی است كه سوار بر كشتیاند و از طريق قرعه كشی بعضی ها در طبقه ی بالا و بعضیها در طبقه ی پايين قرار گرفتهاند. آنهايی كه در طبقه ی پايين هستند هر گاه نياز به آب پيدا میكنند به طبقه ی بالا میروند و از آنجا آب بر میدارند. آنگاه با هم مشورت میكنند كه رفتن مكرر به طبقه ی بالا باعث زحمت برای مسافران آنجا است. لذا ما در طبقه ی خود در كشتی ، سوراخی ايجاد كنيم و از دريا آب برداريم. چنانچه مسافران طبقه ی بالا ، مسافران طبقه ی پايين را از اين عمل باز ندارند و بگويند ما با آنها كاری نداريم ، در نتيجه ، كشتی غرق میشود و تمام سر نشينان آن هلاک و نابود میشوند. ولی اگر آنها جلوگيری كنند ، هر دو گروه نجات میيابند».
« نضرالله امرءا سمع مقالتي فوعاها ثم أداها كما سمع » ( سنن ابوداود ) .
« خداوند سر سبز و شاداب گرداند شخصی را كه سخن مرا بشنود آنگاه آن را حفظ كند و سپس همچنان كه شنيده آن را به ديگران برساند ».
﴿ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴾ [فصلت: 33].
« گفتار چه كسی بهتر از گفتار كسی است كه مردمان را به سوی خدا میخواند و كارهای شايسته میكند و اعلام می دارد كه من از زمره ی مسلمانان هستم ».
پيامبر صلی الله علیه وسلم به علی بن أبی طالب فرمودند: « لئن يهدي الله بك رجلاً واحداً خير لك من حمر النعم » ( صحیح بخاری ) .
« اگر خداوند بوسيله ی تو یک نفر را هدايت كند برای تو بهتر از تمام شتران سرخ است ».
با آرزوی اينكه بتوانيم بار سنگين دعوت را تحمل كنيم و آن را به بهترين وجه به انسانهای سراسر دنيا برسانيم. خوشا به حال كسانی كه درک می كنند صفای توحيد و نور رسالت و شهامت و رشادت صحابه و لطف و صميميت اهل بيت را ، و خوشا به حال كسانی كه اسلام را خالص از هر شائبه و پاک از هر آلايش می آموزند و می آموزانند.
عنوان کتاب : اسلام خالص
تألیف : عبدالله حیدری
منبع این مطلب از سایت کتابخانه ی عقیده :
www.aqeedeh.com
ابوسعيد خدری رضی الله عنه از آن حضرت صلی الله علیه وسلم نقل می كند كه فرمود : « يُؤْتي بالمَوت كَاَنَّه كَبشٌ أمْلَحٌ فَيُنَادي مُنَادٍ يا أهلَ الجَنَّة! فَيَشرئِبُّون وَيَنْظُرونَ فَيَقُولُ لَهُم هَلْ تَعْرِفونَ هذا؟ فَيَقُولٌونَ نَعَمْ هَذا الْمَوت. وَكُلُّهم قَدْ رَآه. ثُمَّ يُنادي مُنادٍ يا أهلَ النار! فَيَشرئبُّون وَيَنْظُرُون فَيَقُولون لَهُم هَلْ تَعْرِفُون هذا؟ فَيَقول نَعَمْ هَذا الـموت وَكُلُّهُم قَدْ رَآه ثُمَّ يُؤمَر فَيذبح بَين الجَنَّةِ وَالنار ثُم يُقال يا أهل الجَنَّةِ خلود فلا موت ويا أهل النّار خلود فلا موت. ثم قرأ : ﴿ وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَهُمۡ فِي غَفۡلَةٖ وَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ﴾ [مريم: 39]. وأشار بيده إلى الدنيا » ( بخاری ).
ترجمه : «مرگ را به صورت قوچی فربه ، میآورند و خطاب به بهشتيان و سپس به دوزخيان ، میگويند: اين را میشناسيد؟ آنها چون قبلاً طعم آن را چشيدهاند ، میگويند: بلی. آن را خوب میشناسيم ، مرگ است. آنگاه مرگ را بين بهشت و دوزخ در انظار هر دو گروه ، ذبح می كنند و خطاب به آنان میگويند: از اين پس برای هميشه زنده خواهيد ماند و هرگز مرگ به سراغتان نخواهد آمد. راوی می گويد: در اينجا رسول خدا صلی الله علیه وسلم اين آيه سوره مريم را تلاوت نمود: آنان را ( ظالمان ) از روز حسرت بار ( قيامت ) بيم ده. آنگاه كه كار از كار میگذرد و آنان عمر ( گرانمايه را ) در غفلت به سر برده و ايمان نياوردهاند».
همانطور كه شرح آن در حديث فوق گذشت ، هر دو گروه نسبت به مرگ ، شناخت دارند و هيچكدام آنرا انكار نمیكند. زيرا در دنيا میدانستند كه روزی خواهند مُرد. ولی با اين تفاوت كه بهشتيان همواره با ياد آن ، خود را برای مرگ آماده میساختند و به فكر زاد راه و توشه آخرت میافتادند و هميشه كمر بسته ، آماده سفر بودند و اين سخن رسول خدا صلی الله علیه وسلم را آويزه گوش ، قرار داده بودند كه میفرمايد: « أكثروا ذِكْرَ هادِم اللَّذَّات الْمَوت فإنّه لَم يذكره أحَدٌ في ضَيْقٍ مِنَ الْعَيش إلاَّ وسعه عليه ولا ذكره في سعة إلاَّ ضَيَّقها عليه » ( بیهقی ، ابن حبان و آلبانی ) .
ترجمه : « مرگ را كه نابود كننده تمام لذات است به كثرت ياد كنيد. زيرا اگر تنگدستی آن را به ياد آورد ، احساس توانگری خواهد كرد و اگر توانگری آن را به ياد آورد ، احساس تنگدستی خواهد نمود ».
«طيبی» میگويد: در اينجا آنحضرت صلی الله علیه وسلم لذات فانی دنيا را به ساختمانی بلند كه با ضربههای مهلک فرو میريزد تشبيه كرده است و به كسانی كه غرق در اين شهوات و لذات هستند، میفرمايد: همواره ابزار نابود كننده اين ساختمان ، يعنی مرگ را در نظر داشته باشند. تا مبادا چشم به همين كاخ ناپايدار بدوزند و از سرای جاودان آخرت ، غافل بمانند ( فیض القدیر: 84/2 ).
امام غزالی بر بيماری كه ايشان آن را بسيار خطرناک توصيف میكند و اكثر مردم نيز بدان مبتلا هستند ، انگشت نهاده و میفرمايد: مردم با آنكه همواره شاهد مردن انسانها میباشند و در تدفين و تشييع آنان شركت میكنند ولی متأسفانه هيچ گونه تغيير و تحولی در زندگی آنان بوجود نمیآيد و به راحتی از كنار اينگونه موارد میگذرند. سپس ايشان دارویی جهت مداوای اين بيماری تجويزمیكند و میگويد: بیترديد، مرگ، خطری هولناک و حادثهای بسيار بزرگ است. ولی از آنجا كه يادی از آن نمی شود، مردم، دچار سهلانگاری شده و آنرا به فراموشی سپردهاند و احياناً اگر برخی از آن، ياد میكنند، قلبشان يک سو و خالی نيست بلكه آكنده از شهوات و آرزوهای بيهوده است كه طبعاً چنين ياد و ذكری، تاثير نخواهد داشت. ازاين رو به عنوان يگانه راه موثر و مفيد، پيشنهاد میشود كه به هنگام ياد مرگ، قلب را بايد از تعلقات مختلف، فارغ نمود و به جز مرگ، به چيز ديگری نينديشيد. مثلاً اگر شما در حال آماده شدن برای سفری، به ياد مرگ افتاديد، همان لحظه بايد حركات و شاديهايتان كاهش يابد و قلبتان دچار ترس و خشوع گردد. كمی در مورد رفتگان بينديشيد. مردن و به خاک سپردن آنها و به پُست و مقامشان. چهرههايشان را به خاطر بياوريد. بينديشيد كه اكنون آن چهرههای زيبا و نازنين، در زير خروارها خاک مدفون شده است. اجزای بدنشان در اعماق حفرههای قبر، متلاشی و پراكنده گشته است. فرزندانشان يتيم و بیسرپرست شده و مالهايشان تصاحب گرديده است. جايشان در مجالس، خالی و آثارشان به كلی محو و نابود گرديده است ( التذکرة ).
«امام قرطبی» تعليق زيبائی بر حديث فوق دارد. وی مینويسد: ذكر و ياد مرگ، عرصه حيات را بر انسان تنگ میكند. طوری كه او را از اين جهان، بيزار مینمايد و نظرش را به زندگی جاودان پس از مرگ، معطوف می دارد. ايشان میافزايد: انسان از دو حال خارج نيست. يا تنگدست و ستمديده است و يا توانگر و شاداب. در صورت نخست، ياد مرگ، به او آرامش می بخشد و از فشار دشواریهايش میكاهد. زيرا او مطمئن میشود كه هر گونه رنج و مصيبت، با فرارسيدن مرگ، به پايان میرسد. و هيچ مصيبتی بزرگ تر از مرگ نيست.
و در صورت دوم، يعنی ياد مرگ، در حال توانگری و شادابی، باعث میشود كه انسان دست از فخر فروشی و تكبر، بردارد و دل به اين دنيا نبندد. زيرا يقين دارد كه روزی مرگ، به سراغش خواهد آمد و دستش را از همه مال و املاكش كوتاه خواهد كرد.
عنوان کتاب : آوای بهشتیان و غوغای دوزخیان
تألیف : عبدالحمید البلالی
منبع این مطلب : از سایت کتابخانه ی عقیده
www.aqeedeh.com
خوانندهی عزیز! خواهر و برادر مسلمان ، هموطن ، پدر و مادرم خطاب به همگی شماها این سؤال را مطرح میکنم و از شما میپرسم :
چه عاملی و یا چه شخصیتی و چه هدفی بوده که توانسته اینگونه شخصی مانند مرا که زمانی حجت الاسلام بودم ، زمانی یکی از بهترین روضهخوانها بودم که در گریاندن و سرگرم کردن مردم بسیار موفق و نامدار بودم و... و خلاصه شخصی مثل من که یک شیعه سرسخت بودم ، چه چیزی سبب شد که با چرخش 180 درجهای تغییر مذهب و عقیده دهم و با پشت کردن به مذهب شیعه ، این بار آگاهانه مذهب اهل سنت را برگزینم ؟
کدام فیلسوف ، مفسر و تحلیلگر و کارشناس مسائل اعتقادی و یا غیر اعتقادی است که بداند چه عامل و انگیزهای باعث میشود تا یک جوان تحصیل کرده دانشگاهی که به فاصله یک قدمی پزشک شدن قرار گرفته و از لحاظ زندگی خانوادگی نه تنها احساس هیچگونه کمبودی نداشته ، بلکه در سطح بسیار مرفه و ممتاز نیز به سر میبرده با داشتن پدر و مادری تحصیل کرده ، روشنفکر ، دکتر و استاد دانشگاه ، خلاصه با داشتن یک خانوادهی آگاه و یک زندگی مرفه ، به تمامی اینها پشت کرده و راه ساده زیستن و آوارگی را به خاطر آرمان و عقیده جدیدش پیش بگیرد ؟
چه چیزی سبب شده که این جوان به این زندگی حقیرانه و ساده اما با این اعتقاد و باور جدید ، افتخار نماید و نه تنها برای زندگی گذشته و رفاه ظاهری خم به ابرو نمیآورد بلکه از آن گذشتهی ننگ و تاریک استغفار میکند ؟
خوانندگان گرامی! شاید پاسخ دادن به این پرسشها برای فلاسفه ، مفسران ، اندیشمندان ، تحلیلگران ، صاحب نظران مسائل اعتقادی و یا غیر اعتقادی که میخواهند از زاویه منطق و استدلال و یا به طریق علمی و تحقیقی پاسخگویی نمایند ، شاید مشکل به نظر برسد ، اما من طلبه و حجت الاسلام سابق شیعی حوزهی علمیه قم و دانشجوی سابق دانشگاه شهید بهشتی تهران ، سنی آواره و بینام و نشان فعلی ، خیلی ساده و راحت به این ترتیب پاسخ میدهم :
اول اینکه چنین شخصی دیوانه است! که این نظر والدین ، دوستان و اطرافیان شیعی به ویژه اساتید و علمای حوزه علمیه قم ( مرکز مدیریت ) میباشد آنها اعتقاد دارند که دیوانهام ، اما اشکال اینجاست که آقایان در ارائه استدلال بحث دیوانگی و اینکه چرا و چگونه دیوانه شدهام و یا عامل دیوانگیام چیست و کیست تصور میکنم بلاجواب ماندهاند .
ضمن اینکه در بحث و باب دیوانگی شخصا با آقایان اتفاق نظر دارم و یا به عبارتی ، اعتراف به دیوانگی مینمایم ، مزیدا مجموعه استدلال و منطق خود را در بخش عامل دیوانگی چیست و کیست و چگونه دیوانه شدهام این طور مطرح و تصریح مینمایم .
عامل ، نیرو و قدرتی که توانست واقعیتها و عدم واقعیتها ، صداقتها ، و دروغها ، مثبتها و منفیها ، شعار دادنها اما عمل نکردنها ، ابراز محبت کردن ، اما عمل نکردن و اقتدا نکردنها ، به ظاهر گریاندن دیگران ، اما درد گریه در دل نداشتنها ، ابراز محبتهای کاذب مصلحتی و مقطعیها ، بازی گرفتن دین و عقیده در هرکجا که لازم باشد ، معامله دین و عقیده با مصلحتهای دنیوی ، دشمن شمردن محبان و مقتدیان واقعی الگوهای دینی بنا به مصلحتها ، ریاست طلبیها ، جاه طلبیها ، افراط و تفریطها ، تشکیک و تردیدها ، فرو ریختن دیوارهای بلند جهالت ، پرده برداشتن از تاریکیها ، آشکار شدن تفاوتها و فاصلهها ، و در نهایت عیان ساختن واقعیتها را در قلب و روح من مشخص نماید . پس اوست عامل دیوانگی و یا مشخصا عامل قدرت و نیرویی که دیوانهام کرد ، جز ذات لایزال خداوندی که کل جهان هستی در قبضه و حاکمیت مطلق اوست ، چیز دیگری نبوده و نیست . لذا از این زاویه و دیدگاه اعتقادی است که خود را دیوانه نمیدانم و تمام هستی خود را صرف رضای او و معاوضه و معامله با رضای او کردهام ، و یا به عبارتی همه چیز خود را در گرو رضای آن عامل دیوانگی میدانم ، و از آنچه که به اصطلاح از دست دادهام نه تنها احساس ندامت و پشیمانی نمیکنم بلکه اگر شایسته و مصداق مقوله معروف « به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد » بوده باشم ، به چنین درویشی که رضای عامل دیوانگی را به دنبال داشته باشد ، مفتخر و بسیار شاکر خواهم بود که خداوند سبحان من را به این درویشی متصل کرد .
از پیشگاه خداوند سبحان ، دو تقاضا را دارم :
الف) از خداوند سبحان میخواهم که روح سه برادر شهیدم : شهید محمد رضا موسایی ، شهید علی رضا محمدی ، و شهید ارسطو رادمهر را قرین رحمت خویش گرداند .
ب) کسانی را که هنوز در دنیای تاریکی جهالت ، خرافات ، موهومات ، افراط ، تفریط ، تشکیک و تردید غوطهور هستند به ویژه والدینم را به شاهراه واقعیتهای دینی و عقیدتی هدایت فرماید .
چنانچه چند صباح دیگری عمر باقی ماند ، نه تنها صبر و ثبات و استقامت عطا فرماید ، بلکه زمانی که این دیوانه را مسافر دیار ابدی خواهد ساخت ، غفران و رحمت خویش را بدرقه راهش گرداند . إن شاء الله .
در اینجا جا دارد که از زحمات بیدریغ ابوعبدالله تشکر نمایم .
مرتضی رادمهر
حجت الاسلام سابق حوزه علمیه قم
دانشجوی سابق دانشگاه شهید بهشتی تهران
آواره و گمنام امروز
19/3/1380 - 27 ربیع الاول 1423 هـ . ش
يادآوری
لازم به ذکر است که برادر عزیز ما حجت الإسلام سابق مرتضى رادمهر رضی الله عنه . در سال 1384 هـ.ش در پاکستان به شهادت رسید ، از خداوند مسئلت مینماییم او را رحمت کند و قبر او را بوستانی از بوستان های بهشت قرار دهد . آمین
منبع این مطلب از کتاب : چگونه هدایت یافتم ؟
تولدی دوباره و انتخابی نو
تألیف : مرتضی رادمهر رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد .
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
متن اناشید بسیار زیبا ، ای کودک مسلمان با صدای برادر عزیزمان آقای عبدالستار سماک
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
قرآن بهار دل ها / قرآن نور منزل ها
قرآن صفای جان است / او رحمت جهان است
قرآن بهار دل ها / قرآن نور منزل ها
قرآن صفای جان است / او رحمت جهان است
پس ای کودک دانا / تو ای شمع توانا
هرگز نکن فراموش / همش بده قرآن گوش
که یار تو قرآن است / دلدار تو قرآن است
که یار تو قرآن است / دلدار تو قرآن است
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
***
ای کودک مسلمان / ای نازنین تر از جان
قرآن بخوان / که قرآن بر دردماست ، درمان
بخوان تو آیه هایش / گوش کن به گفته هایش
صفا بده دلت را / حل کن تو مشکلت را
شاعر : محمد سارانی
تنظیم آهنگ ، فیلم بردار ، میکس و مونتاژ : عارف حسن نیا
مترجم انگلیسی : صبغه الله غازی
با تشکر از همکاری :
مهد قرآن طیور الجنه قشم
خانم نوال زلفی زاده
خانواده ها و بچه های مهد قرآن
هیئت امنای مسجد سیدنا ابراهیم قشم
کارگردان : عارف حسن نیا
و برای دریافت این کلیپ ( ای کودک مسلمان ) میتوانید به این آدرس در سایت یوتیوب نیز سر بزنید و دانلود کنید :
https://www.youtube.com/watch?v=F74aYFneUZg
و برای دریافت کلیپ های دیگر از برادر عزیزمان آقای عبدالستار سماک میتوانید به کانال اختصاصی اش در سایت آپارات نیز سر بزنید و دانلود کنید به این آدرس :
https://www.aparat.com/nashid
ايمان به قضا و قدر
مطلب بسیار مهم دیگرى كه مطرح است و بدون آن انسان نمیتواند بنده ى خدا باشد و عبادت و بندگى خدا را به صورت كامل انجام دهد ، مسئلهى « قضا و قدر» است . توضیح این كه :
انسان مسلمان باید چنین معتقد باشد كه خداوند متعال از همه چیز خبر دارد ، و همه چیز را میداند ، و قدرت و توانایى این را دارد كه هر چه بخواهد انجام دهد و هر كارى را كه انجام میدهد به جا و صحیح است ، او - جلّ جلاله - كارِ نابه جا و بیهوده انجام نمیدهد ؛ بنابراین قبل از این كه این جهان را خلق كند ؛ براى ساختن آن نقشه اى كشیده است . همان طور كه اگر افرادى بخواهند در جایى بیمارستانى بسازند قبلاً مهندسى مى آید و نقشه ى آن بیمارستان را میكشد و پس از آن معمار و بنّا و كارگرانى مى آیند و طبق نقشه شروع به ساختن آن می كنند ( همان طور که قبلاً نیز گفتیم بیشتر مثال ها به خاطر فهم مطالب است ) . خداوند متعال نیز قبل از اینكه این جهان را خلق كند ، براى آن نقشه كشیده است كه چه مخلوقاتى بیافریند ، از هر نوع به چه تعداد خلق كند ، چه رویدادهایى باید روى بدهد ، چه چیزى انجام گیرد و چه چیزى انجام نگیرد و تمام آنچه كه باید انجام گیرد را روشن كرده است . پس از این برنامه ریزى ، شروع به پیاده كردن آن كرده است . قبل از هر چیز آب را پدید آورد و پس از آن ، آب را به دود تبدیل كرد و پس از آن آسمان ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست از آن ایجاد كرد و آسمان و زمین در دو مرحله ( دو دورهی زمانى ) آفریده شدند و آنچه در زمین است اعم از گیاه و درخت و همه ى نعمت ها و كوهها و ... همه در چهار روز دیگر ساخته شد و بطور كلى تمام جهان را در شش روز آفرید . هر روزِ خدا زمانى بسیار طولانى است . در همان نقشه این را نیز مشخص كرده است كه مخلوقى را به وجود آورد كه هم علم و دانش داشته باشد و خیر و شر و درست و نادرست را از هم تشخیص دهد و هم بتواند از دو راه حق و باطل یكى را برگزیند و انتخاب كند و از دیگرى فاصله بگیرد . این مخلوق انسان است كه خداوند متعال او را با این ویژگى ها آفریده است ( البته « جن » نیز در این ویژگی ها ، هم چون انسان است ) .
همان طور كه قبلاً گفتیم ، خداوند متعال این مطلب را نیز بیان كرده است كه تنها او - جلّ جلاله - قادر به انجام هر چیزى است و در این میان انسان نیز همچون مخلوقات دیگر از جمله سنگ و آتش و چوب و ... سببى است كه خداوند متعال به وسیله ى او برخى از امور را انجام میدهد ؛ اما این به معناى این نیست كه انسان هیچ اراده و اختیارى از خود ندارد و همچون آتش و سنگ و چوب بى اراده است بلكه این مخلوق خدا بر خلاف سایر مخلوقات در عین حال كه یكى از اسباب خداوند متعال میباشد ، داراى اراده نیز هست و میداند و میتواند یكى از راه ها را انتخاب كرده و از دیگرى دست بردارد و خود اوست كه مسیر خوشبختى و بدبختى را انتخاب میكند و در یكى از این راه ها گام بر میدارد . هرگز چنین نیست كه خداوند متعال او را مجبور به انتخاب یكى از راه ها و رها كردن راه دیگر بكند . براى روشن شدن مطلب و اینكه چگونه ممكن است انسان ، هم سبب انجام كارهاى خدا باشد و هم اختیار و اراده داشته باشد و به ارادهی خود راهى را انتخاب و راه دیگر را رها كند ، مثالى ذكر میكنیم :
فرض میكنیم روز قیامت است و خداوند متعال مردم را به دادگاه احضار كرده است . در میان مردم فردى وجود دارد كه در دنیا روزى فردى را با اسلحه به قتل رسانده است. فرد قاتل به دادگاه خدا احضار شده و خداوند متعال او را محاكمه میكند و از او میپرسد: چرا فلان شخص را كشتى ؟ قاتل جواب میدهد : خدایا! من این كار را نكردم . مگر خودت نفرمودى من سبب انجام و تحقق افعال و كارهاى تو هستم ؟ من نیز همچون اسباب دیگر سبب چنین قتلى بودم . تو خود فلان شخص را كشتى و من در این میان تنها سبب بودم ؛ پس مقصر نیستم .
خداوند متعال خطاب به فرد قاتل میفرماید : در این كه تو در دنیا سبب افعال و كارهاى من بودى شک و تردیدى نیست ؛ اما من به خاطر این مسئله تو را محاكمه نمیكنم بلكه تو را به خاطر چیز دیگرى محاكمه میكنم . آیا لحظه ى قبل از شلیک گلوله و كشتن فرد مقتول ، وقتى انگشتت را روى ماشه تفنگ گذاشتى ، میدانستى كه ما تصمیم بر قاتل بودن تو گرفته ایم ؟ آیا میدانستى در تقدیرات ما چه چیزى نوشته شده و قرار است چه چیزى اتفاق بیفتد ؟
فرد قاتل جواب میدهد : خیر. در آن لحظه از نظر من قاتل بودن یا نبودنم در تقدیرات 50% به 50% بوده است. در آن لحظه من نمیدانستم كه چه چیزى مقدر است و قرار است چه چیزى اتفاق بیفتد.
خداوند میفرماید : چه زمان برایت مشخص شد كه در تقدیرات ، تو قاتل فلان شخص هستى ؟
قاتل جواب میدهد : من تفنگ را شلیک كردم و گلوله به فلان شخص برخورد كرد و بر زمین افتاد ، وقتى نزدیک شدم دیدم گلوله به او اصابت كرده و آن شخص مرده است. آنوقت فهمیدم كه تقدیر چنین بوده كه من سبب كشتن آن شخص باشم .
خداوند میفرماید : پس ، قبل از كشته شدن آن فرد نمیدانستى تقدیر چیست اما بعد از این كه آن شخص كشته شد فهمیدى تقدیر چه بوده است ؛ یعنى وقتى دانستى تقدیر چه بوده كه كار از كار گذشته و راه برگشتى نبود. آنچه تو را به خاطر آن محاكمه میكنم این است كه چرا قبل از این كه تقدیرات مشخص شود و نسبت 50% به 50% بود تو آمدى و قسمت كشتن را انتخاب كردى در حالیكه میتوانستى قسمت خلاف آن را اختیار كنى . چرا از آن دو احتمال خیر و شرّ تو آمدى و قسمت شرّ را انتخاب كردى ؟ مگر شریعت و برنامه و كتاب من به تو نمیگفت و تو را به انتخاب راه خیر تشویق و به دورى گرفتن از راه شرّ منع نمیكرد. مگر به تو نمیگفت قتل جایز نیست و از انجام آن دورى كن . پس با این وجود چرا قتل را انتخاب كردى ؟ من به خاطر این انتخاب تو را محاكمه و مجازات میكنم . این را هم بدان ، اگر پس از انتخاب قتل و شلیک گلوله ، فرد مورد نظر تو كشته نمیشد ، باز هم تو را به خاطر تصمیمى كه گرفته بودى محاكمه میكردم ؛ زیرا آنچه متعلق به تو بود همان اختیار و تصمیم بود كه به كار گرفتى .
با توجه به آنچه گفته شد مشخص میشود كه در مسیر زندگى آنچه متعلق به انسان است و انسان به آن مكلّف است تصمیم و انتخاب راه صحیح و انتخاب نكردن راه ناصواب است . این را نیز باید بدانیم كه انسان قبل از انتخاب یكى از دو راه خیر و شر، نمیداند كه در تقدیرات خدا براى او چه چیزى مقدر و چه چیزى مقدر نیست ؛ بنابراین انسان در انتخاب یكى از این دو راه مختار است . بعد از انتخاب است كه تقدیرات مشخص میشود . تكلیف و وظیفه ى انسان هنگام انتخاب انجام میگیرد و بر اساس همین انتخاب است كه در روز قیامت محاكمه و محاسبه میشود و جزا و پاداش یا سزا و عقاب داده میشود .
از طرف دیگر این را هم باید بدانیم كه انسان براى بندگى خدا آفریده شده است . او همیشه باید در این فكر باشد كه تكلیف و وظیفه ى او چیست و چه كارى را باید انجام دهد و چه كارى را نباید انجام دهد . آنچه خدا به انجامش امر كرده باید انجام و از آنچه نهى كرده دورى كند . یعنى تصمیم او باید بر انتخاب راه صحیح و دورى گرفتن از راه ناصواب باشد . آنچه در توانایى انسان است و بر آن نیز مكلّف است همین است ؛ اما بعد از تصمیم چه چیزى انجام میگیرد و چه چیزى انجام نمیگیرد ، دیگر كار او نیست ؛ [ زیرا او سبب انجام امور است و خدا فاعل اعمال میباشد ] . پس از این انتخاب باید بر خدا توكل كند و از او بخواهد كه در حركت در مسیر صحیح كه همان بندگى اوست او را یارى و كمک كند . او را كمک كند تا كارهاى خیر انجام دهد و از كارهاى شرّ بپرهیزد .
بنابراین انسان مسلمان نباید در این فكر باشد كه چه روى میدهد و چه روى نمیدهد او باید این مسایل را به خداوند متعال بسپارد . او تنها و تنها باید به این فكر كند كه وظیفه ى او چیست و او چه باید بكند و چه نكند . كسى كه راه و مسیر بندگى خدا را در پیش میگیرد بسیارى از نعمت ها و امكانات دنیا را از دست میدهد و دچار مشكلات متعدد میشود . بنده ى خدا ، باید وظیفه ى بندگى خود را بداند و تصمیم و انتخاب او همیشه در جهت ایمان به خدا و انجام اعمال صالح باشد و از كفر و اعمال زشت و ناپسند دورى كند . او مشغول وظیفه و انجام تكلیف خود است ؛ اما دیگر چه روى میدهد و چه اتفاقى میافتد یا نمیافتد مربوط به او نیست ؛ بلكه مربوط به خداوند است . اگر خداوند تقدیر كرده باشد كه خیر و نعمت و امكانات به او برسد ، یقیناً به آن دست مى یابد گرچه هزاران هزار دشمن داشته باشد و مانع این كار شوند ، و اگر خداوند مقرر كرده باشد كه او دچار مشكلات شود ، مطمئناً دچار آن مشكلات خواهد شد گرچه هزاران هزار حامى و پشتیبان داشته باشد . اگر خداوند مقرر كرده باشد كه او به دست ظالمى كشته شود ، حتماً كشته خواهد شد اگر چه خدمتكار و نوكر آن ظالم هم باشد ، و اگر قرار باشد به دست كسى كشته نشود ، كشته نمیشود گرچه دشمنان زیادى هم اقدام به كشتن او بكنند . عمر انسان ، رزق و روزى او ، خوشى و ناخوشى ، راحتى و مشكلات ، ثروتمندى و فقر او و ... همه در دست خداست . انسان باید همیشه در فكر وظیفه و انجام تكلیف خود و این كه چه كار بكند و چه كار نكند باشد ؛ اما چه میشود و چه نمیشود ، دچار مشكل میشود یا خیر ، میمیرد یا نمیمیرد ، مال و ثروتش را از دست میدهد یا نمیدهد و ... در دایره ى كار او نیست و او حق ندارد كه به این مسایل فكر كند . همه ى این مسایل در قدرت و اختیار خداست و خداوند متعال نیز ، از همان ابتداى خلقت ، اگر مقرر كرده باشد كه فلان كار روى دهد ، آن كار حتماً روى خواهد داد و اگر مقرر كرده باشد كه روى ندهد ، یقیناً روى نخواهد داد.
انسان باید با خیالى آرام و دلى مطمئن مشغول انجام وظیفه ى خود كه همان بندگى خداست ، باشد. او این را باید بداند كه اگر به چیزى دست مى یابد و چیزى را كسب میكند ، آن چیز متعلق به او بوده است و خداوند متعال از همان ابتداى خلقت براى او مقرر كرده است . اگر به چیزى دست نمى یابد یا آن را از دست میدهد ، یقین داشته باشد كه در همان ابتداى خلقت قرار بر این نبوده كه آن چیز متعلق به او باشد . اینجاست كه انسان مؤمن در نهایت آرامش و اطمینانِ قلبى به سر میبرد. او تنها مشغول انجام بندگى خداست و در این راه بر او توكل میكند . او با ایمانى كه كسب كرده است ، مشغول انجام اعمال صالح است ؛ زیرا میداند اسباب سعادت و خوشبختى همین ایمان و اعمال صالح هستند و پس از آن به خدا توكل میكند و خداوند متعال نیز خیر دنیا و آخرت را نصیب او میكند .
آنچه بیان شد ، همان چیزى است كه « قضا و قدر » نامیده میشود و بر مسلمان واجب است كه به آن ایمان داشته باشد و این را بداند كه بدون ایمان به این مسئله هرگز نمیتواند بندگى خدا را به انجام برساند و بنده ى واقعى خدا باشد.
بدون ایمان به این مسئله ، انسان همیشه در این فكر است كه چه اتفاق میافتد و چه روى نمیدهد و با مشغول شدن به این مسایل ، عبادت و بندگى را - كه سبب خوشبختى است - از دست میدهد و چیزى را نمیتواند عوض كند ؛ زیرا خداوند متعال همه چیز را معین كرده است و هر چه او تعیین كرده ، انجام میگیرد و خلاف آن صورت نخواهد گرفت . انسان مؤمن با چنین ایمان و اعتقادى از هیچ صاحب قدرت دنیوى ترس و وحشت ندارد و مشغول اداى وظیفه ى بندگى است و میداند كه غیر از خدا كسى نمیتواند كمترین زیان و ضررى به او برساند ؛ همانطور كه هیچ خیر و نیكى در دست كسى جز او نیست و به كسى جز او امیدوار نیست و فقط از او میترسد . انسان با چنین اعتقادى ، هرگز دچار غم و اندوه نمیشود و با دلى آرام و مطمئن مشغول اداى وظیفه ى بندگى است و براى رسیدن به خوشبختى مسیر بندگى را در پیش میگیرد .
منبع این مطلب : از کتاب بندگی خدا
تألیف : استاد ناصر سبحانی رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد :
www.aqeedeh.com
زندگی دنیا ، وسیله هست نه هدف
در اینجا لازم است كه انسان به خود بیاید و از خود بپرسد : وقتى سرانجام بندگى و عدم بندگى خدا این گونه است كه بیان شد و بدبختى و خوشبختى دنیا و آخرت انسان در گرو آن است ، پس چرا باید به قضیه ى به این مهمى اهمیت نداد و با بىتوجهى و بى مبالاتى به آن ، خود را از خوشبختى دنیا و آخرت محروم و دچار بدبختى دنیا و آخرت كرد؟!
راستى چه عواملى باعث میشود كه انسان از این امر مهم غافل باشد و آنگونه كه شایسته است به آن اهمیت ندهد؟
به راستى جاى بسى تعجب است كه انسان با وجود علم و آگاهى به عاقبت و سرانجامش ، باز هم مسیر بندگى خدا را در پیش نگیرد و مطیع هوا و آرزوهاى نفسانى و پیرو اوامر شیطانى باشد.
جواب این سوال به طور خلاصه این است كه :
دوست داشتن زندگى دنیا و انتخاب آن [ به عنوان هدف نه وسیله ] ، باعث هر نوع گمراهى است. با دوست داشتن و انتخاب زندگى دنیا است كه انسان به سوى بدبختى دنیا و آخرت سیر میكند و سرانجام گرفتار عذاب جهنم و خشم و غضب خداوند میشود. اگر انسان به زندگى دنیا به عنوان هدف نگاه كرد و سعى و تلاشش تنها به دست آوردن آن بود ، در این صورت ، قطعاً ، به سوى عذاب و بدبختى ابدى سیر میكند. پس تنها راه چاره و نجات این است كه انسان به عنوان هدف به زندگى دنیا ننگرد و تلاش و همّ و غمش تنها انجام اوامر خدا و جلب رضایت او باشد.
این كه میگوییم زندگى دنیا و دوست داشتن آن باعث انحراف از راه خدا میشود به این معنا نیست كه اگر انسان بخواهد سعادتمند و خوشبخت دنیا و آخرت شود باید به زندگى دنیا پشت كرده و آن را رها كند و هرگز از امكانات و نعمتهاى دنیایى استفاده ننماید. هرگز چنین نیست و اساساً نقطه ى مقابل زندگى دنیا ، ترک آن نیست. منظور این است كه زندگى دنیا و امكانات و نعمت هاى آن به خودى خود به عنوان هدف انتخاب نشوند. هدف انسان در زندگى دنیا ، كسب ثروت و مال و مقام و شهرت و ... نباشد. اگر چنین شد در این صورت میگوییم : چنین فردى زندگى دنیا را براى خود انتخاب كرده و آن را دوست دارد و چنین محبتى باعث بدبختى دنیا و آخرت او میشود ؛ اما اگر به این نعمت ها ( زندگى دنیا ) به عنوان هدف نگاه نشد و همان طور كه خداوند خود مقرر فرموده است ، به عنوان وسیله اى براى انجام بندگى خدا به آنها نگاه شد و در این راه مورد استفاده قرار گرفتند ، نه تنها مشكلى نخواهد داشت ، بلكه عین بندگى انجام گرفته است.
براى روشن شدن مطلب مثالى را ذكر میكنیم :
فرض كنیم حاكم و فرمانرواى منطقه اى به مردم اعلام میكند كه همه در یک روز معین خود را به پایتخت رسانده تا او در جمعشان حضور یابد و با آنها ملاقات كند و آنان نیز از این دیدار استفاده ببرند و افتخارى نصیبشان شود. درست همانند اهل دنیا كه ملاقات با حُكام را افتخارى براى خود قلمداد كرده و چنین تصور میكنند كه به نعمت بسیار بزرگى دست یافته اند.
مردم ، با شنیدن این خبر ، گروه گروه به سوى مركز حكومت به راه میافتند. هر كس با خود مقدارى توشه به همراه می آورد. در مسیر رسیدن به مركز مكان هایى براى استراحت وجود دارد. گروهى از این مسافران در یكى از این مكان ها توقف میكنند. آنها بعد از مدتى متوجه باغ زیبا و سرسبز و پر از میوه هاى متنوع میشوند. آنها وارد باغ شده و شروع به خوردن و چیدن میوه ها میكنند. تعدادى از این گروه با لذت بردن از میوه ها ، بیشتر و بیشتر ، تمایل به خوردن پیدا میكنند. میوه هاى باغ و تنوع آنها و مشغول شدن به خوردنشان و لذت بردن از آنها ، این تعداد را چنان به خود سرگرم میكند كه كم كم از توقفگاهشان دور شده و فراموش میكنند كه با چه هدفى در اینجا توقف كرده و عازم كجا هستند. این تعداد فراموش میكنند كه از همراهانشان عقب مانده اند. در اثر خوردن زیاد میوه ها خسته شده و از خستگى زیاد به خواب عمیق فرو میروند و از كاروان عقب میمانند ؛ اما دیگران پس از اندک استراحت و خوردن مقدارى میوه و لذت بردن از زیبایى باغ ، به راه خود ادامه داده و میروند كه به ملاقات پادشاه كه هدف اصلى سفرشان است ، برسند.
پس مسافران دو دسته میشوند ؛ گروهى وارد باغ شده و مشغول خوردن میشوند و به حدى میوه میخورند كه خسته شده و به خواب فرو میروند و فراموش میكنند كه هدف از سفرشان چیست و در اینجا چرا توقف كرده اند. گروه دیگر افرادى هستند كه پس از استراحتى اندک و [ خوردن مقدارى میوه ] آماده ى حركت شده و به سوى مقصدشان به راه میافتند. این گروه خوب میدانند كه به چه منظور در این مكان توقف كرده و هدف از توقفشان چیزى جز استراحتى اندک و خوردن مقدارى مواد غذایى و میوه نبوده است. آنها به خوبى میدانند كه ماندنشان دائمى نیست ، پس به راه خود ادامه میدهند و به سوى هدف خود كه همان پایتخت و ملاقات با فرمانرواست حركت میكنند.
این دو گروه هر دو در آن مكان استراحت كرده و از ثمرات باغ نیز استفاده نموده اند ؛ اما سرنوشت آنها ، چنان كه پیدا است ، یكى نیست.
گروه دوم بر خلاف گروه نخست ، هرگز هدف خود را فراموش نكرده و از امكانات موجود در آنجا نیز استفاده كرده اما نه در حدى كه در آن غرق شوند و هدف را فراموش كنند. آنها به حدى از امكانات استفاده كرده اند كه بتوانند بقیهی راه را ادامه داده و به هدفشان برسند ، اما گروه نخست كه هدف را فراموش كرده اند ، خوردن و آشامیدن براى آنها به عنوان یک هدف در آمده است و كارشان به جایى رسیده كه بر خوردن میوه هاى بیشتر حریص شده و چیزى غیر از آن نمیشناسند.
« بندگى كردن و بندگى نكردن خداوند متعال » نیز اینگونه است
« بندگى خدا » آن است كه انسان به گونه اى از نعمت هاى دنیایى استفاده كند كه او را در اجراى اوامر خدا و اطاعت و عبادت او كمک و یارى كنند. « عدم بندگى خدا » نیز یعنى اطاعت از هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى و مطیع اوامر شیطانى . « عدم بندگى خدا » یعنى این كه انسان از نعمت ها در مسیر پیروى از خداوند متعال استفاده نكند بلكه خود نعمت ها كه باید وسیله اى در جهت اطاعت از خدا باشند ، هدف او شوند.
با توجه به آنچه گفته شد باید گفت : مسلمان بودن و بنده ى خدا بودن هرگز به معناى محرومیت از نعمت ها و امكانات خداوندى نیست و تفاوت بین بنده ى خدا و بندهی هوا و هوس و بین مسلمان و غیر مسلمان در این نیست كه مسلمان از این نعمت ها استفاده نمیكند ولى غیرمسلمان از آنها بهره میبرد . هرگز چنین نیست. هر دو از نعمت ها استفاده میكنند با این تفاوت كه مسلمان ( كسى كه میخواهد بنده ى خدا باشد ) قبل از استفاده از هر نعمتى به برنامه ى خدا رجوع كرده تا نحوه ى صحیح استفاده از آن را طبق فرمان خداوند متعال بداند و بر اساس آن عمل كند ؛ ولى غیرمسلمان ( كسى كه بنده ى هوا و آرزوهاى نفسانى و شیطان است ) در این فكر نیست كه خداوند چه دستورى در خصوص استفاده ى صحیح از این نعمت ها داده است . آنچه براى او مهم است ، خواست و تبعیت از هواى نفس است .
فرق بین بنده ى خدا و مسلمان بودن از یک طرف و بنده ى غیر خدا از طرف دیگر همین است كه بیان شد ، و نتیجه نیز اینگونه خواهد بود كه بنده ى خدا به خوشبختى دنیا و آخرت دست مى یابد و بنده ى غیر خدا دچار بدبختى دنیا و آخرت میشود .
منبع این مطلب : از کتاب بندگی خدا
تأليف : استاد ناصر سبحانى رحمه الله
این کتاب در سایت کتابخانه ی عقیده نیز وجود دارد :
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، ماه مبارک رمضان 1397 هجری شمسی 1439 هجری قمری را به همه ی مسلمانان واقعی جهان تبریک میگویم و در حال حاضر 11 روز از ماه مبارک رمضان امسال گذشته و با توفیق الله جل جلاله در روزهای باقیمانده از وقتمان به نحو احسن در جهت رضای الله متعال به کار بگیریم و الان میخوام مطلبی درباره ی ماه مبارک رمضان از کتاب احکام و مسائل رمضان اینجا بنویسم .
ماه رمضان ، ماه بزرگ و با عظمتی است ، در این ماه قرآن نازل گردیده است :
( شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ۖ ) { البقرة : 185}
« ( آن چند روز محدود و اندک ) ماه رمضان است ( ماهی ) که قرآن در آن نازل شده است ، ( کتابی ) که راهنمای مردم است ، و ( در بردارنده ) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده ی حق از باطل است . پس هر کس از شما این ماه را ( در حضر ) دریابد ، باید که آن را روزه بدارد » .
خداوند قرآن را در شبی از شب ھای رمضان نازل نمود که خیر و برکت
آن از ھزار ماه بیشتر است ، ھمان گونه که خداوند جل جلاله می فرماید :
{ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ }
( القدر : 1-3 )
« ما ( قرآن را ) در شب قدر نازل کردیم و تو چه میدانی شب قدر کدام است ( و چه اندازه عظیم است ؟ ) شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است ».
یعنی عبادت در آن - اگر مورد قبول واقع شود - از عبادت 83 سال و 3 ماه برتر است.
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر آن میفرماید : « مجاهد میگوید : شب قدر از هزار ماه که شب قدر در آنها نباشد ، برتر است ، قتادۀ بن دعامۀ ، شافعی و دیگران نیز بر این رأی هستند ».
منظور از نزول قرآن در این جا ، نزول یک باره به آسمان دنیا در شب قدر
است ، تا بعداً به صورت تدریجی در مدت زمان نبوت بر اساس رویدادھا و
مراحلی که پیش روی دعوت بود ، بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل گردد .
ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش آورده است : « و اما قرآن یک باره به « بیت العزة » از آسمان دنیا نازل شده ، و این اتفاق در شب قدر از ماه رمضان روی داده است ، همان گونه که خداوند جل جلاله می فرماید : { إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ } ( القدر : 1 ) . و پس از آن به صورت تدریجی و بر اساس حوادث بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل گردیده است » .
ابن عباس رضی الله عنهما فرموده است : « قرآن در شب قدر از ماه رمضان ، در شبی مبارک نازل گردیده ، سپس به صورت منظم و هماهنگ در طول ماه ها و ایام نازل شده است » . و عکرمه رضی الله عنه از ابن عباس رضی الله عنهما چنین روایت می کند : « قرآن در شب قدر از ماه رمضان ، یک باره به آسمان دنیا نازل شد و خداوند برای پیامبرش آن چه بخواهد ایجاد می کند ، و مشرکین با هر سخنی که به دشمنی می پرداختند ، خداوند جل جلاله جواب آنان را نازل می نمود » .
شب قدر بنا بر فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم در شبهای فرد ده آخر رمضان طلب میشود پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید : « تَحَرَّوْا لَيْلَةَ القَدْرِ فِي الوِتْرِ، مِنَ العَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ ».
« شب قدر را در شب های فرد از دهه ی آخر رمضان جستجو کنید » { صحیح بخاری } .
همچنین در حدیث صحیح آمده است : تعدادی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم در خواب ، شب قدر را در 7 شب آخر رمضان دیدند ، که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
« أَرَى رُؤْيَاكُمْ قَدْ تَوَاطَأَتْ فِي السَّبْعِ الأَوَاخِرِ، فَمَنْ كَانَ مُتَحَرِّيهَا فَلْيَتَحَرَّهَا فِي السَّبْعِ الأَوَاخِرِ ».
« میبینم که خوابهایتان در دیدن شب قدر در هفت شب آخر رمضان یکسان است ، پس هرکس در صدد یافتن شب قدر است آن را در هفت شب آخر رمضان جستجو کند ». [ بخاری و مسلم ]
و به علت اختلاف مردم در افق و دیدن ماه ؛ بگونه ای که بعضی یک روز زودتر و برخی یک روز دیرتر روزه میگیرند ، شایسته است ـ برای اطمینان از درک شب قدر ـ آن را در ده شب آخر رمضان جستجو کنیم ، چه شبهای فرد و چه شبهای زوج . والله أعلم .
و در فضیلت برپا داشتن این شب ، پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح فرموده است :
« مَنْ قَامَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ ». ( رواه بخاری ) .
« هر کس شب قدر را به خاطر ایمان به خدا و امید به ثواب و اجر الهی برپا دارد ، گناهان گذشته ی او بخشیده میشود ».
زمان پر برکتی است که وقتش کم و خیرش فراوان است ، زود تمام میشود ، پس خوشا به حال کسی که آن را مغتنم بشمارد و از آن استفاده کند.
در این ماه دروازههای بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود ، و شیاطین به بند و زنجیـر کشیده میشوند ، چنانکه در حدیث ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است :
« إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ ، فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ إذا جاء رمضان فُتِّحت أبواب الجنة وغُلقت أبواب النيران وصُفدت الشياطين ». ( صحیح بخاری و صحیح مسلم ، ( صحیح الجامع : 470 ) .
« با فرا رسیدن ماه رمضان ، درهای بهشت گشوده و درهای آتش بسته میشود و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند ».
همچنین میفرماید : « إِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ صُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ ، وَمَرَدَةُ الجِنِّ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ ، فَلَمْ يُفْتَحْ مِنْهَا بَابٌ ، وَفُتِّحَتْ أَبْوَابُ الجَنَّةِ ، فَلَمْ يُغْلَقْ مِنْهَا بَابٌ ، وَيُنَادِي مُنَادٍ : يَا بَاغِيَ الخَيْرِ أَقْبِلْ ، وَيَا بَاغِيَ الشَّرِّ أَقْصِرْ ، وَلِلَّهِ عُتَقَاءُ مِنَ النَّارِ ، وَذَلكَ كُلُّ لَيْلَةٍ ». ( صحیح سنن الترمذی : 549 . )
« با فرارسیدن شب اول از رمضان ، شیاطین و جنهای سرکش به زنجیـر کشـیده میشوند و تمامی درهای جهنم بسته میشود ، به طوری که دری باز باقی نمیماند و تمامی درهای بهشت گشوده میشود ، به طوری که دری بسته نخواهد بود ، و کسی ندا میدهد : ای خواهان خیر و ثواب! به سوی خدا و عبادت روی آور ، و ای خواهان شر و بدی و فساد! دست بردار ، و در این ماه خدا آزاد شدگانی از آتش دارد و این ندا و آزاد شدن در تمامی شبهای ماه رمضان است ».
و میفرماید : « أَتَاكُمْ رَمَضَانُ شَهْرٌ مُبَارَكٌ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَيْكُمْ صِيَامَهُ ، تُفْتَحُ فِيهِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، وَتُغْلَقُ فِيهِ أَبْوَابُ الْجَحِيمِ ، وَتُغَلُّ فِيهِ مَرَدَةُ الشَّيَاطِينِ ، لِلَّهِ فِيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا فَقَدْ حُرِمَ ». ( صحیح سنن النسائی : 1992 ) .
« ماه مبارک رمضان نزد شما آمد ، خداوند روزه ی این ماه را بر شما واجب کرد ، در این ماه درهای آسمان گشوده میشود و درهای جهنم بسته میشود و شیاطین سرکش زنجیر میشوند ، در این ماه خداوند شبی دارد که از هزار ماه ، خیر و برکتش بیشتر است هر کس از خیر این شب محروم ماند به حقیقت محروم شده است ».
و میفرماید : « إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ جَهَنَّمَ ، وَسُلْسِلَتِ الشَّيَاطِينُ ». ( صحیح سنن النسائی : 1991 ) .
« با آمدن ماه رمضان ، درهای آسمان گشوده و درهای جهنم بسته میشود و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند ».
در این ماه گناهان بخشیده میشود چنان که در حدیث صحیح ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : « مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا ، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ ». ( متفق علیه ) .
« هر کس رمضان را با ایمان ، و به نیت اجر و پاداش قیامت روزه بگیرد ، گناهان گذشته ی او بخشیده خواهد شد ».
و میفرماید : « وَرَمَضَانُ إِلَى رَمَضَانَ ، مُكَفِّرَاتٌ مَا بَيْنَهُنَّ إِذَا اجْتُنِبَتِ الْكَبَائِرَ ». ( صحیح مسلم ، صحیح الجامع : 3875 . )
« رمضان تا رمضان سبب کفاره ی گناهان بین آن دو است به شرطی که از گناهان کبیره خودداری شود ».
و میفرماید : « إن جبريل عرضَ لي فقال : بُعداً لمن أدرك رمضان فلم يُغفر له ، فقلت : آمين». ( صحیح الترغیب و الترهیب : 1679 . )
« جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت : دور باد کسی که ماه رمضان را سپری کند و گناهانش بخشیده نشود ، و من هم گفتم : آمین ».
در فضیلت روزه به طور عموم احادیث زیادی روایت شده است از جمله :
فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « مَنْ صَامَ يَوْمًا فِي سَبِيلِ اللهِ جَعَلَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّارِ خَنْدَقًا كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ ». ( صحیح سنن الترمذی : 1325 . )
« هر کس روزی در راه خدا روزه باشد ، خداوند بین او و آتش ، خندقی به فاصله ی آسمان و زمین قرار میدهد ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « مَنْ صَامَ يَوْمًا فِي سَبِيلِ اللهِ زَحْزَحَهُ اللَّهُ عَنِ النَّارِ سَبْعِينَ خَرِيفًا ». ( صحیح سنن الترمذی : 1323 . )
« هر کس ، روزی در راه خدا روزه باشد ، خداوند او را هفتاد سال از آتش دور میگرداند ».
و از ابو أمامه رضی الله عنه روایت است که : « به پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم گفتم : ای رسول خدا ، مرا به عملی ارشاد کن که با انجام آن به بهشت وارد شوم . پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : « عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ ؛ فَإِنَّهُ لَا مِثْلَ لَهُ ». وفي رواية : «عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ ؛ فَإِنَّهُ لَا عِدْلَ لَهُ». ( صحیح سنن النسائی : 2099 . )
« روزه بگیر ، زیرا هیچ چیز مثل و مانند روزه نیست ». و در روایتی دیگر « روزه بگیر که هیچ چیز با آن برابری ندارد ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ يُضَاعَفُ ، الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ ، يَقُولُ اللَّهُ : إِلَّا الصَّوْمَ ؛ فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ ، يَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أَجْلِي ، لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ : فَرْحَةٌ عِنْدَ فِطْرِهِ ، وَفَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ . وَلَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ ».
« هر کردار نیکوی انسان ده تا هفتصد برابر ثواب و پاداش دارد ، خداوند متعال فرموده است : جز روزه ، چون روزه برای من است و من پاداش آن را میدهم ، شهوت و طعامش را به خاطر من رها میسازد و برای فرد روزه دار دو شادمانی هست : شادمانی در هنگام افطارش و شادمانی در هنگام ملاقات پروردگارش ، به خدا سوگند بوی دهان روزه دار در نزد خداوند خوشبوتر از بوی مشک است ».
و فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « الصِّيَامُ وَالْقُرْآنُ يَشْفَعَانِ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ، يَقُولُ الصِّيَامُ : أَيْ رَبِّ ، مَنَعْتُهُ الطَّعَامَ وَالشَّهَوَاتِ بِالنَّهَارِ ، فَشَفِّعْنِي فِيهِ ، وَيَقُولُ الْقُرْآنُ : مَنَعْتُهُ النَّوْمَ بِاللَّيْلِ ، فَشَفِّعْنِي فِيهِ » ، قَالَ : « فَيُشَفَّعَانِ ». ( مسند احمد ، مستدرک حاکم و شعب الإیمان بیهقی . آلبانی می گوید : حسن و صحیح است . )
« روزه و قرآن در روز قیامت برای بنده شفاعت میکنند ، روزه میگوید : پروردگارا .. او را از خوراک و شهوت باز داشتم ، پس شفاعت مرا درباره ی او بپذیر و قرآن میگوید : او را از خواب شبانه باز داشتم ، پس شفاعتم را درباره ی او بپذیر ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : شفاعت آنان پذیرفته خواهد شد ».
همچنین فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم : « إِنَّ فِي الْجَنَّةِ بَابًا يُقَالُ لَهُ الرَّيَّانُ ، يَدْخُلُ مِنْهُ الصَّائِمُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يَدْخُلُ فِيهِ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ ، فَإِذَا دَخَلُوا أُغْلِقَ عَلَيْهِمْ فَلَمْ يَدْخُلْ فِيهِ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ فَإِذَا دَخَلَ آخِرُهُمْ أُغْلِقَ ، مَنْ دَخَلَ فِيهِ شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لَمْ يَظْمَأْ أَبَدًا ». ( بخاری و مسلم و نسایی با الفاظ مختلف . نگاه : صحیح الترغیب : 979 . )
« در بهشت دروازه ی هست که به آن « ریان » گفته میشود ، در روز قیامت تنها روزه داران از آن در وارد بهشت میشوند ، از آن در ، هیچ کس دیگری جز روزه داران وارد نمی شود ، آخرین نفر از روزه دارن که وارد بهشت شد ، آن در نیز بسته خواهد شد و هر کس از آن در وارد شود ، مینوشد و هر کس بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد ».
* * *
منبع این مطلب : از کتاب احکام و مسائل رمضان
مؤلف : عبدالمنعم مصطفی
مترجم : ابو سعید
و این کتاب از سایت کتابخانه ی عقیده دانلود شده است .
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خسته نباشید دوباره خدمت همه ی شما بازدیدکننده گان محترم این وبلاگ و امیدوارم حالتون خوب باشه و امروز میخوام ان شاء الله یک مطلب جدید در این وبلاگ بنویسم از کتاب 1000 سوال و جواب در ارتباط با تربیت اسلامی ، ریاضی ، علوم ، معلومات عمومی برای کودکان و نوجوانان 6 تا 12 ساله و برای نمونه 64 سوال و جواب از این کتاب انتخاب کردم و اینجا مینویسم .
سوال 1 : چه کسانی را پیش از همه باید دوست داشته باشیم ؟
پاسخ : الله ، محمد صلی الله علیه وسلم ، پدر و مادر و همه ی مسلمانان خوب .
سوال 2 : دوست داشتن خداوند و پیامبر یعنی چه ؟
پاسخ : یعنی از دستورات آن ها پیروی نماییم .
سوال 3 : معجزه ی ماندگار حضرت محمد صلی الله علیه وسلم چیست ؟
پاسخ : قرآن کریم
سوال 4 : مشرک به چه کسانی گفته می شود ؟
پاسخ : به کسی مشرک گفته می شود که آگاهانه چیزی را در صفاتی که خاص خداوند است شریک نماید .
سوال 5 : سریع حاصل جمع 7+9+16 را بگویید؟
پاسخ : 32
سوال 6 : مثلث چند ضلع یا گوشه دارد ؟
پاسخ : 3 ضلع
سوال 7 : مار چند پا دارد ؟
پاسخ : مار خزنده است و پا ندارد .
سوال 8 : خالد 150 تومان دارد ، با 35 تومان آن یک دفتر و با 15 تومان یک قلم خرید ، چند تومان برای او باقی مانده است ؟
پاسخ : 100 تومان
سوال 9 : دومین پایه از پایه های اسلام چیست ؟
پاسخ : نماز
سوال 10 : بوته گوجه فرنگی از چه قسمت هایی تشکیل شده است ؟
پاسخ : ریشه - ساقه - برگ
سوال 11 : چرا خداوند دندان های جلو را تیز و دندان های عقب را پهن ساخته است ؟
پاسخ : زیرا دندان های جلو برای بریدن غذا و دندان های پهن برای خورد کردن آن است .
سوال 12 : چرا اشک چشم شور است ؟
پاسخ : زیرا چشم از مواد چربی ساخته شده و نمک اشک دوام چشم را بیشتر می کند و آن را شستشو می دهد .
سوال 13 : چرا دیگر کسی حرف چوپان دروغگو را باور نمی کرد ؟
پاسخ : چون دروغ گفته بود
سوال 14 : اسلام در مورد دانش و علم چی می گوید ؟
پاسخ : می گوید : از گهواره تا گور دانش بیاموزید
سوال 15 : چرا اسباب بازی برقی برای بچه ها خوب نیست ؟
پاسخ : زیرا خطرناک است ، و ممکن باعث برق گرفتگی بشوند .
سوال 16 : آب و تاریکی چه رنگی دارد ؟
پاسخ : آب رنگ ندارد ، تاریکی سیاه است .
سوال 17 : اگر هواپیما در آسمان لاستیک هایش پنچر شود ، کجا آن را پنچر گیری می کنند ؟
پاسخ : لاستیک هواپیما توپر است و پنچر نمی شود و در هوا از آن استفاده نمی کنند .
سوال 18 : ماهی که ما مسلمانان همه آن را روزه می گیریم چه نام دارد ؟
پاسخ : ماه رمضان
سوال 19 : زود خوابیدن و سحر خیزی چه فایده ای دارند ؟
پاسخ : باعث سلامتی بدن و شادابی روح می شود .
سوال 20 : در شبانه روز چند نوبت نماز واجب است ؟
پاسخ : 5 نوبت
سوال 21 : اگر فاصله ی خورشید از کره ی زمین بیشتر یا کمتر بود چی میشد ؟
پاسخ : اگر بیشتر بود همه چیز یخ می بست ، و اگر نزدیک تر می بود همه چیز از گرما می سوخت .
سوال 22 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد نماز چی فرموده است ؟
پاسخ : نماز نردبان اهل ایمان است .
سوال 23 : چه تعداد از اعضای بدن برای صحبت با هم همکاری می کنند ؟
پاسخ : ریه - حنجره - زبان - بینی - لب ها - حافظه
سوال 24 : اصول ایمان کدامند ؟
پاسخ : ایمان به خداوند - ملائک - کتاب های آسمانی - پیامبران - جهان پس از مرگ - قدر و قضا .
سوال 25 : هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم مبعوث شدند چند سال داشتند ؟
پاسخ : 40 سال
سوال 26 : اولین بیمارستان / شفاخانه در کجا و توسط چه کسانی ساخته شد ؟
پاسخ : در بغداد و توسط مسلمانان
سوال 27 : بزرگ ترین نعمت خداوند پس از اسلام و ایمان به مسلمانان چیست ؟
پاسخ : معادن زیر زمینی از جمله نفت .
سوال 28 : اگر آب دریاها و اقیانوس ها شور نمی بود چی میشد ؟
پاسخ : همه ی دریاها و اقیانوس ها به خاطر عفونت لاشه جانوران فاسد می شدند و به جای آب پاک باران ، میکروب و عفونت بر زمین می بارید .
سوال 29 : اولین مرکز تحقیقات فضایی را چه کسانی و در کجا ساختند ؟
پاسخ : توسط مسلمانان و در شهر مراغه .
سوال 30 : بلندترین قله جهان کجاست ؟
پاسخ : قله اورست در رشته کوه های هیمالیا .
سوال 31 : پس از آن که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در کودکی وارد خانه حلیمه سعدیه گردید چه تغییری در وضع آن ها به وجود آمد ؟
پاسخ : خیر و برکت فراوان نصیب آنان گردید و روزی شان فراوان شد .
سوال 32 : چه عوضی باعث گردش خون در بدن میشود ؟
پاسخ : قلب
سوال 33 : خلفای راشدین چه کسانی بودند ؟
پاسخ : ابوبکر صدیق - عمر فاروق - عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب رضی الله عنهم .
سوال 34 : ساعت برای اولین بار توسط چه کسانی ساخته شد ؟
پاسخ : توسط مسلمانان و در زمان هارون الرشید .
سوال 35 : کدامیک از پیامبران پادشاه هم بودند ؟
پاسخ : داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام
سوال 36 : نام چهار امام اهل سنت در فقه را ذکر کنید ؟
پاسخ : امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت - امام مالک بن انس - امام ابو ادریس شافعی - امام احمد بن حنبل رحمه الله
سوال 37 : دانش « ژئولوژی » برای چیست ؟
پاسخ : برای شناختن لایه های زمین و مناطق زلزله خیز .
سوال 38 : اسراف و تبذیر یعنی چه و چه حکمی دارند ؟
پاسخ : یعنی ریخت و پاش و بیش از نیاز مصرف کردن که در اسلام حرام هستند .
سوال 39 : منافق کیست ؟
پاسخ : یعنی کسی که به آئین اسلام اعتقاد ندارد ، اما از ترس برخی از عبادت های ظاهری را انجام می دهد .
سوال 40 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد علامت های منافق چه فرموده است ؟
پاسخ : فرموده : علامت منافق سه چیز : 1- هرگاه سخن بگوید دروغ می گوید 2- هرگاه وعده دهد خلاف وعده می کند 3- و هرگاه امانتی را به او بسپارید خیانت در امانت می نماید .
سوال 41 : اولین مسجدی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم ساخت در کجا و چی نام داشت ؟
پاسخ : مسجد قبا در مدینه .
سوال 42 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد انسان هوشیار و خبره چی فرموده است ؟
پاسخ : فرموده آدم دانا و خبره آن است که بر کشش های ناروای نفسانی چیره شود ، و برای قیامت کار کند .
سوال 43 : بزرگ ترین ستاره مجموعه شمسی کدام است ؟
پاسخ : مشتری .
سوال 44 : قدس به دست چه کسانی آزاد گردید ؟
پاسخ : عمر بن خطاب رضی الله عنه و صلاح الدین ایوبی رحمه الله .
سوال 45 : علامه اقبال لاهوری چه کسی بود ؟
پاسخ : اندیشمند ، مصلح و شاعر پاکستانی
سوال 46 : چرا لایه گازی اوزون صدمه دیده است؟
پاسخ : به خاطر گازهای مصنوعی کارخانه ها .
سوال 47 : کار ریه چیست ؟
پاسخ : رسانیدن اکسیژن به قلب و خون و گرفتن گاز کربنیک .
سوال 48 : تلویزیون چه اهمیتی در دنیای امروز دارد ؟
پاسخ : وسیله بسیار مهم برای تعلیم و تربیت و گسترش دانش و فرهنگ است ؛ اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد .
سوال 49 : کدامیک از اصحاب هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم هجرت فرموده آن شب را در بستر او خوابید ؟
پاسخ : علی رضی الله عنه .
سوال 50 : وقتی عصای حضرت موسی علیه السلام به ماری تبدیل شد ، سحر ساحران را چکار کرد ؟
پاسخ : سحر ساحران دیگر را باطل نمود .
سوال 51 : یکی از بزرگترین سرداران سپاه اسلام؟
پاسخ : خالد بن ولید .
سوال 52 : کدام پیامبر بود که برای بیشتر شدن ایمانش از خداوند خواست پرنده های مرده را زنده کند ؟
پاسخ : حضرت ابراهیم علیه السلام
سوال 53 : چرا اسلام شراب و قمار را حرام نموده است ؟
پاسخ : زیرا شراب نعمت عقل را از ما می گیرد ، و قمار باعث می شود مال و ثروت مان از دست ما برود .
سوال 54 : قرآن در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بر روی چه چیزی نوشته می شد ؟
پاسخ : بر روی پوست آهو و تخته چوب
سوال 55 : خداوند انسان ها را چگونه آزمایش می نماید ؟
پاسخ : به وسیله فقر و دارایی و خیر و شر .
سوال 56 : خداوند در مورد کفار و اشرار چه تهدیدی فرموده است ؟
پاسخ : آن ها را به گرفتاری دنیا و عذاب آخرت تهدید فرموده است .
سوال 57 : چرا خداوند روز قیامت همه ی مردگان را زنده خواهد فرمود ؟
پاسخ : برای رسیدگی به عملکرد آن ها در دنیا و بردن شان به بهشت و جهنم .
سوال 58 : کافران پس از مردن و زنده شدن چه آرزویی دارند ؟
پاسخ : از خداوند می خواهند آن ها را دوباره به دنیا باز گرداند تا این بار مسلمان شوند .
سوال 59 : فرق صفات خداوند با صفات انسان در چه چیزهایی است ؟
پاسخ : صفات خداوند بی حد و مرز و صفات انسان محدود است ، و صفات خداوند ذاتی و ابدی و ازلی و صفات انسان کسبی و موقتی است .
سوال 60 : خداوند متعال در مورد همکاری و تعاون چی می فرماید ؟
پاسخ : در کارهای نیک و پرهیزگاری همدیگر را یاری دهید .
سوال 61 : به خواب رفتن و بیدار شدن چه چیزی را به انسان تذکر می دهد ؟
پاسخ : مردن و زندگی دوباره را به انسان ها تذکر می دهد .
سوال 62 : سعدی می گوید : « ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو .... » ؟
پاسخ : تا تو نانی بدست آری و به غفلت نخوری .
سوال 63 : رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد نصیحت رو در رو و دلسوزانه چی فرموده است ؟
پاسخ : فرموده : « مؤمن آینه ی مؤمن است »
سوال 64 : پنج صفت از صفت ها و اخلاق اسلامی را نام ببرید ؟
پاسخ : امانت داری - صداقت - بخشندگی - شجاعت - عفو و گذشت .
منبع این چند سوال و جواب از کتاب :
1000 سوال و جواب در ارتباط با تربیت اسلامی ، ریاضی ، علوم ، معلومات عمومی برای کودکان و نوجوانان 6 تا 12 ساله
مؤلف : محی الدین مستو
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
دانلود شده از سایت کتابخانه ی عقیده :
www.aqeedeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شما نیز می توانید ویدئوهای جالب ، دیدنی و دارای پیام محل زندگی خود را جهت پخش در برنامه ی صدا و سیمای ملت به آدرس تلگرام و شماره واتساپ زیر ارسال نمایید .
kalemehtv_clip@ : تلگرام
شماره واتساپ : 00447980442563
برنامه زنده صدا و سیمای ملت
همه روزه ساعت 20:45 به وقت تهران
منبع این مطلب از شبکه جهانی کلمه :
http://www.kalemeh.tv/